پرسش خود را بپرسید

همه‌ی دیدگاه‌ها

١ رأی

با سلام. لطفاً به قسمت پرسش ها و پاسخ ها در همین باب مراجعه نمایید حتماً پاسخ خودتان را خواهید گرفت. ایام بکام

٣ ماه پیش
١ رأی

اهنگِ اوستایی به پارسی به مانند اهنگِ فرمیون ها ست به اتم ها. من کوانتم به شایستگی نمیدونمُ واژه ی پایدارُ واکنشپذیر پارسی میخوام؛ نه واژه ای که دیر یا زود وامیپاشِ یا واکنش ناپذیرِ. میدونم شناختِ رفتار اتم ها در واکنش های کیمیایی نیازی به شناختنِ فرمیون ها نداره پس به اوستایی نمیپردازم؛ هرچند که کلیدی بیستُ یک واکی ای رو هم جستجو میکنم که گویا در اوستاییِ نه در پارسی.

بر من ببخش که گریزانم از بسیاری از واژگان. امیدوارم رها ببینمت تا بتونم ازت بیاموزم.

٤٣٩
٣ ماه پیش
٠ رأی

میلنگهُ جور نیست رو برای دیرینواژه ی هموشت نگفتم. نپذیرفتنِ واژه از زبانِ تو که چندان رها از بند هرزواژگان نیستی رو داشتم به خودم گوشزد میکردم. تو میلنگیُ ساز ناجور میزنی نه واژه ی هموشت.

٤٣٩
٣ ماه پیش
١ رأی

خودِ داستانت خوشانم نشد. چرا چسبیده ام به واژگانت؟ مگر اینجا یک واژِنامه نیست؟ گر پرستار واژگانم، نباشم، چه چیز را توانم شناختنُ توانم شناساندن؟
بَه بَه! چه زرین! سخنی: 'واژگان ابتابهُ لگن اند'!!!!! تو خود میدانی چه میگویی، که من ( گوش ) بگیرم چه گفتی؟

گرچه هنوز در شگفتم از سخنِ رازالودی که تو خود نگفتی، اینک، دوستِ من، تو گو ش دار گُ فته ای را گر تو را هست هوشیاری:

' او که افتابواژگان پارسی را لگن برنامد، جهانِ راستین، آن بهشتِ پارسایان، را گر ویرانُ تَبه نکند، آبادگرش هم نخواهد شد. '

٤٣٩
٣ ماه پیش
٠ رأی

2. می لنگه و جور نیست✅
چون هیچگاه دوتا مصوت ( v ) در کنار هم نمیاد، "و" در اینجا صامت میانی ( c ) میشه ولی به گونه مصوت ( ُ ) یا صامت ( وَ ) خوانده میشه!

همچنین من بیشتر واژه هایی که بکار می برم؛کوشش می کنم پارسی باشه، بازم سپاسگزارم از دیدگاهت🙏

٣ ماه پیش
٠ رأی

چرا لُبِّ کلام و خودِ داستان ( اصل مطلب ) سخن ( حرف ) منو ول کردی چسبیدی به واژه ها؟ ( آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچ! )
بگیر چی میگم داداش:
میگم تا می تونید به کسایی که دارند بی هیچ چشمداشتی به مردم یاری می رسونند کمک کنید، همین!

٣ ماه پیش
٠ رأی

پس منم میخوام به مانند خودت بشم😉
بچسبم به واژه ها و روشنگری کنم:
1. هم وَشت ( وَرت )
https://abadis. ir/fatofa/هموشت/
در نوشته های پهلوی هموشت، بیشتر به معنای همیاری اومده ولی شما درست می فرمایید شاید بشه به معنای هَمپُرسِگی ( مشورت ) هم گرفت چون معنای گردهمایی هم می دهد!
ولی اونی که شما میگین از هشتَن ( اوستایی: هَرِز یا هَرشتَ harshta ) هست؛ از واژه هایی که از سِتاک ( بن فعل ) باشه! مانند: گذاشتن ( گذار ) ، داشتن ( دار ) ، کاشتن ( کار ) ، پنداشتن ( پندار ) و. . .

٣ ماه پیش
١ رأی

Perfect👌👏👍
کم گوی و گزیده گوی چون دُر👌👏👍

٤ ماه پیش
٠ رأی

ادامه یادداشت قبلی4:
یک همفکری: دیدم شما در رعایت زبان فارسی اراده خوبی دارید. محض همفکری میگم که در یادداشتتون از واژه «خوبِ» یا «بدِ» به جای «خوب است یا بد است» استفاده کردید. در قاعده ای که به «هکسره» معروفه، اصل اینه که در فارسی محاوره ای به جای فعل محذوف از«ه» استفاده بشه نه کسره: «خوبه» و «بده». علّتش شاید این باشه که این با کسره اضافه اشتباه گرفته میشه. ضمنا در فارسی اصل بر این نیست که از اِعراب استفاده بشه، بخصوص اگه غلط انداز بشه.

٤ ماه پیش