پرسش خود را بپرسید

معنی واژه fellows چیست

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
٣١١

Fellows meaning 

٥ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

1. Fellows can refer to individuals who belong to a group or organization, such as members of a society, institute, or college.


  می تواند به افرادی اشاره کند که به یک گروه یا سازمان تعلق دارند، مانند اعضای یک جامعه، موسسه یا دانشکده.

2. In academia, fellows may refer to an academic rank or position, often given to scholars who have achieved a high level of accomplishment in their field of study or who have been awarded a fellowship.


 در دانشگاه، ممکن است به رتبه یا مقام علمی اشاره کنند که اغلب به دانش پژوهانی داده می شود که در رشته تحصیلی خود به سطح بالایی از موفقیت دست یافته اند یا بورسیه تحصیلی دریافت کرده اند.

3. Fellows can also refer to individuals who have been awarded a fellowship, which is a grant or stipend that allows them to pursue research or academic work in a specific area for a set period of time.


  همچنین می‌تواند به افرادی اشاره کند که فلوشیپ دریافت کرده‌اند، که  کمک هزینه‌ای است که به آنها امکان می‌دهد در یک دوره زمانی معین کار تحقیقاتی یا دانشگاهی را در یک منطقه خاص دنبال کنند.


4. In a more informal context, fellows can refer to a group of people who share interests or a common purpose, such as a group of friends, colleagues, or associates.


در یک زمینه غیر رسمی تر،  می تواند به گروهی از افراد که علایق یا هدف مشترکی دارند، مانند گروهی از دوستان، همکاران یا همکاران اشاره کند.
 

٣٩٤,٦٥٩
طلایی
٣١٣
نقره‌ای
٤,٤٤٦
برنزی
٢,٦٤٢
تاریخ
١ سال پیش

بهتر  بود عین عبارت رو ارسال میکردید، چون بسته به مفهوم جمله می‌تونه اسم، حرف یا حتی فعل باشه. و به تبع اون میتونه معانی متعددی داشته باشه.

١,٤٣٣
طلایی
١
نقره‌ای
٨
برنزی
١٣
تاریخ
١ سال پیش

این کلمه به معنی رفقا می باشد.

٤٣
طلایی
٠
نقره‌ای
٤
برنزی
١
تاریخ
١ سال پیش

واژگان در جملع معنی می‌یابند، ولی چهار معنی رایج کلمۀ fellow در فرهنگ لغت آکسفورد به شرح زیر است:

1. a man or boy.

یک مرد یا یک پسر.

"he was an extremely obliging fellow"

«پسر یا مرد بسیار مطیعی بود.»

2. a person in the same position, involved in the same activity, or otherwise associated with another.

شخصی که از لحاظ جایگاه و فعالیت با دیگر اشخاص یکسان است یا به نحوی با شخص دیگری ارتباط دارد. معادل مناسب با توجه به این تعریف واژۀ «همتا» هست.

"he was learning with a rapidity unique among his fellows"

«سرعت یادگیری او نسبت به همتایانشان به طرز شگفت‌انگیزی سریع‌تر بود.»

3.a thing of the same kind as or otherwise associated with another.

چیزی که با اشیاء دیگر از یک جنس است یا به نحوی به اشیای دیگر ارتباط دارد.

"the page has been torn away from its fellows"

«این صفحه از دیگر صفحات (fellows) جدا شده بود.»

4. a member of a learned society.

عضوی از یک جامعۀ علمی یا فنی یا حرفه‌ای

"a fellow of the Geological Society"

«یکی از اعضای جامعۀ جغرافیادانان»

٤,٣٦٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٢٤
برنزی
٤٢
تاریخ
١ سال پیش

همون معنی guys  رو میده. یعنی رفقا، بچه‌ها

Hey fellows هی بچه ها، هی رفقا

٢٠,٣٣٦
طلایی
٢
نقره‌ای
١٢٣
برنزی
١٦١
تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما