پیشنهاد‌های علیرضاایرانیان (٦٦٢)

بازدید
٧٤٩
پیشنهاد
٠

پیکان ما از ژیانی اگزز نداشت. ضرب المثلی عامیانه معادل ( خر ما از کرگی دم نداشت )

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

خبر دروغ، شایعه بی اساس و به دروغ به چیزی شاخ و برگ دادن.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

آدم چلاس و شکم دله که به هر خوراکی ناخونک میزند.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

کلمه توهین آمیز خطاب به پیر سالخورده. معادل زپرتی و زهوار در رفته.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

چلاس در فرهنگ عامیانه معادل همون ( خاله هوسک و شکم دله ) هست. کسی که از هرچیز خوردنی می خواهد بخورد، که به هر چیز خوردنی ناخنک زند.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

در فرهنگ عامیانه معادل کلانتر محله. بزرگ و کلانتر محل یا رئیس لوطیان محلّه که در کارهای عمومی از او نظر خواهند و دستورش را اجرا کنند.

پیشنهاد
٠

تن تنانی. حلوای تن تنانی. لن ترانی درسته که به مرور در گویش تغییر کرده. اشاره به چیزی کمیاب که کمتر کسی اونو دیده یا تجربه کرده. حلوای تن تنانی. ت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تن تنانی. حلوای تن تنانی. لن ترانی درسته که به مرور در گویش تغییر کرده. اشاره به چیزی کمیاب که کمتر کسی اونو دیده یا تجربه کرده. حلوای تن تنانی. ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زُپِمان zopem�n قرض، وام، بدهی، دِین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زَبار zab�r نام کوهی در ری که رودخانه ی درجیک از آن سرچشمه می گیرد و خانه ی پدر زرتشت کنار این رود بوده است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

زایاکیْه z�y�kih استعلام، استفسار، استفتا.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاز دراییتَن= z�z dr�yitan ژاژ خاییدن، بیهوده گویی کردن، بصورت عامیانه تر یعنی حرف مفت زدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

زارِن z�ren برادر وَلگاش شاه ساسانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زادیشنیْه z�dishnih التماس، استدعا، استغاثه، دعا، زاری، تضرع.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زاتِنیتار z�tenit�r پدر و مادر، والدین

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زاتَن z�tan زادن، زاییدن، به دنیا آوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاتَک z�tak فرزند، اولاد، بچه، زاده شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٦

حجی وَ رِحجی. کسانی که فخر به این کند که سلسله اجداد ما همه حاجی بودند و رفتن مکّه را مایه اعتبار و افتخار کنند ولیکن به قدر خر عیسی هم کمال نفسانی و ...

پیشنهاد
٥

نجیم و نجیم زاده. به اصطلاحات اصفهانی ها عموم شاهزادگان و نوّابهای صفوی و نادری و شاهرخی و ساداتی که فقط نسب را کمال دانند و به این جهت بر مردم مزیدت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

یلْ کَسَن. سرهنگانِ پیرِ مُنحنی از توپخانه و قورخانه و غیره که از فرط هِرَم [=پیری] قوّه حرکت نداشته باشد لیکن هنوز به شرارتِ باطنی مقطور و منقمر باش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مویز پی سُک . زن هایی که صاحب قبیله یا عشیره و اقوام زیاد باشد و همه روزه از مال شوهرش آنها را مهمان کند و دایماً در تکلّفاتِ آمد و شد آنها باشد.

پیشنهاد
٥

مترسک سرِ خربوزه. فرّاشان و گماشتگان جدیدی که مأمور کارهای بزرگ نمایند و ابداً بصیرت در انجام آن کار نداشته باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

قُوزولی مُزولَی . معادل ریزه میزه. اطفالی که از بی مئوونگی[بی مئونتی] مادرشان کم شیر شوند و به بی شیری و سختی بزرگ شوند و همچنین بعد از رضاع و ایامِ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

جبر تاریخی ( Determinism ) اعتقاد به این که تاریخ به وسیله ی جبر یا شرایطی غیر از انگیزه ها و آزادی های فردی شکل می گیرد، ممکن است سابقه در دیدگاه سن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زات سْپَرَم z�t sparam نام مَتیانی ( = کتابی ) است با 19000 واژه به زبان پهلوی که آن را زادسپرم، موبد سیرجانی در سده ی نهم ژانگاسی ( = میلادی ) نوش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاتان z�t�n زاده شدگان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هُمرُک از قبیل مشهدی رحیم کَن کَن و هر کس به این نمره درآید و این شکل آدم را درجنمِ طیورش که ببری شکل هما را دارد و در عالم سَبُعی هیئت گرگ دارد. و ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قوِلدِنگ صاحب هیکل و ریشی که به ناخوشی اُبنه مبتلا باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آنکه لباس های خوب قیمتی زیاد دارد و می پوشد؛ لیکن از لباس هنر و معرفت و کمالات عاری باشد و در حقیقت آبرو را و شخصیت را فقط به لباس و اسباب های خوب دا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آنکه پاک نظر نباشد و به خانه بزرگانی که محرم است به هر کس برسد در خفیه بند کند خواه کنارِ بزم یا دالان و مبال باشد خواه دَمِ طویله یا حمّام یا گُلخن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رژیم کهن ( Ancien regime ) نظام قدیم فرانسه. این اصطلاح برای تشریح اوضاع سیاسی و اجتماعی فرانسه قبل از انقلاب کبیر ( ۱۷۸۹ م. ) یا دوران ابسلوتیسم به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یر واقعی ( Counter – factual ) فرض کردن امری بر مبنای آن چه در صورت عدم وجود یک علت کلیدی یا شرایط ویژه ممکن است رخ دهد و یا رخ ندهد و یا پی آمد رخدا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ناکرونیسم ( Anachronism ) خارج شدن از ادراک مبتنی بر تاریخ و معیارهای بیگانه با یک دوره یا فرهنگ. بیشتر کاربرد این واژه در مورد عدم رعایت اصل توالی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ابسلوتیسم ( Absolutism ) در نظر و عمل به معنای رهایی قدرت دولت از هر قید و شرطی است. این اصطلاح به ویژه مربوط به پادشاهان اروپایی از قرن شانزدهم تا ه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مکتب آنالیز . ( Annales School ) روی کردی است در مطالعات تاریخی، و نام آن ماخوذ است از سالنامه ای با عنوان Annales d'histories economique et sociale. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زابزِبا. z�bzeb� آفتاب، خورشید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خحّه قُلوچه زن های خنجرگذارِ بی باک که چند شوهر کرده باشند و شوهرها را عمداً سوزانده باشند و به هوای چند شوهر دیگر هم باشند.

پیشنهاد
٤

کنایه به کسانی که همّتشان جز به مال اموات خوردن مقصور نیست بوی حلوا اگر از سمت جهنّم شنوند فی المثل تا درک الاسفل از آن شوق روند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زَئینی گاو zaini g�v نام یکی از نیاکان زهاک ( نادرست: ضحاک )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

zairich نام دیوی از پیروان اهریمن

پیشنهاد
٤

شپش لحاف کُهنه کنایه به فرّاشان و عمله حضور و نقاره خانه و صندوق خانه و سایر بیوتات که با تمکّن مالی از کثرت حرص در سن پیری هم در دوندگی است و آسوده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کمختهیعنی ساله و کنایه به زن های سطبر پوستِ کُلُفت هیکلِ درشت اعضای پیر که مدّعی نزاکت شوند و شوهر نازک پوست طلب اند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قُدِرمُه . دامادهای کلّه خرِ گُنده هیکلِ قوی بنیه که دچار عروس های کوچکِ ضعیف البنیه شوند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شاقول یا ریسمان بنایی. metmar مطمر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فیس و افاده ی ناهنجار و مشمئز کننده.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قِرغُو یعنی قورتی و غرابهای اهل دهات را می گویند که به بستگی یکی از اهل شهر قباهای سجاف قصب و ملبوس خارج از زی رعیتی بپوشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دُو دُور فُوطک . اسباب های خوب نفیس فرنگی را عموماً و اسباب های خرّازی و ساعت های کار مکُب را گویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ذُقَره کنایه از اشخاصی که کُلجه و خرقه های سنجاب و خز را محض تعلّقْ سال های سال نگه دارد و هرساله دمش را نو کند و محض اظهار اعتبار بپوشد و بطونش هیچ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بزرگی که ملبوسش در میان عمله و اَکَله اش امتیازی نداشته باشد و این عمل را شکسته نفسی بداند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بی بندوبار، بی نظم، قذر، لچر، نامرتب، نامنظم، ولنگار، یالانچی

پیشنهاد
٣

شخصی که خرج کند و زحمت های زیاد کشد برای وصول به کاری و سودش را دیگری ببرد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شُرْبُ الیهود . بزم شرابی که ملّا و مسائل ملّایی در آن باشد و صحبت خلافِ مناسبتِ آن مجلس در آنجا شود و روضه خوان و مدّاح و عزیمه خوان و تعزیه خوان در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صاحب منصب ها و صاحب لقب هایی که هنوز دست چپ و راست خود را نمی داند و از عالم خودش بیرون نرفته است مدّعی کارهای بزرگ می شود و آن منصب و لقب را از عظم ...

پیشنهاد
١

اصطلاحی قدیمی به پیش خدمت های پیرمرد شکیل که هنوز امید معشوق به خود دارد و به آقایی و به ناز و عاشق کشی های قدیمی سلوک کند و هر که از این نمره باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تاتوله و تاطوله. شراب و مسکرات را و بُرْش را خصوصاً می گویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تاطوله که بصورت تاتوله هم نوشته میشود. شراب و مسکرات را و بُرْش را خصوصاً می گویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سخره خواص. هزّال و فحّاش را گویند که به فحش های عِرضی بخواهد مردمان را بخنداند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تُف دیوار . کسی که به مجالس اعیان و کارگزاران دولت یا ملّت برود و در آنجا یارای ادای مطلب نکند و مسکوت عنه بنشیند و بدون عرض حاجت مراجعت کند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

یکی از آداب احترام به متوفی مخصوصاً به پدر، باز نگاه داشتن یقه تا چهلم او بود که در آن روز چهلم . یکی از بزرگترها یقه را بسته و تکمه می نمود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

همان چشم بندی است. علمی که با آن در تصورات مردم تصرف کنند، یعنی اشیاء و احوالی به نظر آنها رسانند که وجود نداشته باشد و مناظری به تصورشان آورند که خا ...

پیشنهاد
٤

کنایه از ضرب المثلی است که متهمی را به جرمی نزد حاکم می برند. حاکم حکم می کند یا فلان مقدار پیاز یا فلان تعداد چوب بخورد یا فلان مبلغ پول بپردازد. مت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زیارتگاهی در شرق کوچه ی گذر لوطی صالح

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

آشفته، درهم و برهم و بی نظم و انظباط. بی قاعده.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یکی از درجات نظامی که بعداً به گروهبان سه تغییر نام یافت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یکی از درجات نظامی که بعداً به گروهبان دو تغییر نام یافت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیاله ای لب کنگره ای کوچک که در آن وسمه را جوشانده، برای سیاهی و قوت به ابرو می گذاشتند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مشتری بد پول بده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چرمی اعلا از پوست گوسفند که لعاب براق روی آن داده باشند. معمولاً لعاب ورنی را مشکی می دادند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

محلی به ابعاد تقریبی دو متر در دو متر در حمام های عمومی قدیمی جهت زدودن موهای زائد با داروی بهداشتی ( واجبی = نوره )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پارچه ای به طول تقریبی یک متر و عرض هفتاد سانتیمتر که در دو طرف آن نوار دوخته و از آن ها چوب رد می کردند و دو سر آن را با طناب به دیوار یا درخت می بس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

وسیله ای که شیره ی تریاک را روی آن بچسبانند، وسیله ای برای شیره کشی در شیره کش خانه ها

