زبان فارسی واژگان
شخصی که غش میکند احتمالا شنیده اید که میگویند یک خیط دورش بکش ، چرا واژه خیط را بکار برده اند ، فرق بین خط و خیط چیست ؟
٧ پاسخ
خط طای تشدید دار نداشت بلکه برای اینکه در زبان عربی بتوانن از این کاربن ( فعل ) بهره ببرن آنرا تشدید دار کردند - در خصوص اینکه خط را پیچیدن و درهم و گاها ریسمان خواندید باید گفت در زبان ایرانی هم در مثال نسخه پیچی که همان صدور دستور است به خط دادن ( کد دادن = دستور دادن ) اشاره شده است . از گت / کَت / کُت / کد / کَدِه / گاد / خط / خاط / خیط و .... شاخه های زیادی پدید آمده که در گذشته به گاد و بزرگی اشاره داشت .
نسخه فلانی را در هم پیچوندن کنایه از دستور حذف شد همچون خط زدن / خط خوردن که به حذف اشاره یافت
ریسه هم اشاره به پیوستگی و ریسندگی دارد همانطور که خط اتصال دو نقطه ممتد به هم است و در ریس / رسیدن ما آنرا میبینیم ( در زبان مازندرانی به ریسمان ؛ رَسَن میگویند و این نشان میدهد ریس رَس بودن و از رسیدن و به اتصال دو چیز بهم اشاره داد. همچون خط
خش را بهتر از از خط ندانیم چرا که
برخی باور دارند خَش از خز / / خیز / خزیدن آمده یعنی خزیده شدن دو چیز بهم
برخی باور دارند خَش با خیش / خویش / خاش ( در زبان مازندرانی به مینای رسیدن / بوسیدن و .. است ) همریشه است و منظور بهم رسیدن بوده چرا که به بوسیدن در زبان مازندرانی خاش کردن میگویند . خب چرا خاش ؟؟؟؟ خاش را اگر از خویش / خیش بدانیم انرا در خویشاوند فارسی میبنیم یعنی بهم رسیده = وصله = فامیل . خب پیوندش با خَش و خَز چیست؟؟ وقتی دو چیز بهم برسند از اثر سایش آنها خط ایجاد میشود = سایش حتی واژه خوش آمدن اشاره به بهم رسیدن دارد ؛ در زبان لاتین به آن کام = come میگویند و اشاره به همین بهم رسیدن ها و خوش آمدن ها دارد => خوش آمدن = well come خود واژه خوش / خیش / خویش اشاره به چیزی را برای خود آرزو کردن بوده و در سالیان سال مینای گوناگون یافت.
خطّ طای مشدد داره و معادل فارسیش (خش) هست. خیط در عربی یعنی بهم پیچیده شده و بهم دوخته شده و به ریسمان در عربی (حبل) میگن ولی (اعوجاج و خیط) هم گفته میشه چون پشم یا پنبه ی تابیده شده هست. اینکه میگن فلانی رو خیط کردم هم درسته چون داره میگه شخصیت طرف رو اصطلاحا مالوندم و بهم پیچیدم.
در خصوص اینکه فرمودید در کتابی مینا و معنای دیگری از خط و خیط را خواندم اما با جمله ای که نوشتید همرسانایی ندارد باید بگویم افسوزان بیشتر ریشه یابی ها یا نادرست است یا اگر هم اشاراتی دارند کامل نیستند و ممکن است خواننده را در چنین پرسش هایی به گنگی برسونن که چرا در فلان جمله مینا و شیش خود را درست ادا نمیکند.
برایتان مثال دیگری میزنم...
به همه ما برای سوال برابر پرسیدن را یاد دادند و هر فردی به فراخور خود پرسیدن را مینا و معنا کرد . سوا از اینکه میدانم پرسیدن از چه بابت پرسیدن شده ؛ با جستارهایی که انجام دادم یافتم سوال ایرانیست و اربی نمیباشد.
برای ریشه یابی درست باید سالها زحمت کشید تا به اصل داستان رسید
به احتمال قریب به یقین باید در حوزه ادبیات فارسی تحصیل علم کرده باشید
خیر دوست گرامی. در هیچ کتابی این پژوهشها نوشته نشده . تمامی گفتهای بنده اثر پژوهشهای ۱۵ ساله در حوزه زبانشناسی و ریشه شناسی بوده
خب پس در حوزه زبانشناسی تحصیل علم کرده اید، بسیار عالی
سلام .در خصوص طرح سوال و مورد مثال شما یعنی خیط الابیض من الاسود
خط با خاط / خیط / خوط / خاطی / خطا و .... همریشه می باشد ممکن است برخی از آنها در زبان امروزی جایگاهی پیدا نکرده باشند اما بخش زیادی از ساختا زبانهای ایرانی این چنین شکل گرفته و همچنان هم گاها بر همین اساس در زبان عامیانه واژه سازی میشود همچون
دیر / دور
سر / سار
شر / شار
روژ / روشن
نوک / ناک (nuck = ضربه) / توک (ضربه کوچک)
دُش / توش(در زبان مازندرانی یعنی ضربه) / تیش / تیشه
و ....
