پیشنهادهای Angel (٣١٧)
a player who bats in place of a teammate, typically at a critical point in the game بازیکن جایگزین بازیکنی که به جای یک هم تیمی توپ میزند و معمولاً د ...
مترادف conferment اعطا کردن، اعطا و بخشیدن به معنای اعطای چیزهای افتخاری
صرفاً جهت اطلاع ( و با احترام خدمت مهدیه خانم ) : فعل sing یک فعل بی قاعده است به این معنا که گذاشته و شکل سوم ( مفعولی ) آن به شکل های sang و sung ...
a child's word for a person's foot یه حرف بچگانه بمعنای پا
بابا قسم به هرکی میپرستید یا نمی پرستید وقتی توی این دیکشنری سرچ میکنید PC اولین چیزی که خود دیکشنری ترجمع کرده نوشته "کامپیوتر شخصی" این قسمت نظرات ...
allons - y ( فرانسوی ) به معنای بیا بریم ( let's go )
من درک نمیکنم چرا وقتی یک معنی در معانی کلمه از طرف خود این دیکشنری ذکر شده بعضی از شماها لازم میدونید که دوباره در بخش پیشنهاد کاربران همون رو مطرح ...
خروشان wuthering waves : امواج خروشان
رجوع شود به roil متلاطم و آشفته
گذشته mete رجوع شود به mete مقرر کردن
جمع impetus بمعنای انگیزه ، مشوق انگیزه ها، مشوق ها رجوع شود به impetus
"A race of wiery, bipedal amphibians from the planet Arbeia, also known as "Fishmen ماهی - سان، انسان ماهی نما ، نیم انسان دریایی
قابلیت نظارت، نظارت پذیری
مخفف low fidelity بمعنای "با وضوح پایین" سبکی از موسیقی که با عیب ونقص هایی عمدی ضبط میشود مثل صداهای محیطی یا صدای زمزمه های آهسته یا هرگونه عیب و ن ...
In short, a trust - free system does not abandon the trust aspect at all میتوان بمعنی "کاملاً قابل اعتماد" ترجمه کرد
در بعضی جاها با توجه به محتوای متن میتوان بمعنای "ممیزی" نیز ترجمه شود
[کامپیوتر] نظارت بیشتر دلالت بر اعطای دسترسی از طریق نظارت و بررسی دارد. اما بطور کلی میتوان کلمه "نظارت" را معادل فارسی مناسبی برای این کلمه دانست. ...
Photoplethysmogram is an optical technique used to measure blood volume changes یک روش اندازه گیری تغییرات حجم خون
کاستلا نوعی کیک اسفنجی ژاپنی
رجوع شود به surreal ، شکل اسمی surreal فراواقعیت گرایی
رجوع شود به persuade : )
لکه دار شده، کثیف گذشته sully رجوع شود به sully
اصطلاح هست و یه چیزی تو مایه های care to explain میشه گفت "لطفاً توضیح بده" یا " میشه بگی . . . ؟" یا هرچیزی توی این مایه ها جوابه
[عامیانه، آمریکا] the perineum a stupid or contemptible man a penis, especially one characterized as being short and thick 1 - فاصله میان مقعد و آلت ...
مونوگرام شده، مزین به حروف اول اسم، دارای نشانی حاوی حروف اول اسم مثال : a momogrammed fork/necklace یک چنگال/گردنبند مزین به حرف اول اسم شخص یا سازن ...
displaying excessive or prejudiced support for one's own cause or group, in particular showing male prejudice against women میهن پرستی درسته اما در خ ...
رجوع شود به natter یاوه گو، یاوه گویی
اکسنچر ( به انگلیسی: Accenture ) شرکت چندملیتی خدمات حرفه ای است، که در زمینه ارائه خدمات فناوری، مشاوره اطلاعاتی، مشاور مدیریت، خدمات مدیریت شده، بر ...