پیشنهاد
٢

تنبیهاتی که به واسطه گرفتن پول و جریمه و امثال آن انجام شود و از این جهت داغ آن به دل بماند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عضو پلیس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شهربانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

شکنجه گر. یکی از عواید دوستاقبانان و نسق چی ها این بود که حق داشتند محکومین را به صورت مورد استفاده قرار دهند. به این جهت آنان را زنجیر کرده، دور کوچ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با هم ندار هستند. دل و جان و مال یکی، یک رنگ بودن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

افسر نگهبان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ستاره بهرام. مارس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ستاره ی زهره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نام دیگر صبحانه برای عوام و ضعفا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نام دیگر صبحانه برای عوام و ضعفا.

پیشنهاد
٤

در اصل به معنی پیشکشی است که اطرافیان شاه وقتی او شکاری را با تیر می زد، تقدیم می کردند. در معنی متداول امروز آن یعنی گرفتن پاداش یا انعام در ازای ان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

در اصل به معنی پیشکشی است که اطرافیان شاه وقتی او شکاری را با تیر می زد، تقدیم می کردند. در معنی متداول امروز آن یعنی گرفتن پاداش یا انعام در ازای ان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چوب کلفت تراشیده ی مخروط دسته دار سنگین وزن بصورت گرز که در زورخانه جهت تقویت عضلات سرشانه استفاده می شود.

پیشنهاد
١

به میدان سید اسماعیل مراجعه شود. میدانی در جنوب بقعه ی امام زاده سید اسماعیل واقع در غرب خیابان سیروس نرسیده به چهارراه مولوی. در این میدان هرگونه ا ...

پیشنهاد
١

میدانی در جنوب بقعه ی امام زاده سید اسماعیل واقع در غرب خیابان سیروس نرسیده به چهارراه مولوی. در این میدان هرگونه امتعه ی نو و کهنه و دزدی خرید و فرو ...

پیشنهاد
٠

میدان شاهپور ( وحدت اسلامی فعلی ) در ابتدا به دروازه قزوین معروف بوده است. در زمان ناصرالدین شاه با گسترش شهر، دروازه قزوین به میدان قزوین کنونی منتق ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

لش یا لاتی که دهانه ی میدان بارفروشی، مانند میدان میوه و تره بار را گرفته، بابت هر بار چیزی از مراجعان می گرفت. همچنین یکه تازی میدان نبرد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان اعدام که در اوایل دوره ی قاجار در سبزه میدان واقع شده بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

میخ چهار نبش بلند ضخیم حلقه دار که به زمین کوبیده، افسار مرکوب خود را به آن می بستند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

روضه ای زنانه که به مناسبت ولادت حضرت زهرا و ائمه انجام می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

روضه ای زنانه که به مناسبت ولادت حضرت زهرا و ائمه انجام می شود.

پیشنهاد
١

ردخور پیدا نمی کند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

چوب سیاه گره دار، مخصوص قلندران به نشانه ناهمواری دنیا.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سکه ی طلا مربوط به کشور روسیه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ملنگ یعنی سرخوش، مست. به آدم سر و پا برهنه نیز می گویند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جلوی سر را ملاج میگویند با میم مفتوح.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قلم مانندی که انتهای آن در چوب فرو رفته و دسته چوبی پیدا می کند، برای درست کردن شکاف در چوب استفاده می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از درجات نظامی که بعداً به استوار تغییر نام یافت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جمع کردن و سرگرم ساختن مردم را به هر طریق از قصه گویی، مرثیه خوانی، شعبده بازی، نمایش های پهلوانی و امثال آن را معرکه گیری می گفتند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ظرف مسی استوانه شکل لب کنگره ای دسته دار که با آن آب به بدن می ریختند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنبه یا کاغذ سستی در ته سیگار، برای گرفتن جرم توتون که امروزه به آن فیلتر می گویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ماساژ و مالش عضلات بدن، بخصوص عضلات سرشانه، دست ها و کمر که در حمام ها توسط کیسه کش انجام می شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زنی که کار او آرایش کردن و بزک کردن زنان است. مشاطه به معنی شانه کننده مونث است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به مسافرانی اطلاق می شد که بدون هیچ وسیله ای، تنها با یک لنگ قرمز سفر می کردند. نیازهایشان از سایر مسافران و دیگران تأمین می شد و هنگام خوابیدن لنگ ر ...

پیشنهاد
٠

اولین بیمارستان دولتی که در عهد احمد شاه قاجار به اسم مریضخانه ی دولتی نامیده شد و بعدها به بیمارستان سینا موسوم گردید.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پانزده مثقال زفت، چهار مثقال سقز، نود مثقال روغن زیتون و بیست مثقال موم را با هم می گداختند و با چهل و یک مثقال مردار سنگ سائیده شده مخلوط می کردند. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخلوط سفیداب قلع، گل ارمنی ( glele Armani ) و سفیده ی تخم مرغ که برای معالجه ی سوختگی و آفتابزدگی و زخم آبله استفاده می شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرکورکورم، جیوه خشک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مرده گردانی یکی دیگر از راه های گدایی بود که عمدتاً لش ها و گردن کلفت ها انجام می دادند. به این صورت که دو نفر همدست شده، یکی خودش را به حالت مرده بی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجلس ترحیم، مجلسی که برای یادبود مرده ترتیب بدهند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لگن مستراح از جنس آهن سیاه با دهانه ی گشاد و انتهای تنگ که در پایین آن دریچه ای قرار گرفته بود که با ریختن فضولات باز و بسته می شد. خاصیت آن این بود ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عضو دارایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همه چیز را در لقمه فشردن و با میل و ولع تمام، بی اعتنا به همسفره و هم غذا، خوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دزد خر، گاو، گوسفند و شتر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم شعبده که مثلاً از کاغذ بریده، پرنده به پرواز آورند و از مجسمه ی بی جان، جسم جاندار ارائه کنند و غیره.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علمی که از ریاضیات به هم رسد و چون کامل شود بتواند صاحبش را از مال دنیا بی نیاز گرداند، آنچه خواهد بدون زحمت و رنج حاصل شود و هر خواهش که جهت خود و غ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علم طلسمات و اعداد و حروف که با آن اعمال خارق عادت انجام دهند، مثل رسانیدن دو تن که معاشرت و معاشقت و زناشوئیشان غیرممکن باشد و احضار و طرد و بوجود آ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی را در معامله وکیل کردن. یعنی از طرف من وکیلی که به خیر من کار کنی و خدا شاهد وکالت تو باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی که پیشاپیش جنازه حرکت می کرد، قرآن تلاوت می کرد و متناسب با سن و وضع مرده برخی جملات در خصوص متوفی بیان می نمود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که در مستراح های عمومی برای مردم آفتابه پر می کرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که در مستراح های عمومی برای مردم آفتابه پر می کرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یا لولئین، آفتابه ی سفالین. بعدها که آهن ورق و حلبی وارد شد آفتابه های سفالین کنار گذاشته شد. از مس، برنج، نقره و حتی طلا نیز برای متمکنین آفتابه ساخ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لولهنگ، آفتابه ی سفالین بعدها که آهن ورق و حلبی وارد شد آفتابه های سفالین کنار گذاشته شد. از مس، برنج، نقره و حتی طلا نیز برای متمکنین آفتابه ساخته شد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کرک گل نی ( kork - e - gol - e - nei )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

میهمانی کسب اجازه ی شاگرد از استاد، به این معنی که شاگرد لیاقت انجام دادن کاری که به او محول شده است را یافته است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مواظب و سرپرست اطفال اعیان و رجال

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چراغ نفت سوز از یک تا ده شعله شمع

