تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

a player who bats in place of a teammate, typically at a critical point in the game بازیکن جایگزین بازیکنی که به جای یک هم تیمی توپ میزند و معمولاً د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مترادف conferment اعطا کردن، اعطا و بخشیدن به معنای اعطای چیزهای افتخاری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

صرفاً جهت اطلاع ( و با احترام خدمت مهدیه خانم ) : فعل sing یک فعل بی قاعده است به این معنا که گذاشته و شکل سوم ( مفعولی ) آن به شکل های sang و sung ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

a child's word for a person's foot یه حرف بچگانه بمعنای پا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بابا قسم به هرکی میپرستید یا نمی پرستید وقتی توی این دیکشنری سرچ میکنید PC اولین چیزی که خود دیکشنری ترجمع کرده نوشته "کامپیوتر شخصی" این قسمت نظرات ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

allons - y ( فرانسوی ) به معنای بیا بریم ( let's go )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

من درک نمیکنم چرا وقتی یک معنی در معانی کلمه از طرف خود این دیکشنری ذکر شده بعضی از شماها لازم میدونید که دوباره در بخش پیشنهاد کاربران همون رو مطرح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خروشان wuthering waves : امواج خروشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رجوع شود به roil متلاطم و آشفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گذشته mete رجوع شود به mete مقرر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع impetus بمعنای انگیزه ، مشوق انگیزه ها، مشوق ها رجوع شود به impetus

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"A race of wiery, bipedal amphibians from the planet Arbeia, also known as "Fishmen ماهی - سان، انسان ماهی نما ، نیم انسان دریایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قابلیت نظارت، نظارت پذیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

مخفف low fidelity بمعنای "با وضوح پایین" سبکی از موسیقی که با عیب ونقص هایی عمدی ضبط میشود مثل صداهای محیطی یا صدای زمزمه های آهسته یا هرگونه عیب و ن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

In short, a trust - free system does not abandon the trust aspect at all میتوان بمعنی "کاملاً قابل اعتماد" ترجمه کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در بعضی جاها با توجه به محتوای متن میتوان بمعنای "ممیزی" نیز ترجمه شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

[کامپیوتر] نظارت بیشتر دلالت بر اعطای دسترسی از طریق نظارت و بررسی دارد. اما بطور کلی میتوان کلمه "نظارت" را معادل فارسی مناسبی برای این کلمه دانست. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Photoplethysmogram is an optical technique used to measure blood volume changes یک روش اندازه گیری تغییرات حجم خون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاستلا نوعی کیک اسفنجی ژاپنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رجوع شود به surreal ، شکل اسمی surreal فراواقعیت گرایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رجوع شود به persuade : )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

لکه دار شده، کثیف گذشته sully رجوع شود به sully

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

اصطلاح هست و یه چیزی تو مایه های care to explain میشه گفت "لطفاً توضیح بده" یا " میشه بگی . . . ؟" یا هرچیزی توی این مایه ها جوابه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

[عامیانه، آمریکا] the perineum a stupid or contemptible man a penis, especially one characterized as being short and thick 1 - فاصله میان مقعد و آلت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مونوگرام شده، مزین به حروف اول اسم، دارای نشانی حاوی حروف اول اسم مثال : a momogrammed fork/necklace یک چنگال/گردنبند مزین به حرف اول اسم شخص یا سازن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

displaying excessive or prejudiced support for one's own cause or group, in particular showing male prejudice against women میهن پرستی درسته اما در خ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رجوع شود به natter یاوه گو، یاوه گویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اکسنچر ( به انگلیسی: Accenture ) شرکت چندملیتی خدمات حرفه ای است، که در زمینه ارائه خدمات فناوری، مشاوره اطلاعاتی، مشاور مدیریت، خدمات مدیریت شده، بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Related to bubble bubbly and delicious بادکنکی، حبابی ترکیبی از کلمه bubbly و delicious به معنای بادکنکی و خوشمزه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Hot, cute, sexy جذاب، خفن، سکسی، تو دل برو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

[کامپیوتر] نام یک ابزار طراحی نمودار UML این ابزار open source یا منبع باز است و به زبان جاوا پیاده سازی شده و بسیار سبک و ساده می باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهریمنی، شیطانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

با هم بودن، دل کسی را به دست آوردن ( کمتر متعارف ) ، رابطه داشتن، تحسین برانگیز شدن توسط یک شخص، ( خودمانی ) گاهی به معنای داشتن رابطه جنسی مثال : If ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پچ پچ کردن چرند گفتن وراجی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توانا گرا ، غیرمعلول گرا رجوع شود به ableism

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی چای طبیعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

کدوم شهرها موهای همدیگر رو میکشن؟!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نسخه پیش از تجاری سازی، نسخه پیش از فروش یا قبل مارکت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

/ʃvɪts/ اسم : سونا یا حمام بخار فعل : عرق کردن مثال : I'm already schvitzing like crazy here. Let's call it a night همین الانم کلی عرق کردم. بیا امش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به معنای جغد هم هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوعی آلت موسیقی ژاپنی شبیه به سه تار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

منحرف معنای صحیح این لغت چیزی هست که Mahdi بهش اشاره کرده. در واقع این کلمه به معنای منحرف هست که کلمه انگلیسی pervert حق مطلب رو به نظرم در مورد مف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نخواستنی، بی ریخت و بد شکل منفی flashy - رجوع شود به flashy flashy به معنای خواستنی و پر زرق و برق unflashy که حالت منفی می باشد به معنای نخواستنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مراجعه شود به giddy صفت تفضیلی از giddy به معنای گیج تر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوعی سوپ نودل ژاپنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( transitive, intransitive ) To make an inadequate commitment; to commit ( oneself to ) too little ( of ) . میشه گفت کم کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

[کامپیوتر] این کلمه نباید با overlapping اشتباه گرفته شود، میتوان گفت interleave به گونه ای مداخله است اما overlap شراکت و مشترک شدن است بعنوان مثال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

می تونیم با تقریب مناسبی بگیم معادل insider هست به معنای نفوذی نفوذی کسی که از حق دسترسی قانونی خود برای انجام امور غیرقانونی یا مخرب استفاده میکند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رجوع شود به gung ho بمعنای بسیار پرتمایل، بسیار مشتاق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمع wuss به معنای بی عرضه ها، ضعیف ها رجوع شود به wuss

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گذشته rewind بازگردانی شده رجوع شود به rewind

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Short form of "internet etiquette شکل کوتاه شده ی internet etiquette که همانطور که دوستان گفتند میشه آداب اینترنتی یا آداب معاشرت اینترنتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

[Computer] ( of a process or interface ) functioning without the user being aware of its presence میشه گفت ناپیدا برای باقیِ لایه ها، مثلاً لایه ارت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگزار کننده، مسئول برگزاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

رجوع شود به seek out جستجوکردن، به دنبال چیزی گشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

a rash of round, red welts on the skin that itch intensely, sometimes with dangerous swelling, caused by an allergic reaction, typically to specific ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

general population of inmates زندانی های عمومی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم سلولی، هم اتاقیِ زندان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

obtain an income from two different sources, typically in an illicit way پول درآوردن از دو راهِ مختلف معمولاً بصورتِ غیرقانونی و نادرست شاید دودره با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

of a person ) lose one's capacity to cope ) . "I fell apart after his death" ضربه یِ روحی خوردن، دچار فروپاشی ذهنی شدن پس از مرگِ او ضربه یِ روحی خو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

واق واقو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مخفف bench press بمعنای پرس سینه ( در باشگاه بدنسازی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( اسپانیایی ) cousin بمعنای پسرعمو یا دختر عمو و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

In Spanish, pinche literally means “scullion, ” or someone who works in a kitchen doing menial work like peeling potatoes or washing dishes. . . . In ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مراجعه شود به wear down

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

affect ( an area or place ) swiftly and widely. "the rebellion had swept through all four of the country's provinces" در مواردی خاص به معنای "تأثیرگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دیدم یه نفر اون اول نوشته گوگل سازنده پرکاربردترین سیستم عامل موبایل جهان اندروید. برادر من در مورد چیزی که اطلاعاتی نداری یا اطلاعات کافی نداری نظر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسخره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