Related to bubble bubbly and delicious بادکنکی، حبابی ترکیبی از کلمه bubbly و delicious به معنای بادکنکی و خوشمزه
Hot, cute, sexy جذاب، خفن، سکسی، تو دل برو
[کامپیوتر] نام یک ابزار طراحی نمودار UML این ابزار open source یا منبع باز است و به زبان جاوا پیاده سازی شده و بسیار سبک و ساده می باشد
اهریمنی، شیطانی
با هم بودن، دل کسی را به دست آوردن ( کمتر متعارف ) ، رابطه داشتن، تحسین برانگیز شدن توسط یک شخص، ( خودمانی ) گاهی به معنای داشتن رابطه جنسی مثال : If ...
پچ پچ کردن چرند گفتن وراجی کردن
توانا گرا ، غیرمعلول گرا رجوع شود به ableism
نوعی چای طبیعی
کدوم شهرها موهای همدیگر رو میکشن؟!
نسخه پیش از تجاری سازی، نسخه پیش از فروش یا قبل مارکت
/ʃvɪts/ اسم : سونا یا حمام بخار فعل : عرق کردن مثال : I'm already schvitzing like crazy here. Let's call it a night همین الانم کلی عرق کردم. بیا امش ...
به معنای جغد هم هست
نوعی آلت موسیقی ژاپنی شبیه به سه تار
منحرف معنای صحیح این لغت چیزی هست که Mahdi بهش اشاره کرده. در واقع این کلمه به معنای منحرف هست که کلمه انگلیسی pervert حق مطلب رو به نظرم در مورد مف ...
نخواستنی، بی ریخت و بد شکل منفی flashy - رجوع شود به flashy flashy به معنای خواستنی و پر زرق و برق unflashy که حالت منفی می باشد به معنای نخواستنی
مراجعه شود به giddy صفت تفضیلی از giddy به معنای گیج تر
نوعی سوپ نودل ژاپنی
( transitive, intransitive ) To make an inadequate commitment; to commit ( oneself to ) too little ( of ) . میشه گفت کم کاری
[کامپیوتر] این کلمه نباید با overlapping اشتباه گرفته شود، میتوان گفت interleave به گونه ای مداخله است اما overlap شراکت و مشترک شدن است بعنوان مثال ...
می تونیم با تقریب مناسبی بگیم معادل insider هست به معنای نفوذی نفوذی کسی که از حق دسترسی قانونی خود برای انجام امور غیرقانونی یا مخرب استفاده میکند
رجوع شود به gung ho بمعنای بسیار پرتمایل، بسیار مشتاق
جمع wuss به معنای بی عرضه ها، ضعیف ها رجوع شود به wuss
گذشته rewind بازگردانی شده رجوع شود به rewind
Short form of "internet etiquette شکل کوتاه شده ی internet etiquette که همانطور که دوستان گفتند میشه آداب اینترنتی یا آداب معاشرت اینترنتی
[Computer] ( of a process or interface ) functioning without the user being aware of its presence میشه گفت ناپیدا برای باقیِ لایه ها، مثلاً لایه ارت ...
برگزار کننده، مسئول برگزاری
رجوع شود به seek out جستجوکردن، به دنبال چیزی گشتن
a rash of round, red welts on the skin that itch intensely, sometimes with dangerous swelling, caused by an allergic reaction, typically to specific ...
general population of inmates زندانی های عمومی
هم سلولی، هم اتاقیِ زندان
obtain an income from two different sources, typically in an illicit way پول درآوردن از دو راهِ مختلف معمولاً بصورتِ غیرقانونی و نادرست شاید دودره با ...
of a person ) lose one's capacity to cope ) . "I fell apart after his death" ضربه یِ روحی خوردن، دچار فروپاشی ذهنی شدن پس از مرگِ او ضربه یِ روحی خو ...
واق واقو
مخفف bench press بمعنای پرس سینه ( در باشگاه بدنسازی )
( اسپانیایی ) cousin بمعنای پسرعمو یا دختر عمو و. . .
In Spanish, pinche literally means “scullion, ” or someone who works in a kitchen doing menial work like peeling potatoes or washing dishes. . . . In ...
مراجعه شود به wear down
affect ( an area or place ) swiftly and widely. "the rebellion had swept through all four of the country's provinces" در مواردی خاص به معنای "تأثیرگ ...