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاکت یا کیسه یا ظرفی که حدود یازده سیر و سه مثقال یعنی به گرم معادل ( 840 گرم ) محتوی داشته باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاغذ سیگار آماده شده که لبه هایش به وسیله ی ماشین چسبیده شده باشد. اگر سیگارت را با دست بپیچند به آن "کاغذ سیگار" می گفتند اما کلمه ی گیلز که در فارس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاغذ سیگار آماده شده که لبه هایش به وسیله ی ماشین چسبیده شده باشد. اگر سیگارت را با دست بپیچند به آن "کاغذ سیگار" می گفتند اما کلمه ی گیلز که در فارس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از گودها یا محله ی های قدیم تهران که ظاهراً خیلی خوشنام هم نبوده است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گلریزان جشنی ورزشی بود که هرچند یکبار در زورخانه جهت همراهی از پا افتاده یا حاجتمندی برپا می شد و عوایدش جهت بدهکاری، ورشکستگی، بیماری، خرج عروسی، سر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آتشکار حمام عمومی تون سوز حمام

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاک کرم رنگی که در رنگ های لعابی دیوار به دلیل هم رنگ بودن با رنگ آجر به کار می امد. ( گل ماشی هم می گویند. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاک کرم رنگی که در رنگ های لعابی دیوار به دلیل هم رنگ بودن با رنگ آجر به کار می امد. ( گل ماشین هم می گویند. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوعی بازی که از میان چند نفر، یک نفر به عنوان گرگ انتخاب می شود و دنبال بقیه می کند. هر کس که گرفتار گردد، گرگ می شود.

پیشنهاد
١

بعضی اشتباه معنی کردن و مدعی هستن که از اعجاز مرتضی علی ( علی ع ) می دانستند که گربه اش غیر از گربه های دیگر بوده و از هر طرف می انداختی اش، چهار دست ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شستنی که با آبی مختصر یا یک ظرف آب انجام شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

اولین هتل آبرومند به سبک اروپایی در ایران با سالنی زیبا که ابتدا جهت رقص و غذاخوری اختصاص یافت و سپس سالن بالماسکه و نمایش شد و چندی نیز صورت سینما ب ...

پیشنهاد
٠

گذاری منشعب از جنوب چهارسوق بزرگ بازار. از بازارهای بدون سقف قدیمی تهران که قدمت آن به احتمال زیاد به دوره ی آقا محمدخان قاجار می رسد و بانی آن سرما ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

گتر با گاف کسره دار. روکشی از جنس ماهوت یا ضخیم تر به رنگ های کرم و قهوه ای به شکل ساقه ی جوراب که روی کفش می بستند و روی کفش را تا سرپنجه می پوشانی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کفش لاستیکی سیاه با آستر ماهوت قرمز که آن را در ابتدا از روسیه می آوردند و در میان زنان پیر و میانه سال زیاد طرفدار پیدا کرده بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاری جهت حمل مسافر با ظرفیت سه خروار ( 900 کیلوگرم ) بار و 24 مسافر. در این گاری بارها را در کف گاری قرار داده، مسافران روی آن می نشستند و دیگر وسایل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاری چهارچرخه ی روپوش دار با دو چرخ کوچکتر در جلو و دو چرخ بزرگتر در عقب که جزء وسایل نقلیه ی سریع السیر به شمار می آمد. همانطور که از اسم آن پیداست ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جفتا جفت، کاملاً کنار هم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرخ مایل به سیاه، سرخ سیاهگین یا سیاه سرخگین

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوزه ی آبخوری سفالین که در تهران مرسوم بود که آن را جلوی نسیم قرار می دادند و آب را خنک می نمود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظرفی قابلمه مانند از گل ( gel ) پخته که در کف گهواره برای دفع ادرار و مدفوع کودک جاسازی می کردند. به این صورت که طفل را طاقباز و بدون شلوار خوابانیده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلانتری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستمبو یا کمبزه میوه ای کوچکتر و سفت تر از خربزه با طعمی میان خیار و خربزه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمبزه یا دستمبو خربزه نارس نیست. خودش یه میوه هست کوچکتر از طالبی و سبز رنگ. میوه ای خیلی کوچکتر و سفت تر از خربزه با طعمی میان خیار و خربزه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظرفی مانند دیگچه با لبه ای صاف و دو دسته در دو طرف و دری جذم و جفت و دسته دار.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