رجوع شود به hurtle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به revenant بازگشته ( از مرگ )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در طراحی گرافیکی و سه بعدی به معنای مجموعه ای از رئوس، وجه ها و نقاط گفته میشود که یک شکل را تشکیل میدهند، بعبارت ساده تر میتوان گفت به هر شکل سه بُع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع delegate / مراجعه شود به delegate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

fashionably attractive and impressive knowing and clever تأثیرگذار هوشمندانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Explosive Ordnance Disposal

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a penis, especially when erect ( typically used with reference to male potency or dominance ) .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢٧

manipulate ( someone ) by psychological means into doubting their own sanity بازی دادنِ روح و روانِ یک شخص بطوری که به عقلانیت خودش شک کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

رجوع شود به maraud غارتگر، دزد، چپاولگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

well - formed formula [در منطق گزاره ای و استنتاجی] فرمول یا گزاره یِ خوش فرم یا ساده شده، گزاره ای که با حروف و نمادهای منطق گزاره ای نشان داده میشود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

حقه بازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تماس گرفتن با یک شخص : get ahold of someone دسترسی به یک چیز : get ahold of something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تکلیف ( منظور تکلیف مثل مشق هست )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Political Science علم سیاست ، علمی سیاسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی سکان، بدون هادی ( رجوع شود به rudder )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

a member of an elite force within the US Navy, specializing in guerrilla warfare and counter - insurgency ( آمریکا ) میشه گفت افسر نیرویِ دریایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Ostentatious dress or behaviour employed by a man in an attempt to impress women میشه گفت خودنمایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

irritable تندمزاج، بدخلق، بد اخلاق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پر انتهایی تیرِ تیر و کمان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مشکل کوچک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

سه تار ( آلت موسیقی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به meditate

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سفرِ رفت و برگشتی به یک مکان ( خصوصاً زمانی که مسیر رفت و برگشت یکسان نباشد )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

In Central European folklore, Krampus is a horned, anthropomorphic figure described as "half - goat, half - demon", who, during the Christmas season, ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اصطلاحی برای اشاره به شخصی که بدلیل سرگرمِ چیزی مثل موبایل بودن حواسش در حال رانندگی یا راه رفتن پرته، حواس پرت مثال: Don't drive intexticated گوشی ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

نامی دیگر برای اودین، خدایی در افسانه هایِ نروژی که بالاتر از بقیه خدایان است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

رجوع شود به snivel ، میتوان گفت دماغو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

حقه بازانه، زیرکانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

the length of time for which an item remains usable, fit for consumption, or saleable مدت مصرف، تاریخ انقضا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

be the most remarkable or foolish of its kind شاخص ترین یا احمقانه ترین از گونه یِ خود بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کتابخانه ( شکلی خام از کلمه library )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

البته فتح کردن معنای دقیقی برای این کلمه نیست و به کار بردنش توصیه نمیشه : )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

غلبه کردن یا تحت کنترل درآوردن غلبه کردن یا تحت کنترل درآوردنِ یک کشور یا مَردمش با زور میشه گفت فتح کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خبردار شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Technical Engineering

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

رقابت ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

mentally prepare ( oneself ) to do or face something difficult آماده سازیِ ذهنی و روحی برایِ رویارویی با یه چیز سخت میشه یه جورایی گفت تسلی خاطر دادن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دوست دختر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

درمورد کشتی یا چنین چیزهایی، جدا از مهارگاه مثلاً برایِ کشتی it's unmoored : یعنی از لنگرگاه جداست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بحث، جدال، دعوا یا مخالفت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

California کالیفرنیا ( آمریکا، خودمانی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

( شمالِ آمریکا ) محله، جاده اصلی یا جاده ای اصلی از شهر که به بیرون از شهر هدایت میکند و در کناره هایِ آن مغازه هایِ متعدد ( یا ساختمان های دیگر ) وج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