دیدم یه نفر اون اول نوشته گوگل سازنده پرکاربردترین سیستم عامل موبایل جهان اندروید. برادر من در مورد چیزی که اطلاعاتی نداری یا اطلاعات کافی نداری نظر ...
مسخره
رجوع شود به hurtle
رجوع شود به revenant بازگشته ( از مرگ )
در طراحی گرافیکی و سه بعدی به معنای مجموعه ای از رئوس، وجه ها و نقاط گفته میشود که یک شکل را تشکیل میدهند، بعبارت ساده تر میتوان گفت به هر شکل سه بُع ...
جمع delegate / مراجعه شود به delegate
fashionably attractive and impressive knowing and clever تأثیرگذار هوشمندانه
Explosive Ordnance Disposal
a penis, especially when erect ( typically used with reference to male potency or dominance ) .
manipulate ( someone ) by psychological means into doubting their own sanity بازی دادنِ روح و روانِ یک شخص بطوری که به عقلانیت خودش شک کند
رجوع شود به maraud غارتگر، دزد، چپاولگر
well - formed formula [در منطق گزاره ای و استنتاجی] فرمول یا گزاره یِ خوش فرم یا ساده شده، گزاره ای که با حروف و نمادهای منطق گزاره ای نشان داده میشود
حقه بازی
تماس گرفتن با یک شخص : get ahold of someone دسترسی به یک چیز : get ahold of something
تکلیف ( منظور تکلیف مثل مشق هست )
Political Science علم سیاست ، علمی سیاسی
بی سکان، بدون هادی ( رجوع شود به rudder )
a member of an elite force within the US Navy, specializing in guerrilla warfare and counter - insurgency ( آمریکا ) میشه گفت افسر نیرویِ دریایی
Ostentatious dress or behaviour employed by a man in an attempt to impress women میشه گفت خودنمایی
irritable تندمزاج، بدخلق، بد اخلاق
پر انتهایی تیرِ تیر و کمان
مشکل کوچک
سه تار ( آلت موسیقی )
رجوع شود به meditate
سفرِ رفت و برگشتی به یک مکان ( خصوصاً زمانی که مسیر رفت و برگشت یکسان نباشد )
In Central European folklore, Krampus is a horned, anthropomorphic figure described as "half - goat, half - demon", who, during the Christmas season, ...
اصطلاحی برای اشاره به شخصی که بدلیل سرگرمِ چیزی مثل موبایل بودن حواسش در حال رانندگی یا راه رفتن پرته، حواس پرت مثال: Don't drive intexticated گوشی ب ...
نامی دیگر برای اودین، خدایی در افسانه هایِ نروژی که بالاتر از بقیه خدایان است
رجوع شود به snivel ، میتوان گفت دماغو
حقه بازانه، زیرکانه
the length of time for which an item remains usable, fit for consumption, or saleable مدت مصرف، تاریخ انقضا
be the most remarkable or foolish of its kind شاخص ترین یا احمقانه ترین از گونه یِ خود بودن
کتابخانه ( شکلی خام از کلمه library )
البته فتح کردن معنای دقیقی برای این کلمه نیست و به کار بردنش توصیه نمیشه : )
غلبه کردن یا تحت کنترل درآوردن غلبه کردن یا تحت کنترل درآوردنِ یک کشور یا مَردمش با زور میشه گفت فتح کردن
خبردار شدن
Technical Engineering
رقابت ها
mentally prepare ( oneself ) to do or face something difficult آماده سازیِ ذهنی و روحی برایِ رویارویی با یه چیز سخت میشه یه جورایی گفت تسلی خاطر دادن ...
دوست دختر
درمورد کشتی یا چنین چیزهایی، جدا از مهارگاه مثلاً برایِ کشتی it's unmoored : یعنی از لنگرگاه جداست
بحث، جدال، دعوا یا مخالفت
California کالیفرنیا ( آمریکا، خودمانی )
( شمالِ آمریکا ) محله، جاده اصلی یا جاده ای اصلی از شهر که به بیرون از شهر هدایت میکند و در کناره هایِ آن مغازه هایِ متعدد ( یا ساختمان های دیگر ) وج ...
