پاسخهای علیرضاایرانیان (٢٥٥)
« مرا مگوی که خاموش باش و دم درکش. که در چمن نتوان یافت مرغ را خاموش » الف)فراموش کردن ب) صبور بودن ج) بی قراری کردن د ) سکوت کردن
از من ای جان روی پنهان میکنی تا جهــان بر من چو زندان میکنی آشکــــــــارا گشت رازم تــــا ز من خنـــدهی دزدیده پنهـــان میکنی خــــون دلهــــای عـــــزیزان ریختن گرچه دشوار است آسان میکنی🪶
در این بیت از حافظ شیرازی لاتقل به چه معناست؟ بی خبرند زاهدان،نقش بخوان و لاتقل مست ریا ست محتسب،باده بده و لاتخف صفحه 176 سپهر سخن
سلام به این معناست که زاهدان از حقیقت عشق و رندی بیخبرند و درکی از لذات روحانی و معنوی ندارند. آنها فقط به ظاهر اعمال و ظواهر مذهبی توجه میکنند و از باطن و حقیقت عشق بیبهرهاند. طالع ا ...
معنای کلمات « ساری و شاذ » به ترتیب کدامند ؟ الف) با نشاز –تیز ب) نفوذ کننده – نادر ج) مسرور – طرب جوی د) سروری – تیزی
حاصلضرب توان در ادعا مقداری ثابت است ، هرچه توان انسان کمتر باشد ادعای او بیشتر است و هرچه توان انسان بیشتر شود ادعایش کمتر میگردد.
درود به همگی، یخورده خودمونی گپ بزنم: من تو این چندسال(بیش از یازده سال) تا الان هیچ درخواستی از کسی نداشتم! نمی دونم کارم درسته یا نه؟ واسه همین پرسش کردم تا دیدگاهتون رو جویا بشم! & ...
درود بر دوست عزیز آقا مجتبی عیوض صحرا جان بزرگوار🙏 تشکر میکنم از گپ خودمونی و اطلاع رسانی خوبتون مخصوصا برای منی که توی باغ نبودم مفید بود 😀 و نهایت تشکر و قدردانی خودمو اعلام میکنم از تلاش و زحمات ...
«یار بدان شریک معصیت است و مستوجوبت عقوبت » الف) پرهیز از کمک به انسان های ناشایست ب) بازدانستن بدان از ناشایست ج) دوری از شرک و گناه د) ترس از بدفرجامی
ای بــــاد صبحـــدم خبــــری ده ز یار من کز هجـــر او شـده است پژولیده کار من او بود غمگســـار مـــن اندر همــه جهان او رفت و نیست جـز غم او غمگسار من بیکار نیستـم که مرا عشق اوست کار بییار نیستم چــو غمش هست یار من
« مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب » الف) استفاده عملی ب) رعایت اعتدال ج) خوب به خاطر سپردن د) ترجیح تفسیر بر ترجمه
از من ای جان روی پنهان میکنی تا جهــان بر من چو زندان میکنی آشکــــــــارا گشت رازم تــــا ز من خنـــدهی دزدیده پنهـــان میکنی خــــون دلهــــای عـــــزیزان ریختن گرچه دشوار است آسان میکنی
« به خونبهای منت کس مطالبت نکند » الف) گرفتگان ارادت به جور نگریزند ب) روندگان مقیم از بالا نپرهیزند ج) حلال باشد خونی که دوستان ریزند د) رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند
مــی آید؛ صدای ترنم عشق؛ از کـوچه هــای تنهـایــی؛ و شـروعـی بــه زیبـایـی بـرگ هـای دفتــر دوست داشتن... و چه زیبا است ترنم تنهایی
الف) نیرنگ ب) نفاق ج) مدیحه د) مداهنه
ای دیر به دست آمـده بس زود برفتی آتش زدی اندر من و چــون دود برفتی چـــــون آرزوی تنگدلان دیـــر رسیدی چـــون دوستـی سنگدلان زود برفتی زان پیش کــه در بــاغ وصال تو دل من از داغ فـــراق تــــو برآســـــــود برفتی انوری ابیوردی🌺🪻🌹
« حالی از آن خطه قلم برگرفت. رسم بد و راه ستم برگرفت » الف) به حساب رسیدگی کرد ن. ب) عفو کردن و بخشیدن ج) افزودن ظلم و ستم د) مالیات گرفتن
حکایت نوشیروان با وزیر خود از حکیم نظامی صیدکنان مرکب نوشیروان دور شد از کوکبه خسروان مونس خسرو شده دستور و بس خسرو و دستور و دگر هیچکس شاه در آن ناحیت صید یاب دید دهی چون دل دشمن خراب تنگ دو مرغ آمده ...
الف)بزن که قوت بازوی سلطنت داری. که دست همت مردانت یاری. ب) بی مگس هرگز نماند عنکبوت. روز را روزی رسان پر میدهد. ج) روزی نگر که طوطی جانت سوی لبت. بر بوی پسته آمد و بر شکر اوفتاد. د) قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ. یا رب چه گدا همت و بیگانه نهادیم.
پیش از اینت بیش از این اندیشه عشاق بود مهرورزی تو با ما شهره آفاق بود یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ...
یه سوال فنی از اساتید کپیپیست کار! وقتی میخواید جواب یه سوال پیچیده رو از یه منبع دیگه (حالا چه چتبات، چه سایت دیگه) کش برید و اینجا پیست کنید، بیشترین استرسی که میکشید چیه؟ الف) اینکه ...
سلام و عرض ادب🙏 اینجا مکانی عمومی هست که از هر قشری و سنی هستن. البته مکان خوبیه هم برای یاد گرفتن و هم به چالش کشیدن اطلاعات عمومی خودمون. صد البته بهترین جاست برای اوقات فراغت😀 کسی به کسی کاری ن ...
« فیض روح القدس ار بار مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد » الف) تلاش عاشق ب) شفاعت جبرئیل ج) تعالی روح د) عنایت معشوق
بسم الله الرحمن الرحیم سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد   ...
« که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد. خطا بود که نبینند روی زیبا را » الف) پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور. خوش عطا بخش و خطا پوش خدایی دارد ب) ای که گفتی نه صواب است نظر بر روی خوبان. از صواب اهل نظر باز شناسد خطا را ج) ما چو نشانه ی پای به گل در بمانده ایم. خصم ان حریف نیست که تیرش به خطا رود د) خطای بنده نگیری که مهتر ان ملکوت. شنیده اند نصیحت از کهرتان خدم.
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی چرا نظر نکنی یار سروبالا را شم ...
hang out به معنی چرخیدن هم میده can you stop hanging out with me میشه دیگه با من نچرخی معنی میده
بله درسته 🪶 البته فعل عبارتی hang out را میشه یک فعل بیقاعده در زبان انگلیسی قلمداد کرد که زمان گذشته و شکل سوم آن hung out میشود. همچنین اگر نیاز به اسم مصدر (gerund) و یا حالت استمراری این فعل در جمله داشتید نیز میتوانید hanging out را به کار ببرید.
درود دوستان معنی حرف اضافه ی "مر" که در متون کهن فارسی رایج بود چیست؟
سلام 🙏 در زمان قديم در اوّل مفعولي كه به آخر آن حرف « را » باشد ، براي تأكيد كلمه ي « مر » مي افزودند : بعنوان مثال: بي هنران مر هنرمندان را نتوانند ديد ، همچنان كه سگان بازاري مر سگ صيد را .& ...
معنی این بیت از خاقانی چیست ؟ در سیزده ساعت شب صد نافله کردستی با چهارده مه فرضی بگذار به صبح اندر
در سیزده ساعت شب صد نافله کردستی با چهارده مه فرضی بگذار به صبح اندر سیزده ساعت شب یعنی( یک) نیمه شب صد نافله یعنی صد نماز غیر واجب و مستحبی چهارده مه یعنی چهارده معصوم (ع) داره ...