"screw you" or "go to hell" ( عامیانه، خودمانی ) لعنت به تو، برو به جهنم، . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی سرویسِ پیکِ رستوران

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

( غیررسمی ) مواد ( معمولاً به مقداری برایِ استفاده شخصی اشاره داره )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نیمه پُرِ یک چیز، طرفِ یا زاویه یِ مثبتِ یک چیز، upside to sth

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

شکل ماضی strike down

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

برایِ اشاره به نگرش مثبت به پدیده ها، نگاه عاشقانه و مثبت به همه چیز ، در برخی اصطلاحات استفاده میشود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Centro de Investigaci�n y Seguridad Nacional Spanish: Center for Investigation and National Security مرکزِ تحقیقات و امنیت ملی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( United States ) Immigration and Customs Enforcement اداره گمرک و مهاجرت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Estimated Time of Arrival زمانِ تخمینیِ رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

notice or watch توجه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

آماده شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

زیورآلات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

( خودمانی ) یک کیلومتر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مسیر تندرو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

لنگیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فلات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

خواسته ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مقاصد، نیات ( نیت ها )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرناس کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( غیررسمی - شمال آمریکا ) دزدیدن، کلاهبرداری یا گول زدنِ یک نفر ( غیررسمی - مربوط به دسته های خلافکاری ) قتل، کشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

oxycodone ( فارسیش میشه اکسی کدئین اگه اشتباه نکنم ) اسم یه دارو شبیه به مورفین هست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی جلیقه که موتورسواران_اکثراً مکزیکی و آمریکایی_ ( مثلاً متالهدها ) میپوشند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Department Of Justice دیوان عدالت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( غیررسمی ) عضلانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قصابی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Miss, unmarried woman اسپانیایی برایِ خانم ازدواج نکرده، دوشیزه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

باز ارائه، بازثبت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

لوبیا ( به مکزیکی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

( غیررسمی ) هروئین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

چراغهایِ عقب ماشین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تحمل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

واکنش بد : )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Post Office ( مخفف ) به معنای دفتر پست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوعی دارویِ مسکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گلف به معنایِ ضربه یِ بَد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

فهمیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٠

زیادی فکر کردن به چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شرخر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

چیزی شبیه همون "اتل متل توتوله" خودمونه هر کلمه به یک نفر اشاره میکنه و کلمه یِ moe آخر به هرکی افتاد همون انتخاب میشه شعر کاملش اینه: Eeny, meeny, m ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

درمانده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی دستگاه تایپ دستیِ قدیمی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

to arrange the features of ( a garden or other area of land ) in a way that inhibits the spread of fire, for example by increasing the amount of open ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

انصراف، استعفا، لغو، صورتِ منفیِ Enroll ( Enrollment

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

برداشت ( بعضاً دلالت بر دانلود دارد )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

a kind of lightweight belted raincoat, typically beige in colour, with a distinctive tartan lining نوعی کُت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

جعبه یِ حملِ تجهیزات جنگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

جعبه ( یا کیسه ) حملِ تجهیزات ( A bag used by soldiers to carry equipment )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

INFORMAL a boring or tiresome person or thing. مزخرف، خسته کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تمیز و برّاق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

زندانی کردن، نگه داشتن، نگهداری ( شخص یا حیوان ) در فضایی کوچک بمدت طولانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بازدارنده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوعی غذای برزیلی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

an electrical socket، سوکت الترونیکی یا ورودی و محلِ ارتباطِ افزونه ها ( بیشتر در کامپیوتر ) ( مثلاً سوکتِ میکروفون )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

برگرفته از کلمه یِ Obadiah از زبانِ عبری به معنای بنده خدا ( اسمِ مذکر )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

( غیررسمی ) احوالات روحی و ذهنیِ یک شخص، افکارِ یک شخص

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

زیورآلاتِ گران قیمت، آویز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرایطی دارایِ کمترین رضایتمندی ( the least favorable environmental condition under which an organism can survive )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

در بدترین شرایط، شرایطی که کمترین رضایتمندی را داراست

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

سیاره در واقع planet هستش و نباید با کلمه یِ plant اشتباه گرفته بشه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