با کاف مضموم به معنی سرفه کردن. با کاف مفتوح به معنی پشیمان شدن، تحت تأثیر تبلیغ مخالف کسی قرار گرفتن، پس آوردن. دبه کردن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنی کلوخ اندازان. خوش گذرانی، تلافی محرومیت از عیش و سرور را با افراط در آن ها درآوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوش گذرانی، تلافی محرومیت از عیش و سرور را با افراط در آن ها درآوردن. کلاغ اندازان هم گفته میشه.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با ت فتحه دار. کلاه نمدی تخم مرغی شکل که آن را با سوزن زنی به دوازده یا چهارده ترک تقسیم کرده و در هر قسمت اسامی ائمه و اشعار و ابیاتی در مدح علی ( ...

پیشنهاد
٠

کلاه پاپاخی هم گفته می شود. کلاهی از پوست گوسفند باپشم های بلند که پشم هایش تا روی چشم آمده و قیافه را مهیب می نمود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه پاخ پاخی هم گفته می شود. کلاهی از پوست گوسفند باپشم های بلند که پشم هایش تا روی چشم آمده و قیافه را مهیب می نمود.

پیشنهاد
٠

حرف، حرف می آورد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فردی که بر روی کفن آیات قرآن می نوشت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دزدی که اسکناس درشت را برای خرد کردن به کسی عرضه نموده، پس از گرفتن اظهار انصراف می کند و در دادن و گرفتن پول خود، مقداری از آن را می رباید ( کف می ر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو صندوق بدون در رو پوشیده که بر دو طرف قاطر یا شتر بسته می شد و در هر صندوق یک نفر قرار می گرفت. این وسیله برای حمل مسافر خصوصاً بانوان و اطفال استف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرچمی پاچین مانند که بر چوبی کشیده شده، بر سرش قبه ای از برنج یا نقره یا چیزی شبیه پنجه نصب می کردند. چوبی که بر سرش پنجه یا گوی نصب کرده و آن را با ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

گیاهی با برگ های باریک و معطر با گل های کوچک ارغوانی که برای خوشبو ساختن ماست و دوغ و رفع رطوبت آن به کار می رود. عطر کاکوتی نزدیک به آویشن است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاغذی مخصوص سیگار پیچی از جنس مخصوص مانند پوست آهو که حتی در هزاران بار باز کردن و لول کردن عیب نمی کرد و سال ها مورد استفاده قرار می گرفت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوعی بازی که کودکان انجام می دادند به این صورت که با چوب کلفت و کوتاهی به طول هفتاد تا هشتاد سانتی متر به نام دولک به چوب کوتاهی به طول تقریبی پانزده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از محلات قدیمی تهران، در امتداد بازار مسگرها. در این محل خانه ی معروفی قرار دارد که به احتمال زیاد متعلق به خاله ی ناصرالدین شاه بوده است.

پیشنهاد
٠

یکی از محله ی های قدیمی تهران که اکنون در بازار قرار دارد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

گوژپشت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسلحه سازی دولتی، مهمات سازی قشون. محل آن غرب خیابان باب همایون تا شرق خیابان خیام بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مکان ماه در برج عقرب. طبق قاعدهی نجوم، هر دو روز و چند ساعت ماه در یکی از بروج دوازده گانه منزل می کند که یکی از آن منازل عقرب یعنی برج عقرب می باشد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خمپاره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوار کردن کودک بر روی شانه به صورتی که یک پایش از جلو و پای دیگرش از پشت حامل آویزان باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشوه، باج سبیل

پیشنهاد
١

یکی از وسایل سحر و جادو، برای زنانی که آبستن نمی شدند یا فاصله ی زیاد میان آبستنی آنها می افتاد استفاده می شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیگی مسی با لبه ی کوتاه و دهان گشاد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سربازانی که به تقلید از نظامیان روس لباس می پوشیدند و به سبک روسی تعلیمات نظامی دیده بودند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