"screw you" or "go to hell" ( عامیانه، خودمانی ) لعنت به تو، برو به جهنم، . . .
نوعی سرویسِ پیکِ رستوران
( غیررسمی ) مواد ( معمولاً به مقداری برایِ استفاده شخصی اشاره داره )
نیمه پُرِ یک چیز، طرفِ یا زاویه یِ مثبتِ یک چیز، upside to sth
شکل ماضی strike down
برایِ اشاره به نگرش مثبت به پدیده ها، نگاه عاشقانه و مثبت به همه چیز ، در برخی اصطلاحات استفاده میشود
Centro de Investigaci�n y Seguridad Nacional Spanish: Center for Investigation and National Security مرکزِ تحقیقات و امنیت ملی
( United States ) Immigration and Customs Enforcement اداره گمرک و مهاجرت
Estimated Time of Arrival زمانِ تخمینیِ رسیدن
notice or watch توجه کردن
آماده شدن
زیورآلات
( خودمانی ) یک کیلومتر
مسیر تندرو
لنگیدن
فلات
خواسته ها
مقاصد، نیات ( نیت ها )
خرناس کشیدن
( غیررسمی - شمال آمریکا ) دزدیدن، کلاهبرداری یا گول زدنِ یک نفر ( غیررسمی - مربوط به دسته های خلافکاری ) قتل، کشتن
oxycodone ( فارسیش میشه اکسی کدئین اگه اشتباه نکنم ) اسم یه دارو شبیه به مورفین هست
نوعی جلیقه که موتورسواران_اکثراً مکزیکی و آمریکایی_ ( مثلاً متالهدها ) میپوشند
Department Of Justice دیوان عدالت
( غیررسمی ) عضلانی
قصابی
Miss, unmarried woman اسپانیایی برایِ خانم ازدواج نکرده، دوشیزه
باز ارائه، بازثبت
لوبیا ( به مکزیکی )
( غیررسمی ) هروئین
چراغهایِ عقب ماشین
تحمل کردن
واکنش بد : )
Post Office ( مخفف ) به معنای دفتر پست
نوعی دارویِ مسکن
در گلف به معنایِ ضربه یِ بَد
فهمیدن
زیادی فکر کردن به چیزی
شرخر
چیزی شبیه همون "اتل متل توتوله" خودمونه هر کلمه به یک نفر اشاره میکنه و کلمه یِ moe آخر به هرکی افتاد همون انتخاب میشه شعر کاملش اینه: Eeny, meeny, m ...
درمانده
نوعی دستگاه تایپ دستیِ قدیمی
to arrange the features of ( a garden or other area of land ) in a way that inhibits the spread of fire, for example by increasing the amount of open ...