سِحرها، افسون ها، طلسم ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

وابستگی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

اعصاب خورد کن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چای ارل گری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

ظاهرسازی هایِ دروغین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

strongly prejudiced against women زن ستیز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

کارگرِ اسکله یا لنگرگاه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

با بی رحمی، بی رحمانه، نامحترمانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

محکم تر، قویتر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

When you go beyond the possible and beyond the immpossible

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

خارج از برنامه ریزی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تسلط یافتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

[کامپیوتر] ساخت یافته ( سبکِ برنامه نویسی ساخت یافته sequential programming )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

a person with an extreme fear of germs and an obsession with cleanliness. وسواسی ( وسواسِ تمیزی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مشمئز کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

police constable. افسر پلیس ( درجه دار )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

خسته کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

مربوط به معتقدات واداب ورسوم قدیمی واجدادی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

تبریک و تقدیر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

رستوران، بار یا کلابِ کوچک و ارزان قیمت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

مقتولِ ( مؤنث ) ناشناس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

CIVILIAN OFFICE OF POLICE ACCOUNTABILITY ( COPA )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

disgrace ( مفتضح )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

همه بیایید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

خوب نیست، ( no good ) ( that sucks )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

لطفاً، خواهش میکنم، ، ، ( please )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

روز خوش ( اسپانیایی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

Old Age Pensioner ( باز نشسته یِ مسن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

Recreational vehicle

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارِ تمیز ( انجام شده ) ، با برنامه ریزی انجام شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ادامه بده، انجامش بده ( go for it )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

گنگستری ( یا تبهکار یا خلافکار ) که خیلی بزرگه و توسطِّ عده یِ زیادی قابل احترامه و هرکاری میکنه، گنده لات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

Chicago Fire Department ( بخشِ آتش نشانیِ شیکاگو )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

gangbanger ( تبهکار )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

تبریک، ، ، موفق باشید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( خودمانی ) فدرالی ها، پلیس ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

( اسپانیایی ) احمق، کودن، نفهم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوادارانِ وست ساید ( بخش غربی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

International Affairs Directorate ( هیئت مدیره یِ امور بین الملل )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

Transfer On Death ( مُردن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

Gun Shot Wound ( زخم گلوله )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

The Federal Bureau of Alcohol, Tobacco, and Firearms.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-٢٦

( خودمانی ) همکار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

نوعی ماشین بزرگ برایِ پیمودنِ مسیر هایِ صعب العبور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

Yes or affirmative - - - - - - بله، حرفِ تأیید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Juvenile hall; children's prison - - - - - - - - - زندانِ کودکان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

کویینسس ( به لاتین: Quincea�era ) ( همچنین خوانده می شود Fiesta Quincea�era یا ساده تر quinces ) جشن تولّد پانزده سالگی دختران تلقّی می شود. این جشن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

( US GOVERNMENT ) Department of Homeland Security ( بخش امنیت محلی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦١

information of military or political value. اطلاعات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

Baltimore Orioles Baseball team

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

دعوا یا لجبازی با کسی داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Vehicle Id Number ( شماره شناسه یِ خودرو )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

مخفف چپ گراهایِ مبارز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

Terrorism Act0 ( واحدِ تروریسم )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

موقت ( مثلاً گوشیِ موقتburner phone )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

Transportation Security Agency ( آژانسِ امنیتِ حمل و نقل )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

تحتِ تعقیب ( بودن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

Also Known As

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

Columbus Police Department

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥١

پوزر، مقلِّد، کسی که رفتارِ دیگری را تقلید میکند، مقلِّدِ تازه کار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

( خودمانی شیکاگو/لاتین ) به معنایِ اسلحه/تپانچه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

هیچوقت، تو خواب ببینی، وقتِ گلِ نِی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

Organized Crime Division ( بخش جرائم سازمان یافته )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

آچار چرخ

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

قوی شدن/جدی شدن و جدی برخورد کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

confidential informant ( خبر چینِ محرمانه )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