هم کشتهٔ تشنه آب یابد هم آب رسان ثواب یابد ✏ «نظامی»
گزینه دوم هم کشته تشنه آب یابد. هم آب رسان ثواب یابد. چون قاصد شد پیام او برد . شد شیشه مهر در میان خرد. دادند جواب کین نه راهست. لیلی نه گلیچه قرص ماهست. کس را سوی ماه دسترس نیست. نه کار تو کار هیچکس نیست. بسیار زیبا🙏
الف) نیکم نظر افتاد بر آن منظر مطبوع .کاول نظرم هر چه وجود از نظر افتاد ب) در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش . ما هیچ نگفتیم و حکایت به در افتاد ج) با هر که خبر گفتم از اوصاف جمالش . مشتاق چنان شد که چو من بی خبر افتاد د) صاحب نظران این نفس گرم چو آتش . دانند که در خرمن من بیشتر افتاد
دییـــی قطی چپـهسنه، هر که ایدی ایزه زرش گپ دلمـه ار سیت بگوم، قصی قطی چپهسیه برگردان فارسی: دیده ای قوطی له شده را که هر کس آنرا می بیند به آن لگدی می زند(به طرفی شوتش می کند)! حــرف دلم را اگر بخواهم برایت بگویم، ماجرای دل من هم مثل داستان همان قوطی له شـده است!
که عاشق وقت باشد که از عشق چنان غصه و درد بیند مه وصال باشد نه غم هجران خورد . همه خود را به عشق داده باشد. الف) در شهر دلم بدان گراید صنما . کو قصه عشق سراید صنما ب) کارم اندر عشق مشکل می شود . خان و مانم در سر دل می شود ج) چو از تو به جز عشق نجویم به جهان . هجران و وصال تو مرا شد یکسان د) مسکین دل من ضعیف و عشق تو قوی ست . بیچاره ضعیف کش قوی باید زیست
باران بهانه ای بود که زیر چتر هم تا انتهای کوچه برویم و آرزویمان این بود که کاش نه کوچه انتهایی داشت و نه باران بند می آمد...اما حالا دیگر چترم باز باشد یا بسته فرقی نمی کند. بی تو همیشه خیس بارانم...
وقتی حضرت موسی با بنی اسرائیل از دست فرعون شبانه گریختند و به بحر میت رسیدند ، خداوند به موسی امر کرد که عصای خود را بر دریا بزن که بشکافد و راه خشکی و نجات تو و قومت باز شود ، چرا باید عصای موسی به دریا میخورد که دریا باز شود ؟ حتما باید عصای موسی انجام میداد ؟ خود خداوند بدون عصای موسی نمیتوانست دریا را بشکافد ؟
سلام حسن آقای گل سپاسگذارم🌺 راستش نه.. زیادی درگیر مشکلاتم. من پرستار مادرمم و چون مغز سرش باید باز بشه و جراحی بشه اینه که چند وقتی میشه که اوضاع کشمشی و داغونه منم دل و دماغ ندارم رفیق. راضی هستیم ...
وقتی حضرت سلیمان از اطرافیان سوال پرسید که کدام یک از شما میتونه عرش ملکه سبا رو قبل از اینکه کت بسته بیارنش اینجا بیاره ، منظورش آزمایش اطرافیان بود ؟ مگه خودش نمی تونست این کارو انجام بده که از اطرافیان درخواست کرد ؟ اصلا درخواست کرد یا سوال کرد ؟ که البته حتما جوابش رو هم میدانست و گرنه خلیفة الرحمن نبود ؟
سلام جوابش خیلی ساده هست. خدا بزرگترین حکومت و پادشاهی رو به سلیمان داد و خب هر پادشاهی با عقل و تدبیر و مشورت کار میکنه. مگه میشه پادشاهی شمشیر بر داره و به کشوری حمله کنه؟ بلکه این کار ...
دوستانی که گاهی بیدلیل دیسلایک میزنن واقعاً برام سواله که دقیقاً چی توی بعضی جوابها اذیتتون میکنه آیا لحن صمیمی و خودمونی اذیتکنندهست؟ یا تحلیلهای طولانی؟ شاید هم فقط تفاوت سلیقه داریم اگه نظرتون رو بگید، خیلی خوشحال میشم شاید بتونیم بهتر همدیگه رو بفهمیم و فضای آبادیس رو گفتوگومحورتر کنیم
سلام فضای عمومی این مشکل رو داره و بگی نگی یه جور ضد حال حساب میشه. حالا ممکنه یکی به خودش بقبولونه که حرف حسابی زدم پس دیسلایک مهم نیست. ولی باز حس بدی داره. البته من هیچوقت نفهمیدم اون شخص کیه؟ اصلا شاید بچه مدرسه ای هست که بخاطر پول تو جیبی دق دلیشو سر من خالی کرده ولی جدا کاری غیر اخلاقیه. اگر توی یک خط علت اعتراضش رو بنویسه بهتره. خدا شفاشون بده.🙏
بر گردد بخت از آن سبکرای کافزون ز گلیم خود کشد پای ✏ «نظامی»
گرز باید خورند پهلوانش باشه. اندازه نگهدار که اندازه نکوست. هر کسی را بهر کاری ساختند.