انصراف، استعفا، لغو، صورتِ منفیِ Enroll ( Enrollment
برداشت ( بعضاً دلالت بر دانلود دارد )
a kind of lightweight belted raincoat, typically beige in colour, with a distinctive tartan lining نوعی کُت
جعبه یِ حملِ تجهیزات جنگی
جعبه ( یا کیسه ) حملِ تجهیزات ( A bag used by soldiers to carry equipment )
INFORMAL a boring or tiresome person or thing. مزخرف، خسته کننده
تمیز و برّاق
زندانی کردن، نگه داشتن، نگهداری ( شخص یا حیوان ) در فضایی کوچک بمدت طولانی
بازدارنده
نوعی غذای برزیلی
an electrical socket، سوکت الترونیکی یا ورودی و محلِ ارتباطِ افزونه ها ( بیشتر در کامپیوتر ) ( مثلاً سوکتِ میکروفون )
برگرفته از کلمه یِ Obadiah از زبانِ عبری به معنای بنده خدا ( اسمِ مذکر )
( غیررسمی ) احوالات روحی و ذهنیِ یک شخص، افکارِ یک شخص
زیورآلاتِ گران قیمت، آویز
شرایطی دارایِ کمترین رضایتمندی ( the least favorable environmental condition under which an organism can survive )
در بدترین شرایط، شرایطی که کمترین رضایتمندی را داراست
سیاره در واقع planet هستش و نباید با کلمه یِ plant اشتباه گرفته بشه
سِحرها، افسون ها، طلسم ها
وابستگی
اعصاب خورد کن
چای ارل گری
ظاهرسازی هایِ دروغین
strongly prejudiced against women زن ستیز
کارگرِ اسکله یا لنگرگاه
با بی رحمی، بی رحمانه، نامحترمانه
محکم تر، قویتر
When you go beyond the possible and beyond the immpossible
خارج از برنامه ریزی
تسلط یافتن
[کامپیوتر] ساخت یافته ( سبکِ برنامه نویسی ساخت یافته sequential programming )
a person with an extreme fear of germs and an obsession with cleanliness. وسواسی ( وسواسِ تمیزی )
مشمئز کننده
police constable. افسر پلیس ( درجه دار )
خسته کننده
مربوط به معتقدات واداب ورسوم قدیمی واجدادی
تبریک و تقدیر
رستوران، بار یا کلابِ کوچک و ارزان قیمت
مقتولِ ( مؤنث ) ناشناس
CIVILIAN OFFICE OF POLICE ACCOUNTABILITY ( COPA )
disgrace ( مفتضح )
همه بیایید
خوب نیست، ( no good ) ( that sucks )
لطفاً، خواهش میکنم، ، ، ( please )
روز خوش ( اسپانیایی )
Old Age Pensioner ( باز نشسته یِ مسن )
Recreational vehicle
کارِ تمیز ( انجام شده ) ، با برنامه ریزی انجام شده
ادامه بده، انجامش بده ( go for it )
گنگستری ( یا تبهکار یا خلافکار ) که خیلی بزرگه و توسطِّ عده یِ زیادی قابل احترامه و هرکاری میکنه، گنده لات
Chicago Fire Department ( بخشِ آتش نشانیِ شیکاگو )
gangbanger ( تبهکار )
تبریک، ، ، موفق باشید
( خودمانی ) فدرالی ها، پلیس ها
( اسپانیایی ) احمق، کودن، نفهم
هوادارانِ وست ساید ( بخش غربی )
International Affairs Directorate ( هیئت مدیره یِ امور بین الملل )
Transfer On Death ( مُردن )
Gun Shot Wound ( زخم گلوله )
The Federal Bureau of Alcohol, Tobacco, and Firearms.
( خودمانی ) همکار
نوعی ماشین بزرگ برایِ پیمودنِ مسیر هایِ صعب العبور
Yes or affirmative - - - - - - بله، حرفِ تأیید
Juvenile hall; children's prison - - - - - - - - - زندانِ کودکان
کویینسس ( به لاتین: Quincea�era ) ( همچنین خوانده می شود Fiesta Quincea�era یا ساده تر quinces ) جشن تولّد پانزده سالگی دختران تلقّی می شود. این جشن ...
( US GOVERNMENT ) Department of Homeland Security ( بخش امنیت محلی )
information of military or political value. اطلاعات
Baltimore Orioles Baseball team
دعوا یا لجبازی با کسی داشتن
Vehicle Id Number ( شماره شناسه یِ خودرو )
مخفف چپ گراهایِ مبارز
Terrorism Act0 ( واحدِ تروریسم )
موقت ( مثلاً گوشیِ موقتburner phone )
Transportation Security Agency ( آژانسِ امنیتِ حمل و نقل )
تحتِ تعقیب ( بودن )
Also Known As
Columbus Police Department
پوزر، مقلِّد، کسی که رفتارِ دیگری را تقلید میکند، مقلِّدِ تازه کار
( خودمانی شیکاگو/لاتین ) به معنایِ اسلحه/تپانچه
هیچوقت، تو خواب ببینی، وقتِ گلِ نِی
Organized Crime Division ( بخش جرائم سازمان یافته )
آچار چرخ
قوی شدن/جدی شدن و جدی برخورد کردن
confidential informant ( خبر چینِ محرمانه )
Bull Shit ( چرندیات/مزخرف )
correctional officer:C. O.