Bull Shit ( چرندیات/مزخرف )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

correctional officer:C. O.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

ستاره دنباله دار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

گداختن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

The Defense Advanced Research Projects Agency

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

رفیق، مَرد، ( dude/homie/man/homeboy )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشگیری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

نره غول/گنده بک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اسپانیایی ) به معنای درحالِ سوختن ( on fire )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

نامِ یک برند از ردیابِ ماشین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

شوک خورده با taser

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

نام یک رستوران

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

break and enter به معنای ورودِ غیرقانونی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

استفاده از نشان ( شأن و جایگاه ) واسه ارجحیت دادنِ دستور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

حق داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مخفف"Police Department" به معنای بخشِ پلیس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مخفف"Be On Look Out" به معنای در دید بودن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

also exfiltration or Extraction

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بدونِ ارتباط اینترنتی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

انگشتان پا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

هرمکانِ ناخواسته ای

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

ترکیب ( Combo is short for Combination )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

یک شبکه اجتماعی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی که ازدواج کرده و رابطه غیرمشروع داره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

مقدمات/مقدماتی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سه عمل/بُرد پیاپی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تماس/درخواست شبانه برای رابطه مخفیانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

کمیسیونِ تبادل و امنیت : Security and Exchange Commission

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فلنگ رو بستن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

بی عرضه/مترداف nerd

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی ساعت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

درخواست/تلاش برای برقراریِ رابطه جنسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

رویِ هم ریختن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

پیتزایی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

کلی کار انباشته رو هم داشتن و مضطرب بودن از این بابت

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

کودن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

به راحتی تحت کنترل کسی بودن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

عصبانی شدن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

رجوع شود به letterman

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

درگذشته

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤

توانش/توان ( انجام ) داشتن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مجازاً

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

شامل مفهوم یا چیزی شدن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١١

احمق/کودن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یادآوریِ موضوعی که تلاش برای فراموشیِ آن را دارید

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

توپ را در سبد انداختن در بازی هایی همچون بسکتبال و یا گلف

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٦

drive - by shooting/killing:موقعیتی که در آن یک نفر توسط فردی که درماشینِ درحال حرکتی است تیرمیخورد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩

ایده ی عالی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ساختگی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرند گفتن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

کسی که گاهی ماری جوانا میکشد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

نویسنده ی فیلم، ( کسی که نقش ها و بازی فیلم رو مینویسه )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

افزایش هیجان

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بسیار بزرگ و حماسی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مقدار زیادی از چیز های خوب ( literary: a lot of good things ) ، مقدار زیاد

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٩

عسلی ( eggs benedict ) تخم مرغ عسلی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

سواری ( رفتن از جایی به جای دیگر ) با ماشین های عبوری

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٩٩

از پس چیزی بر آمدن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیتوسیدرفور

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

رجوع شود به dispense with

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

صرفنظر یا حذف کردن به دلیل کم ضرورتی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

پروسه

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

ضربه ی آخر، مشکلی که بعد از مشکلات بسیار باعث ناامیدی و زدن ضربه آخر میشود

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرگرم کردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

قسر در رفتن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

بچه کبوتر

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

فلوگوپیت ( از خانواده ی میکا )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

{تخصصی خاک شناسی} ( Lolium perenne ) چمن چچم ( مراجعه به ویکی پدیا ) ، ( Lolium perenne. cv. Taptoe ) چمن چاودار

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ماده تشکیل دهنده، ترکیبات

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

به گستردگی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کنایه، باکنایه حرف زدن ( talk/speak in riddle ) در لفاف سخن گویی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٤٤

کسیکه برای مدتی مشخص دنبال کسی میوفتد و او را دید میزند، تعقیب کننده، فضول، مفتش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

ایده گرفتن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

شرتک کوچولوی سفید، ( نوعی شرت )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

( in the throes of something ) ، درموقعیت خیلی سختی بودن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

نام قبیله ای در جنوب غربی آمریکا ( پایوت )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه ) رجوع شود به: breeches

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

دلبستگی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

کنار اسکله

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٠

وارداتی مستقیم، از آب گذشته، اونورآبی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨

رپ خوندن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤

دیدن، ملاقات بادیگری، صحبت کردن