bop

/ˈbɑːp//bɒp/

معنی: ضربت، ضرب، وزش، زدن، دمیدن، برخورد کردن، تصادم کردن
معانی دیگر: مخفف: (فلزکاری) فرآیند پالاییدن و خالص سازی پولاد از راه دمیدن اکسیژن بر آهن گداخته، تلنگر زدن، (با دست گشاده یا مشت) به طور سریع و کوتاه زدن، سقلمه زدن، ضربه ی تند و سطحی، (انگلیس - خودمانی) رقصیدن، (موسیقی) نوعی جاز که آهنگ های پیچیده دارد، تصادف کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a form of jazz music having complex rhythms and harmonies which overlay and frequently obscure the melody.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bops, bopping, bopped
• : تعریف: (informal) to strike, as with a fist or weapon.
مشابه: nail, punch
اسم ( noun )
• : تعریف: a sharp, quick blow with a fist or weapon.
مشابه: belt, poke, punch

جمله های نمونه

1. a bop on the nose
ضربه ای بر دماغ

2. Let's bop on down to the dancing party.
[ترجمه گوگل]بیایید به جشن رقصیدن برویم
[ترجمه ترگمان]بیاین بریم مهمونی رقص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let's bop on down to the cinema.
[ترجمه گوگل]بیایید به سینما برویم
[ترجمه ترگمان]بیایید به سینما برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's a bop on in the village hall tonight.
[ترجمه گوگل]امشب در تالار دهکده مراسمی برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]امشب یک تصادف در تالار دهکده پیدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's have a bop.
[ترجمه گوگل]بیا باپ داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]بریم یه تصادف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hard bop was heavy music, difficult to resign to the background.
[ترجمه گوگل]هارد باپ یک موسیقی سنگین بود، به سختی می توان از پس زمینه کنار کشید
[ترجمه ترگمان]موسیقی سخت، موسیقی سنگینی بود و به سختی می توانست به پس زمینه دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Go forth and bop till you drop.
[ترجمه گوگل]برو جلو و تا زمانی که رها کنی
[ترجمه ترگمان]برو جلو و تصادف کن تا بیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This series of products mainly used in BOP, valves, blowout pipeline, the BOP tools, wellhead equipment and other products of hydraulic pressure test inspection.
[ترجمه گوگل]این سری از محصولات عمدتاً در BOP، شیرها، خط لوله فوران، ابزارهای BOP، تجهیزات سر چاه و سایر محصولات بازرسی تست فشار هیدرولیک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این مجموعه از محصولات عمدتا در bop، شیرها، خط لوله، ابزار bop، تجهیزات خط لوله و دیگر محصولات بازرسی فشار هیدرولیکی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Move the BOP to the moonpool door and attach the marine riser.
[ترجمه گوگل]BOP را به درب مونپول ببرید و رایزر دریایی را وصل کنید
[ترجمه ترگمان]bop را به در moonpool ببرید و بالابر دریایی را به آن وصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Run the BOP and land it on the well - head.
[ترجمه گوگل]BOP را اجرا کنید و آن را روی سر چاه قرار دهید
[ترجمه ترگمان]از bop فرار کن و روی سر چاه فرود بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Land the BOP onto the well head.
[ترجمه گوگل]BOP را روی سر چاه فرود آورید
[ترجمه ترگمان]زمین را بر سر چاه Land
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore, the study of the BOP situation under Open economy is of realistic meaning.
[ترجمه گوگل]بنابراین، مطالعه وضعیت BOP تحت اقتصاد باز معنای واقعی دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مطالعه وضعیت bop تحت اقتصاد آزاد معنای واقع گرایانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When the bit goes through the BOP, slow down, please!
[ترجمه گوگل]وقتی بیت از BOP عبور کرد، لطفاً سرعت خود را کم کنید!
[ترجمه ترگمان]وقتی که گاز وارد شد، یواش یواش، لطفا!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Use the BOP crane to pick up the BOP stack onto the beams of the moonpool.
[ترجمه گوگل]از جرثقیل BOP برای برداشتن پشته BOP روی پرتوهای مونپول استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از جغد bop استفاده کنید تا پشته bop را بر روی the of بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربت (اسم)
smash, chop, skelp, impact, strike, stroke, hit, bat, smack, bop, beat, slap, whack, butt, blow, impulse, bump, knock, fib, biff, thump, bob, cuff, buffet, buff, dint, hack, pound, impulsion, lead-off, thwack, percussion, plunk, swat, whang

ضرب (اسم)
chop, impact, strike, stroke, hit, bop, shock, beat, butt, drum, blow, impulse, multiplication, coining, bruise, fib, box, buffet, buff, punch, slash, smite, cob, coinage, stab, wham, ictus, sock

وزش (اسم)
afflatus, guff, airflow, blast, bop, flatus, whiff, whop, plunk

زدن (فعل)
cut off, cut, attain, get, strike, stroke, hit, play, touch, bop, lop, sound, haze, amputate, beat, slap, put on, tie, fly, clobber, slat, belt, whack, drub, mallet, chap, throb, imprint, knock, pummel, bruise, pulsate, spray, bunt, pop, frap, smite, nail, clout, poke, ding, shoot, pound, inject, lam, thwack, snip

دمیدن (فعل)
inbreathe, bop, blow, insufflate, respire

برخورد کردن (فعل)
meet, bop, knock up, osculate

تصادم کردن (فعل)
bop, collide, crash

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Balance Of Payments
موضوع: عمومی
تراز پرداخت ها (BOP) مفهومی است در علم اقتصاد مرتبط با رابطۀ میان مطالبات یک کشور از بقیۀ جهان و تعهدات آن کشور به بقیۀ جهان.

تخصصی

[کامپیوتر] پروتکل با گرایش بیت

انگلیسی به انگلیسی

• (music) early type of modern jazz music that began in the 1940s (characterized by emphasized improvisation, quick melodies, and a wide range of chords)
hit, blow (slang)
strike a blow, hit (slang)
a bop is a dance; an informal use. count noun here but can also be used as a verb. e.g. there we were, bopping away till the small hours.
bop is also a type of music that is similar to jazz.

پیشنهاد کاربران

به صورت سرنام BoP به معنی bottom of the pyramid یعنی "پایین هرم"
1 -
“BOP” stands for “Breath of Peace” and is used as a code word by the police when they are trying to calm down a situation
نقض صلح یا برهم زدن صلح یک اصطلاح حقوقی است که در قانون اساسی کشورهای انگلیسی زبان و به معنای نظم عمومی در چندین حوزه قضایی بریتانیا استفاده می شود. این نوعی رفتار آشوبگرانه است
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
کد پلیس در بیسیم برای اعلام درگیری و شلوغی

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Breach_of_the_peace
I'll bop your skull open
می زنم تا جمجمه ت از هم وا شه! ( تهدید )
1 - سبکی از موسیقی جاز که شامل بی باپ، هارد باپ، پست باپ و . . . می شود. این نوع موسیقی از دهه 1940 به بعد شکل گرفت.
2 - زدن ( زدن ضربه با مشت یا اسلحه )

بپرس