از اینرو برای هر آنچه که از کُد / گَ ت = بزرگ و ... ساخته شد برای اشاره به هر منظوری یک شکلی از آن پدید آمد
بنده برخی از پست های جنابعالی را خواندم و متوجه نیازمندی های شما شدم
در خصوص خیط الابیض من الاسود که مثال آوردید باید بگویم خیط هرچند از خط و کد آمده اما در اینجا اشاره به محدوده و مرز و درز دارد / درز یعنی شکاف و برای جدا سازی و تبیین بکار میرود => خیاط را با همین دال و دلیل درزی مینامند یعنی شکافنده = جدا کننده = محدوده ساز که در برش پارچه با آن سروکار دارد و در خصوص خیط الابیض من الاسود یعنی جداکننده روشنایی از سیاهی => بنابه ریشه یابی هایی که از قبل انجام گرفته و پیش از عنوان پرسش مد نگر شما، باز هم سند شد که خط و کد و گَت هر کدام از هم آمدند و تمامی شاخات برامده از آن برای حالات خاصی بکار رفتند
به کسی که در گذشته میمرده برای ترسیم حالتی که مرده خطی در کناره های پیکر آن میکشیدند که امروزه هم در راستای پلیسهای آگاهی و جنایی جهت بررسی حالات مرگ همچنان این خط کشی مرسوم است . این شاید میرود از آنجا که غش کردن و بی تحرکی فرد شباهت به فرد مرده دارد ممکن است از همون خط کشیدن بر کناره های پیکر فرد غش کرده در این خصوص استفاده شود . کلا عمل خط دادن / زدن / کشیدن برای تعیین حد و حدود بکار میرفته ؛ کاری که در گذشته کدخدایان انجام میدادند و دستورات را مینوشتند و خط ( کد ) میزدند
خط دادن = دستور دادن
خط زدن = تعیین محدوده
خط کشیدن = محدود سازی و حیطه بندی
خیط = خارج از محدوده
خاطی = خارج از محدوده و دستورات و قوانین
و ....
سلام ، در کتابی خواندم که به خطی که کج و معوج کشیده شود خیط گفته میشود ولی اینکه در قرآن از این واژه برای فهمیدن اینکه وقت شروع روزه ماه رمضان است باید خیط الابیض من الاسود مشخص شود تعجب میکنم
راجبه خیط شدن شنیدم که همان کِنِف شدن آنرا میدانیم ؛ یعنی پاسخ و برگشتی خارج از قانون و الگو
شما باید بفرمایید آنرا به چه چیز رپط دادند تا پیوند آنها را برایتان با توجه به توضیحات پیدا کنم
سلام ، اتفاقاً به خوب نکته ای اشاره کردید ، خیط شدن ، مطمئنم از واژه خیط که به معنی خطی ست کج و معوج آمده ، مثل دایره ای که کج و معوج دور شخص مصروع میکشند و خط نیست ، در زبان عربی و در کتاب قرآن آمده که خیط الابیض من الاسود ، و نه خط الابیض من الاسود
در زبان های ایرانی برای اشاره به چند مینا از یک کاربن ( فعل ) آنرا به چند الگو نوشتند . یکی از این الگو ها که از ساده ترین الگوها بوده و همچنان کاربرد دارد بهرهکشی از روش فِل/فال / فیل / فول است ( فل را برای نمونه آوردم که وجود ندارد ) بنا براین خیط و خط از هم آمده اند / خود خط هم از کُد / کوت / کَت آمده و همچنین گَت ( گنده و بزرگ ) که به بزرگی / پوشانیدن همچون کُت / دستور دادن همچون code / خط ( خط دادن ) / خطا کردن یعنی از دستور و الگو خارج شدن و .... => خیط اشاره به خط و دستور و قوانین ( محدوده ) و ... دارد
سلام ، با توجه به توضیحات جنابعالی پس وقتی میگن خیط بکش همون خط منظور دارن ؟ ولی اگه به کسی که اهل فن باشه بگیم که خط کشیدم میگه گفتم خیط بکش نه خط ؟ قضیه از چه قراره؟
درود بر شما طاهر جان از نکات با ارزشتون استفاده کردیم.
خش افتادن خراش خدشه خدش
همشون میتونن هم در عربی و هم در فارسی به عنوان خط افتادن باشند.
البته در محضر شما فیض می بریم.