چطور تفاوت دست انسان با گوریلا به وجود آمد؟

پرسیدم برای یافتن  پاسخ علی جدید  قبلا کسی نگفته باشد!

جوابها ومعلومات که با "کپی - پیست" علم به حساب نمیاد وتکرار المکررات هست.

...

The Descent Of Man by Charles Darwin @1930

فکر نمیکنم اصلشه تا حالا کسی خواند! 

داروین سالها مسافرت کرد وتحقیق کرد(نه با گوشی هوشمند وانترنت) تا بعد یادداشتهایش تبدیل شد به کتاب توسط فرزندانش نوشته شد!

در اون زمان هنوز علم ژنیتک به وجود نیامد ونظراتش مبتنی با مقایسه ظاهری بود.

در همون لحظه اول دانشمندان جواب علمی دادن وفرضیتش ابطال کردند.

وعلم DNA امروزی به بطلان این فرضیه شرح مفصل کرد.

فقط در چند دانشگاه امریکائی وبریطانی با  این فرضیه مانور میزنن وفقط بدرد فلمهای تخیلی.

...

  تکرار آنچه دیگران میدانند لازم نمیدانم.

 اگه دانشمندی وجواب دقیق مفصل ونو دارید لطفا آدرس مقاله شما را  ذکرکنید.

سپاس.

نظریه داروین به طور ساده میگه:

موجودی به نام انسان  از اول وجود نداشته و انسان با تکامل یافتن و تغییر ژنتیک در طول سالیان دراز از موجوداتی اولیه و هم نسل با میمون ها تبدیل شده به انسان امروزی.

اما مسلمانان بر اساس آیات قرآن کریم ایمان دارند که خداوند آدم و حوا  را به عنوان نخستین انسانهای تاریخ  بشر آفرید و آنها فرقی با انسان های امروزین نداشتند.بنابراین مسلمانان داروین و نظریه ش را به نوعی، شِرک در نظر میگیرند.

اما در پاسخ به شما باید بگم که:

۱. همونطور که دوستان دیگه هم گفتند، در هر صورت نیرویی فراتر از نیروی انسانی هدایت دنیا را بر عهده داره و این نظم شگفت انگیز رو بر اون حاکم کرده و میکنه.حالا این نیرو یا به باور ما خداوند است یا به باور غیرمسلمانان، چیز دیگری.

۲.اگر شما دوست عزیز سوال میکنی  و خودت هم جوابش رو میدی، چرا پس دیگه  میپرسی اصلا؟؟!!!!

۳.اینکه شما گفتی علم ژنتیک پاسخی برای این پرسش نداره، آیا شما تحقیقی در این باره کردی یا اطلاعاتی در این باره داری؟؟

توصیه میکنم  درباره ی دو موضوع ۱: توانایی  انسان های امروزی در  کدنویسی ژنها و تغییر اونها به شکل دلخواه و۲:   سلول های بنیادی و توانایی کنترل کردن اونها توسط انسان، مطالعه کنی .

درود

برپایه‌ی دانش کنونی، در روند فرگشت(تکامل) جانداران و از آن میان انسان،  چنین دگردیسی‌هایی فراوان دیده می‌شود.

ژن‌ها، دانش نهان(دانش غیبی) ندارند ولی هرازگاهی ناخواسته دچار جهش می‌شوند که‌این جهش در بیشتر بارها کشنده‌ی یاخته یا جاندار خواهد بود(به ریخت ناهنجاری و سرطان).

در باره‌های بسیار اندکی این جهش می‌تواند کارگشا و سودمند شده و زمینه‌ساز هماهنگی بیشتر جاندار با زیست‌بوم گردد یا او را هوشمندتر یا نیرومندتر سازد.

انسان در گام‌های فرگشتی که از ریختهای نخستین تا نئاندرتال و انسان راست‌قامت و سپس انسان هوشمند و فراهوشمند برداشته، همزمان دچار دگردیسیهای مغزی و پیکری شده؛ پیشانی راست و آرواره کوچک شده که افزایش گنجایی کاسه سر  و بزرگی مغز را در پی داشته.

همزمان از سوی دیگر،  با دگرش در ریخت لگن و ستون مهره‌ای، توانایی راست ایستادن و راه رفتن روی دو پا را به‌دست آورده و اینچنین است  آزاد شدن دستها  از اندام راهروی به اندام کارورزی.

اندام زمختی که پیشتر برای راه رفتن بکار می‌رفته اکنون  دستخوش ریزه‌کاریها و ریزنگاریهای کارسازی در ریخت کف و انگشتان به‌ویژه ریخت انگشت شست و همیاری آن با دیگر انگشتان شده و آن را به اندام کارآمدی برای انجام کارهای دیگر به‌ویژه ساخت‌وساز و نوآوری دگرش داده.

همه اینها از روی جهش‌های سودمند ژن‌ها بوده که در گذر صدها هزار سال پدیدار شده است.

 با همه‌ی این گفته‌ها، باید به یک خرد نخست و فراگیر باور داشت که نگهبان و رهنمون‌گر این جهش‌ها به سوی هدف باشد و از نابودی و کژروی   جاندار جهش‌پذیر پیشگیری کند.