پرسش خود را بپرسید

همه‌ی دیدگاه‌ها

٠ رأی

سلام دوباره. پیشاپیش باید از صاحب سئوال عذرخواهی کنیم که وارد بحثی میشیم که خیلی به پرسش ایشون ارتباطی نداره. ولی خب؛ حرف، حرف میاره و به اینجاها کشیده میشه.
چند نکته و یه همفکری. چند نکته: اول اینکه هم عربی و هر زبان دیگه ای در و پیکر داره. وقتی با زبان دیگه ای هم مخلوط میشن، باز هم در و پیکر دارن؛ منتها، ممکنه فردی که داره استفاده میکنه، آگاه به ابعاد یک کلمه نباشه و فک کنه در و پیکر نداره. دوم اینکه، اتفاقا اینجا دیگه درست گفتید که حرام و حریم و حرم همخانواده
دنباله در یادداشت بعدی:

٤ ماه پیش
٠ رأی

ادامه یادداشت قبلی2:
و هم ریشه اند و «مناسبت معنایی» دارند. اما قضاوتتون اشتباهه. دلیل مناسبت معنایی، همون کلمه «ارج و حرمتی» هستش که شما هم اشاره کردید. علت تناقض نما بودن حرام و حرمت برای شما اینه که نمیدونید چرا به حرام میگن «حرام». حرام معنی اصلیش منع نیست، بلکه ما از دلالت تعریف حرام به مفهوم و واژه منع و ممنوع میرسیم. حرام رو به این دلیل حرام میگن که
ادامه در یادداشت بعدی

٤ ماه پیش
٠ رأی

ادامه یادداشت قبلی3:
حدود و قوانین الاهی، حریم محترم الاهی محسوب می شن که کسی نباید اونا رو بی احترامی کنه و از اونا خارج بشه. لذا حرام یعنی منع شده از مثلا، انجام یه چیزی، چون خدا حّد و حدودی برای اون مسئله تعیین کرده و حد و حدود خدا محترمه ونباید زیر پا گذاشته بشه. فک کنم الان دیگه جواب بقیه حرفهای شما براتون معلوم بشه.
ادامه در یادداشت بعدی

٤ ماه پیش
٠ رأی

حرام و حرمت همخانواده هستند. عربی درُ پیکر نداره؛ دستکم عربی در فارسی نداره. داره؟ اگه بگی حرامِ این باشه که ازش دوری میکنی. اگه بگی حرمت داره این باشه که ارجش میدی. روشن نیست که 'حرم' خوبِ یا بدِ. میگی نه؟ خب بگو چرا واژه ی محرم خوبِ یا بدِ. زبانِ شایسته ایِ برای چخوانگری. میگه نه؟ خب بگو چرا نه؟

٤٣٩
٤ ماه پیش
٠ رأی

بنده نمیگم. صاحبنظران میگن. در هر زبانی کلمات مشابه وجود داره که نباید ادم یکی دونست ( مثل اخلاق و خالق که یکی نیستند؛ یکی از «خُلق» با ضمه حرف خاء، هستش به معنی ملکه نفسانی و ویژگی شخصیتی؛ یکی از «خَلق» هستش با فتحه حرف خاء، به معنی ایجاد کردن. ) در خصوص کلمه ترجمه، اتفاقا اکثر صاحب نظرها میگن از کلمه فارسی «ترگمان» گرفته شده که به معنی شرح و برگردان هستش. حتی این هم نباشه، هیچکسی جز اون عالم ایرانی، نگفته که ایندو یکی اند. تازه ایشون دلیل هم نیاورد بلکه دلیل بر ضدّ نظر ایشون وجود داره.

٤ ماه پیش
٠ رأی

ادامه نظر قبلی ( 4 ) :
کلمه «نامتعارف در پرسش سئوالکننده هم اصلا بی معنی نیست؛ کلمات گاهی معنایشان رو از سیاق میگیرند. «حرام» یعنی ممنوع از نظر یک مذهب مثلا؛ و مصادیقش ممکنه از یک مذهب به مذهب دیگه متفاوت باشه. وقتی بعدش «نامتعارف/نادرست/غیرمجاز/ناپسند» بیاد یعنی نامتعارف/. . . در همان مذهبی که چیزی رو «حرام» دونسته ( نه معنای عامّش. )

٤ ماه پیش
٠ رأی

ادامه یادداشت قبلی:
برخلاف دیدگاه شما، «لذت» اصلا بار دینی مذهبی نداره، حداقل دلیل عقلیش اینه که «لذت» امری روانشناختی وطبیعی هستش و با محرکهای طبیعی و حسّ در ارتباطه مثل ضدّش درد و رنج؛ ولی مذهب، مربوط به باور هستش و باور، امر طبیعی نیست؛ نهادی هستش.

٤ ماه پیش
٠ رأی

دنبالهیادداشت قبلی:
اگه بخواید چیزی رو به یک مکتب فکری یا مذهبی یا هر گروه فکری ای نسبت بدید، باید براش دلیل بیارید، چون دارید از طرف اون مکتب یا مذهب حرف میزنید. شاید در مذهبی تفسیری وجود داشته باشه که لذت را با گناه یکی میدونه؛ اما اینرو بدونید که این اولا یه تفسیر از یک مذهبه؛ و ثانیا در خود دین وقتی عوامل لذّت وجود داره، چطور شما این حرف رو میزنید؟!!
ادامه در یادداشت بعدی:

٤ ماه پیش
٤ رأی

درود بر شما درست می فرمایید، سپاس از مهرتون
آبادیس برای هر بخش زیر واژه گزارش گذاشته ولی بازم مردم خودشون باید آگاه باشند و جستجو کنند که دیگه هی بازگویی ( تکرار ) رُخ نده!
از قدیم میگن با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه!
وقتی مردم ما خودشون کسی رو بازخواست نمی کنند که میلیاردها تومان در سال خرج چیزای الکی میشه در فرهنگستان بایدم هی پسرفت کنیم ولی مایی که داریم با کمترین هزینه واسه فرهنگ ایران زمین تلاش می کنیم کسی ما رو نمی بینه و بهمون یاری نمی رسونه!
امیدوارم به خودآییم!

٤ ماه پیش