ستاره دنباله دار
گداختن
The Defense Advanced Research Projects Agency
رفیق، مَرد، ( dude/homie/man/homeboy )
پیشگیری
نره غول/گنده بک
( اسپانیایی ) به معنای درحالِ سوختن ( on fire )
نامِ یک برند از ردیابِ ماشین
شوک خورده با taser
نام یک رستوران
break and enter به معنای ورودِ غیرقانونی
استفاده از نشان ( شأن و جایگاه ) واسه ارجحیت دادنِ دستور
حق داشتن
مخفف"Police Department" به معنای بخشِ پلیس
مخفف"Be On Look Out" به معنای در دید بودن
also exfiltration or Extraction
بدونِ ارتباط اینترنتی
انگشتان پا
هرمکانِ ناخواسته ای
ترکیب ( Combo is short for Combination )
یک شبکه اجتماعی
کسی که ازدواج کرده و رابطه غیرمشروع داره
مقدمات/مقدماتی
سه عمل/بُرد پیاپی
تماس/درخواست شبانه برای رابطه مخفیانه
کمیسیونِ تبادل و امنیت : Security and Exchange Commission
فلنگ رو بستن
بی عرضه/مترداف nerd
نوعی ساعت
درخواست/تلاش برای برقراریِ رابطه جنسی
رویِ هم ریختن
پیتزایی
کلی کار انباشته رو هم داشتن و مضطرب بودن از این بابت
کودن
به راحتی تحت کنترل کسی بودن
عصبانی شدن
رجوع شود به letterman
درگذشته
توانش/توان ( انجام ) داشتن
مجازاً
شامل مفهوم یا چیزی شدن
احمق/کودن
یادآوریِ موضوعی که تلاش برای فراموشیِ آن را دارید
توپ را در سبد انداختن در بازی هایی همچون بسکتبال و یا گلف
drive - by shooting/killing:موقعیتی که در آن یک نفر توسط فردی که درماشینِ درحال حرکتی است تیرمیخورد
ایده ی عالی
ساختگی
چرند گفتن
کسی که گاهی ماری جوانا میکشد
نویسنده ی فیلم، ( کسی که نقش ها و بازی فیلم رو مینویسه )
افزایش هیجان
بسیار بزرگ و حماسی
مقدار زیادی از چیز های خوب ( literary: a lot of good things ) ، مقدار زیاد
عسلی ( eggs benedict ) تخم مرغ عسلی
سواری ( رفتن از جایی به جای دیگر ) با ماشین های عبوری
از پس چیزی بر آمدن
فیتوسیدرفور
رجوع شود به dispense with
صرفنظر یا حذف کردن به دلیل کم ضرورتی
پروسه
ضربه ی آخر، مشکلی که بعد از مشکلات بسیار باعث ناامیدی و زدن ضربه آخر میشود
سرگرم کردن
قسر در رفتن
بچه کبوتر
فلوگوپیت ( از خانواده ی میکا )
{تخصصی خاک شناسی} ( Lolium perenne ) چمن چچم ( مراجعه به ویکی پدیا ) ، ( Lolium perenne. cv. Taptoe ) چمن چاودار
ماده تشکیل دهنده، ترکیبات
به گستردگی
کنایه، باکنایه حرف زدن ( talk/speak in riddle ) در لفاف سخن گویی
کسیکه برای مدتی مشخص دنبال کسی میوفتد و او را دید میزند، تعقیب کننده، فضول، مفتش
ایده گرفتن
شرتک کوچولوی سفید، ( نوعی شرت )
( in the throes of something ) ، درموقعیت خیلی سختی بودن
نام قبیله ای در جنوب غربی آمریکا ( پایوت )
( عامیانه ) رجوع شود به: breeches
دلبستگی
کنار اسکله
وارداتی مستقیم، از آب گذشته، اونورآبی
رپ خوندن
دیدن، ملاقات بادیگری، صحبت کردن