تفسیر شعر "خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر"
٤ پاسخ
خوشا به حال آن قمار بازی که تمام زندگی خودش را بر باد داد ولی هیچ آرزویی در دلش نیست مگر تکرار دوباره این قمار
قمارباز به قمار اعتیاد داره،ببره یا ببازه بازم قماربازی میکنه تا جایی که بالاخره هست و نیستش رو میبازه،ولی همچنان در امید بردی بزرگ و جبران مافات فکر و ذکرش در پی یافتن سرمایه ای برای یه قمار دیگر است.این همان زندگی بشر است،علیرغم تمام مشکلات و مسائل زندگی،چنان به دنیا دل بسته ایم که هیچ میلی به سفر از آن نداریم.درمان ترک قماره.که حضرت حافظ هم فرموده:غلام همت آنم که زیر چرخ کبود..زهر چه رنگ تعلق بگیرد آزاد است.
البته اشعار مولانا چنان فلسفی و عمیق هستند که تفسیر آنها میتواند در چندین حالت مختلف و درک متفاوت که حتی گاهی کاملا با هم در تناقض باشند،بیان شود.
با سلام...قمارباز عاشق حقیقی است که همه چیزش را در راه رسیدن به معشوق فدا میکند نهایت این عشق و عاشقی هدیه جان به معشوق است که هدیه یک باره جان به معشوق هم برایش کفایت نمیکند. شنیده اید که یاران با وفای مولایمان حسین ع در روز عاشورا از دلدادگی به حسین ع گفتند ایکاش 1000 جان داشتیم و در راه تو بارها فدا میشدیم
میگه خنگ اون کسی هست که همه چیزم و سر قمار باخت و هیچی جز هوس قمار براش نمونده