وقتی حضرت موسی با بنی اسرائیل از دست فرعون شبانه گریختند و به بحر میت رسیدند ، خداوند به موسی امر کرد که عصای خود را بر دریا بزن که بشکافد و راه خشکی و نجات تو و قومت باز شود ، چرا باید عصای موسی به دریا میخورد که دریا باز شود ؟ حتما باید عصای موسی انجام میداد ؟ خود خداوند بدون عصای موسی نمیتوانست دریا را بشکافد ؟
سلام حسن آقا جان. حدیث داریم که : خدا ابا دارد از اینکه کاری را انجام دهد مگر با وسیله. فرقی نمیکنه روزی باشه یا چیز دیگه. حتی هدایت بندگان رو هم بوسیله رسولان انجام میده گر چه قادره که بدون وسیله انجام بده. کلا خدا نظام آفرینش رو تحت (قوانین و نظم) قرار داده.🌺
توی ورق بازی حریف کپ میکنه چیه پس؟داره تعجب میکنه😬مثلا مدل مو هم داریم کپ!!مثلا خیاطا میگن بپوش ببینم کپ ش چطوریه!خیلی جاها از این کلمه استفاده میشه کپ مو کپ لباس کپ بازی حکم کپ شباهت کپ (کله کردن ماشین)
کپ در جاهای مختلف معانی مختلف میتونه داشته باشه ولی بصورت کلی . ترسیدن یا تعجب هستش. وقتی میگن طرف کپ کرد معادلش خشکش زد . از تعجب شاخ در آورد. هنگ کرد. جا خورد. برگ ریزون یا پشم ریزون کرد هستش.🌺
خطی دید از سواد هیبتانگیز نوشته کز محمد سوی پرویز ✏ «نظامی»
گزینه ی اول درسته
به وقت مرگ با صد داغ حرمان ز گرگان رفت باید سوی کرمان ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست ز ما تا مرگ مویی نیز هم نیست ✏ «نظامی»
در خود شعر سرزمین گرگان یعنی زندگی در دنیای مادی رو اینطور گفته: به وقت زندگی رنجور حالیم که با گرگان وحشی در جوالیم سرزمین کرمان هم منظور قبر هست که این تن خاکی کرم میفته. که این خطر رو اول شعر بیان ...
چو عنوان گاه عالم تاب را دید تو گفتی سگگزیده آب را دید ✏ «نظامی»
گزینه سوم هاری درسته
خطی دید از سواد هیبتانگیز نوشته کز محمد سوی پرویز ✏ «نظامی»
گزینه چهارم درسته
به وقت مرگ با صد داغ حرمان ز گرگان رفت باید سوی کرمان ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست ز ما تا مرگ مویی نیز هم نیست ✏ «نظامی»
به وقت مرگ با صد داغ حرمان ز گرگان رفت باید سوی کرمان زمان مرگ، باید با قلبی پر از درد و حسرت، از سرزمین گرگان به سمت کرمان حرکت کرد. زگرگان تا به کرمان راه کم نیست ز ما تا مرگ مویی نیز هم نیست بین گرگان تا کرمان راه زیادی وجود ندارد، اما فاصله ما با مرگ حتی به اندازه یک مو هم نیست.
مگر نشنیدی از فراش این راه که هر کاو چاه کند افتاد در چاه ✏ «نظامی»
چاه کن خودش همیشه ته چاهه چاه نکن بهر کسی. اول خودت دوم کسی. هر چه کنی به خود کنی. گر همه نیک و بد کنی. از هر دست بدی از همون دست میگیری. از مکافات عمل غافل مشو. گندم از گندم بروید جو زجو. ه ...
درختی کاول از پیوند کژ خاست نشاید جز به آتش کردنش راست ✏ «نظامی»
گزینه ی دوم معادل بار کج به مقصد نمیرسه و سالی که نکوست از بهارش پیداست. این ضرب المثل زمانی به کار می رود ، بنیان یک چیز از ابتدا اشتباه گذاشته شده است و چو ن از پایه ایراد وجود دارد، قابلیت اصلاح و ...
آیا احکم الحاکمین به معنی حکمران حکمرانان یا فرمانروای فرمانروایان است یا معنی دیگری میدهد ؟
خدا هزار و یک اسم داره که اگه کنار هم معنیشون کنی بهتر نتیجه میگیری که خدا از هر نظر سرآمد هستش. احکم الحاکمین. ارحم الراحمین. اصبر الصابرین. اجود الاجودین. اکرم الاکرمین.الخ تمامی قوانین مادی و معنویه ارضی و سماوی مخلوق و منقاد خدا هستند پس همه مطیع حکم خدا هستن. به این معنی که حرف اول و آخر را حکم الهی میزنه.
آیا احکم الحاکمین به معنی حکمران حکمرانان یا فرمانروای فرمانروایان است یا معنی دیگری میدهد ؟
حکمران حکمرانان میشه حاکم الحاکمین مثل قاضی القضات. احکم الحاکمین یعنی حکم کننده ترین حاکمان. اضافه شدن الف به اول کلمه عربی گاهی اونو سوالی میکنه و گاهی صفت تفضیلی بهش میده حسن جان.🌺
چو شخصی کاو به کوهی راز گوید بدو کوه آن سخن را باز گوید ✏ «نظامی»
هر چه کنی به خود کنی. گر همه نیک و بد کنی. از هر دست بدهی از همان دست میگیری. هر چه کنی به خود کنی. گر همه نیک و بد کنی. از کوزه همان برون تراود که در اوست. این جهان کوه است و فعل ما ندا. سوی ما آید نداها را صدا.🌺
من دنبال یه متنم که توش از این اصطلاح استفاده شده باشه (مثلا چسبوندمش گَلِ دیوار) اما پیدا نمیکنم. مطمئنم شنیدم این اصطلاح رو، ولی مثال براش پیدا نمیکنم. کسی میتونه کمک کنه؟ شک کردم اصلا همچین اصطلاحی کسی شنیده یا نه
گل با گاف فتحه دار به معنی بالا هستش. رفتم گل درخت یعنی رفتم بالای درخت. چسبوندمش گل دیوار یعنی فرضا یعنی تابلو را بالای دیوار اتاق چسبوندمش. این اصطلاح در مرکز ایران هنوز بکار میره.
خیلی از کلمات مانند کودک دوساله تلفظ وتغییر میشه: یخچال=چچال=چای خال =چخل =... محمد=ممد روح الله = رُلّه ماماجون =ممجون شمعدون= ممدون ... چی کلمات یا جملات شنیدی یا خواندی یا میدانی به این روشت صحبت کردن کودکانه تغییرکردند؟
این کلمات هم زیاد کاربر د داره. بجای شنبه اغلب میگیم شمبه بجای انبار اغلب میگیم امبار بجای دنبال اغلب میگیم دمبال😀🙏
منظور از هاماوران در شاهنامه فردوسی کدام سرزمین امروزی میشود؟
هاماوران یعنی مردان دریا. تختگاه سلسله کیانیان پس از کیخسرو ، در بلخ باستان بوده است . تختگاه در زمان کیقباد و کیخسرو ، در اصطخر پارس بوده است. نام هاماوران نخستین بار در جنگ دومین شاه از سلسله کیانی ...
برو پاس درویش محتاج دار که شاه از رعیت بود تاجدار ✏ «سعدی»
گزینه ی سوم درسته خیلی زیبا. درود بر شما🌺 نیاید به نزدیک دانا پسند شبان خفته و گرگ در گوسفند برو پاس درویش محتاج دار که شاه از رعیّت بوَد تاجدار رعیّت چو بیخند و سلطان درخت درخت، ای پسر، باشد ...
. . . . اما سرانجام چندان جبین ضراعت بر آستان حاجب سایید و ناله و زاری کرد. . . . سفرنامه شاردن
گزینه ی سوم درسته ضراعت عربی از ریشه ی ضرع به معنی تضرع و زاری. خوارى نمودن. خوار و حقير گرديدن. زاريدن. سست و ناتوان گرديدن. 🌺