حمیدرضا

حمیدرضا

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



garbage man١٦:٢٠ - ١٤٠٢/٠١/٠٤سوپور شهرداریگزارش
0 | 0
tsk tsk١٦:٢٢ - ١٤٠٢/٠١/٠٤نوچ نوچ ( به نشانه مخالفت )گزارش
0 | 0
garbage dump١٦:٢٠ - ١٤٠٢/٠١/٠٤زباله دانی محل تخلیه زبالهگزارش
0 | 0
it is beneath me٠١:٠٢ - ١٤٠٢/٠١/٠٤در شأن من نیست.گزارش
0 | 0
don't give me that٠١:٠٢ - ١٤٠٢/٠١/٠٤دروغ تحویلم نده.گزارش
0 | 0
bite sized٠١:٠٩ - ١٤٠٢/٠١/٠٣اندازه یک لقمه لقمه ایگزارش
0 | 0
bite down٠١:٠٧ - ١٤٠٢/٠١/٠٣به دندان گرفتنگزارش
0 | 0
bitter dispute٠١:١٠ - ١٤٠٢/٠١/٠٣مباحثه شدید و تلخ مباحثه خصمانهگزارش
0 | 0
bite the dust٠١:٠٩ - ١٤٠٢/٠١/٠٣مُردن کشته شدنگزارش
0 | 0
bite one's tongue٠١:٠٨ - ١٤٠٢/٠١/٠٣چیزی نگفتنگزارش
0 | 0
bite one's head off٠١:٠٧ - ١٤٠٢/٠١/٠٣با عصبانیت با کسی حرف زدن به کسی پریدنگزارش
0 | 0
fudge around١٥:٠٠ - ١٤٠٢/٠١/٠٢( با چیزی ) ور رفتنگزارش
0 | 0
we just click together١٣:٢٢ - ١٤٠٢/٠١/٠٢زود با هم جور شدیم.گزارش
0 | 0
i am at a loss for words١٣:١٨ - ١٤٠٢/٠١/٠٢موندم چی بگم.گزارش
2 | 0
guest of honor١٣:١٥ - ١٤٠٢/٠١/٠٢مهمون افتخاریگزارش
0 | 0
go away empty handed٠١:٠٢ - ١٤٠٢/٠١/٠٢دست خالی رفتنگزارش
0 | 0
go crazy٠١:٠٤ - ١٤٠٢/٠١/٠٢عصبانی شدنگزارش
0 | 0
go berserk٠١:٠٣ - ١٤٠٢/٠١/٠٢قاطی کردنگزارش
0 | 0
go back over٠١:٠٢ - ١٤٠٢/٠١/٠٢بازبینی کردنگزارش
0 | 0
organized crime١٥:٣٥ - ١٤٠٢/٠١/٠١سازمان های تبهکارگزارش
0 | 0
off air٠٠:٠٧ - ١٤٠٢/٠١/٠١پخش نشدن ( از تلویزیون و رادیو ) در حال پخش نبودنگزارش
0 | 0
dog eat dog٠٠:٠٢ - ١٤٠٢/٠١/٠١بی رحم خشنگزارش
0 | 0
off the wall٠٠:٠٧ - ١٤٠٢/٠١/٠١خشمگینگزارش
0 | 0
hand luggage٠٠:٠٥ - ١٤٠٢/٠١/٠١چمدان دستی کیف دستیگزارش
0 | 0
dog eared٠٠:٠٣ - ١٤٠٢/٠١/٠١تاشده ( لبه های کاغذ )گزارش
0 | 0
dog tired٠٠:٠٢ - ١٤٠٢/٠١/٠١خسته و کوفته مرده از خستگیگزارش
0 | 0
dog and pony show٠٠:٠١ - ١٤٠٢/٠١/٠١ارائه عالیگزارش
0 | 0
fitted kitchen١٣:٠٠ - ١٤٠١/١٢/٢٩کابینت دیواریگزارش
0 | 0
five o’clock shadow١٣:٠٠ - ١٤٠١/١٢/٢٩ته ریشگزارش
0 | 0
fitness freak١٣:٠٠ - ١٤٠١/١٢/٢٩معتاد به تناسب اندامگزارش
0 | 0
fix up١٢:٥٩ - ١٤٠١/١٢/٢٩جور کردن فراهم کردنگزارش
0 | 0
give yourself something to aim for٠٠:٠١ - ١٤٠١/١٢/٢٩چیزی را برای خود هدف قرار دادن برای خود هدف قرار دادنگزارش
0 | 0
give something a go٠٠:٠١ - ١٤٠١/١٢/٢٩کاری را امتحان کردن به کاری دست زدنگزارش
0 | 0
statute law٠٠:٢٨ - ١٤٠١/١٢/٢٨قوانین تصویب شده مجلسگزارش
0 | 0
far fetched٠٠:٣٠ - ١٤٠١/١٢/٢٨باورنکردنی باورناپذیرگزارش
0 | 0
faq٠٠:٢٩ - ١٤٠١/١٢/٢٨سؤالات پرسیده شدهگزارش
0 | 0
status quo٠٠:٢٨ - ١٤٠١/١٢/٢٨شرایط فعلیگزارش
0 | 0
stay behind٠٠:٢٧ - ١٤٠١/١٢/٢٨ماندن ( در مکان کنونی )گزارش
0 | 0
infantilization١٣:٥٤ - ١٤٠١/١٢/٢٧کودک انگاریگزارش
0 | 0
low profile٠٠:٤٠ - ١٤٠١/١٢/٢٧کناره گیری پنهانی دور از توجه عمومگزارش
0 | 0
low rider٠٠:٣٩ - ١٤٠١/١٢/٢٧اتومبیل شاسی پایین راننده اتومبیل شاسی پایینگزارش
0 | 0
low self esteem٠٠:٣٨ - ١٤٠١/١٢/٢٧عزت نفس پایینگزارش
0 | 0
black out٠٠:٤٦ - ١٤٠١/١٢/٢٦غش کردن بیهوش شدنگزارش
0 | 0
white as a sheet٠٠:٤١ - ١٤٠١/١٢/٢٦رنگ پریده از ترسگزارش
0 | 0
rare event١٠:٠٣ - ١٤٠١/١٢/٢٥مورد غیر معمول، مورد نادرگزارش
0 | 0
don't play dumb٠٠:٠١ - ١٤٠١/١٢/٢٥خودتو به اون راه نزن.گزارش
0 | 0
i am mortified٠٠:٠٠ - ١٤٠١/١٢/٢٥بسیار شرمنده امگزارش
0 | 0
black spot٠٠:٢١ - ١٤٠١/١٢/٢٤نقطه پرحادثه در جادهگزارش
0 | 0
grand slam٠٠:٢١ - ١٤٠١/١٢/٢٤برنده کل مسابقاتگزارش
0 | 0
fat cow٠٠:٠١ - ١٤٠١/١٢/٢٣آدم چاقالوگزارش
0 | 0