زبان فارسی شعر و ادب
معنی این بیت از خاقانی چیست
نیمه قندیل عیسی بود یا محراب روح
یا مثال طوق اسب شاه صفدر تاختند
چه چیزی هایی را بهم تشبیه کرده است ؟
١ پاسخ
زدند و به دارش آويختند و آن روز، جمعه صلبوت است. و يوسف جسد عيسى را از فيلاطس خواست و آن را گرفته و در گورى كه براى خويش تهيه كرده بود، دفن كرد14 و شب شنبه پس از جمعه صلبوت كه به قدوم مسيح مردگان زنده شدند و غروب اين روز عيد قيامت است كه بر اين گمانند مسيح يك روز و دو شب در قبر ماند و در صبح روز سوم كه يكشنبهاى كه فطر است، زنده شد و از قبر برخواست و دو دزد را هم با او در كوه صهيون كه جمجمه نام دارد به دار آويختند و چنانكه گفتهاند مسيح در ساعت نهم بدرود زندگى گفت .
براى شنبه قيامت حكايتى نقل كردهاند كه مرد طبيعیدان را نه مبهوت ميسازد، بلكه او را واميدارد كه اقرار و اعتراف به صحت آن نكند ولى چون همه خصوم و دشمنان اعتراف كردهاند كه آنرا به چشم ديدهاند و مردمى فاضل هم آن را در كتب و نوشتههاى خويش ثبت و ضبط كردهاند از اين رهگذر انسان تسكين قلب يافته و قضيه را تصديق مىكند و من هم از روى كتابها به آن واقف گشتم و هم اينكه از فرجبن صالح بغدادى شنيدم و حكايت اين است كه وسط كنيسهالقمامه در بيتالمقدس قبر مسيح در دل يك سنگ است كه روى آن سنگ گذاشتهاند و بر روى آن قبّهاي است كه قبّهاى ديگر بزرگتر آن را فراگرفته و در اطراف قبر خانهى برمات؟ است كه مسلمانان و مسيحيان و حاضرين از آنجا بهجاى قبر ميروند و در اين روز به درگاه خداوند تضرع نموده از نصفالنهار تا پايان روز اوراد خوانند و مؤذن جامع و امام و امير آن شهر آمده و كنار قبر مىنشينند و قنديلهايى مىآورده روى قبر مىنهند و آويزان مىكنند و مسيحيان پيش از آن، قناديل و چراغهاى خويش را خاموش كرده و مىايستند تا آتش خالص و سپيد رنگ را به بينند كه قنديلى را روشن سازد كه يكى از قناديل آن جامع و كليساها است و براى خلفا مىنگارند كه در چه وقت اين آتش پيدا شد و از سرعت نزول آن و قرب آن به نصف النهار به فراوانى و خرمى سال استدلال مىكنند و از تأخير آن تا هنگام عشا و پس از آن بر خشکسالى و قحط آن سال پى ميبرند. اين مخبر مىگويد كه يكى از سلاطين جاى فتيله مس گذاشت تا آنكه آتش را نپذيرد ولى چون آتش نازل گشت آن مس آب شد و نزول اين آتش در روزى خاص و مدتى نامعلوم، جاى شگفتى است و حدوث آن بدون مادهاى قابل احتراق شگفتآور [است]. (بیرونی، 1363: 486-492)
جمالالدين بامخرمه حميري در النسبه إلى المواضع و البلدان نیز به این قندیل اشارهای درخور توجه دارد، وی در باب قمامه آوردهاست: و فيها قبر يزعمون أن عيسى مدفون فيه و عليه قنديل معلق، و لهم موسم في كل سنه يقصدونه مره في جميع الجهات فيتوقد لهم في بعض ليالي زيارتهم ذلك القنديل من غير سبب ظاهر فيتبركون بالاقتباس منه و يرجعون بها إلى كنائس بلادهم و دارهم، قال البايزيدي: و قد تحققت أن ذلك يصنع و يعمل، انتهى ما ذكره القاضي مسعود. (بامخرمه حمیری، بیتا: 113)
صاحب نزههالأمم فی العجائب و الحکم در باب اعیاد مسیحیان مصر مینویسد: أعیادهم أربعه عشر عیداً فی کل سنه من سیهم القطبیه منها سبعه أعیاد یسمونها أعیاداً کباراً و سبعه یسمونها أعیاداً صغاراً. فالأعیاد الکبار: و هم عید البشاره و عید الزیتونه و عید الفسح و عید الأربعین و عید الخمسین و عید المیلاد و عید الغطاس. و الأعیاد الصغار: و هم عید الختان و عید الأربعین الصغیر و عید خمیس العید و سبت النور و حد الحدود و البجلی و عید الصلیب. (ابنإیاس، 1995: 235)؛ وی سپس در باب سبت النور مینویسد: و سبت النور و هو قبل عید الفسح بیوم و یزعمون أن النور یظهر علی قبر المسیح فی هذا الیوم و لهم فی کنیستهم التی فی بیتالمقدس فی لیله سبت النور حرکات یعلمونها فی القنادیل فتقدمن من غیر فاعل لذلک و یزعمون أنه أمر إلی و کان بمصر هذا الیوم من جمله المواسم. (همان: 239)
منبع: مهدویفر، سعید، (1392)، «خاقانی و بیت المقدس»، شعرپژوهی (بوستان ادب)، سال پنجم، شمارهی اول، بهار: ص 128-131
سلام ، از پاسخ مشروح شما بسیار ممنونم ،