دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
اگر جیر را از جِر / جَر / چِر / چَر ( چریدن ) / چراییدن و . . . بدانیم یعنی حفره / شکاف و هواخور همانی که دوستی گفتند فریاد و . . . میشود نمونه دیگر ...
اگر جیر را از جِر / جَر / چِر / چَر ( چریدن ) / چراییدن و . . . بدانیم یعنی حفره / شکاف و هواخور همانی که دوستی گفتند فریاد و . . . میشود نمونه دیگر ...
اگر جیر را از جِر / جَر / چِر / چَر ( چریدن ) / چراییدن و . . . بدانیم یعنی حفره / شکاف و هواخور همانی که دوستی گفتند فریاد و . . . میشود نمونه دیگر ...
اگر جیر را از جِر / جَر / چِر / چَر ( چریدن ) / چراییدن و . . . بدانیم یعنی حفره / شکاف و هواخور همانی که دوستی گفتند فریاد و . . . میشود نمونه دیگر ...
یسری از تحلیلا ها واقعا زیبا بود. مثلا پُل را گفتند که پرد بوده - همانطور که آمل آمارد بوده یعنی لام اخر پل واج ارد/رد داشته ازینرو پال ( در پالایید ...
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
آیا کسی ریشه واژه دست یا داستان را میداند؟؟
جدیدترین پاسخها
من دیدگاهم را پیرامونِ واژگانِ " کُپی، کُپی کردن" در زیرواژه یِ " کُپی" برنهاده ام. اکنون پرسش اینجاست که شما چه پیشوند یا پیشوندهایی را برایِ این واژگان می پسندید؟ اگر دیدگاهتان را نیز درباره یِ پیشوندگانِ پیشنهادیِ من بازگویید، خوشنود خواهم شد.
آیا پیمانه برداشتن از چیزی نشانه نمونه برابر نیست ؟؟؟ همان مشت نمونه خربار آیا پیمانه --> پیمان به ظرفیت و گنجایش و حدو حدود اشاره ندارد؟؟؟؟؟ پیمانه که دیگر &n ...
ای هنرها گرفته بر کفِ دست عیبها بر گرفته زیرِ بغل تا چه خواهی خریدن ای مغرور روزِ درماندگی به سیمِ دغل
ای هنرها گرفته بر کف دست = ای کسی که تمامی هنر های خود را معطوف به کار کردی عیب ها برگرفته به زیر بغل = و عیبهایت را نمیبینی و در زیر بغل خود قرار دادی و نه در دستان خود تا به عیبهایت نگا ...
من دیدگاهم را پیرامونِ واژگانِ " کُپی، کُپی کردن" در زیرواژه یِ " کُپی" برنهاده ام. اکنون پرسش اینجاست که شما چه پیشوند یا پیشوندهایی را برایِ این واژگان می پسندید؟ اگر دیدگاهتان را نیز درباره یِ پیشوندگانِ پیشنهادیِ من بازگویید، خوشنود خواهم شد.
نمیدونم در پستهای قبلیم چقدر راجبه این کُپ / کاپ / کاپی = cap / cup گپ زدم کاپ یا فنجان و جام و cap = ظرفیت اشاره به اندازه دارد بنابراین کپی گرفتن و کاپی ...
ریشه واژه (پنامیدن یا پنافتن) در زبان فارسی چیست؟و به چه معناست؟ تکواژهای (پنامیدن یا پنافتن)؟؟
شتافت --> شتاختن = ش + تاختن پنافت --> پناختن با دگرش پ به ب داریم = بنافتن که واژه پناخ &nb ...
گاهی می اندیشم که چرا در فرهنگستان فارسی جایی برای من نیست واژه قریب از گریب آمده که آنرا در گریب ...