قدک پارچه ی دست باف از جنس پنبه که همانند متقال بود با بافتی ریزتر و رنگ آبی تیره که به کار قبا و لباس مردان می آمد. ضمنا یکی از اصطلاحات کفاشان قدیم ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

قدح یا ظرف بزرگ که بعضی تا پنجاه لیتر گنجایش داشت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وزن کردن به وسیله ی قپان. نوعی شکنجه هم محسوب می شده که محکوم را به وسیله ی آن از سقف آویزان می کردند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلندی جلوی زین اسب است. به آن قبه و کوهه هم میگویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

جسم کوچک و محدب به شکل نیم کره یا دکمه که به جایی چسبیده باشد. بیشتر منظور درجات بالای نظامی است. همچنین. گنبد و قربوس زین اسب هم معنی میده.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقل منقل تلفظ درستش قبل منقل هست. متاسفانه اغلب غلط تلفظ میکنند. قبل با قاف و با . ضمه دار. بمعنی وسایل منقل. ظرفی از چرم مانند کیسه برای اسباب چا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبل با قاف و با . ضمه دار. بمعنی وسایل منقل. ظرفی از چرم مانند کیسه برای اسباب چای و دود و دم، امثال قلیان و وافور. در گویش عامیانه بجای خرت و پرت ...

پیشنهاد
١

نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز کرده و او با ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز کرده و او با ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قایم باشک. نوعی بازی که در آن چشم یک نفر را می بندند و یکی یا هر چند نفر دیگر که داخل بازی باشند در گوشه و کنار، قایم می شوند و آنگاه چشم وی را باز ک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاضی یا روحانی قشون و لشکر

پیشنهاد
١

هماوردی، سنگ واکندن، کلنجار رفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاز واحد پول به ارزش یک هشتادم قران، یک چهارم شاهی و هر شاهی معادل یک بیستم ریال بود. صد من یک قاز یعنی کم ارزش. همینطور اصطلاح چندرقاز.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاز واحد پول قدیم ما بوده. چهار قاز معادل یک شاهی است. واحد پول به ارزش یک هشتادم قران، یک چهارم شاهی و هر شاهی معادل یک بیستم ریال بود. اصطلاح چن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی تخته بند. کلمه ای ترکی به معنی وسیله ای چوبی که دست ها و سر را با آن می بستند و سپس فرد را شلاق می زدند، شکنجه می کردند یا سر می بریدند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقلب کردن در فروش متاع، جا زن کردن و داخل زدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لنگ دار حمام عمومی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فندق را روی شعله ی چراغ روغنی سوزانده، برای سیاه کردن ابرو به کار می بردند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پارچه ی انگلیسی کت و شلواری پشمی به رنگ سیاه که معمولاً از آن کت تکی می دوختند و با شلوار سفید می پوشیدند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی بود که به جوانان از فرنگ برگشته یا وطنی که صورت فرنگی مآبی به خود می گرفتند اطلاق می شد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رگ زن و دلاک حمام در گذشته.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمربند پهن سوراخ دار چرمین یا برزنتی که خشاب های فشنگ در آن جا می گیرد و آن را به کمر بسته، سرنیزه و وسایلی از این قبیل را از قلاب های آن می آویزند. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کمربند پهن سوراخ دار چرمین یا برزنتی که خشاب های فشنگ در آن جا می گیرد و آن را به کمر بسته، سرنیزه و وسایلی از این قبیل را از قلاب های آن می آویزند. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فانوسی که حباب آن از پارچه ی موم آلود ساخته می شد بنام فانوس شمعی و و قتی بر زمین می نهادند بر روی هم چین می خورد و شمع آن ظاهر می شد. هر اعیان و ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

فانوسی که حباب آن از پارچه ی موم آلود ساخته می شد و و قتی بر زمین می نهادند بر روی هم چین می خورد و شمع آن ظاهر می شد. هر اعیان و اربابی، نوکری به نا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو تا سه متر اطراف گنبد که با طاق کوتاه تری ساخته می شد را غلام گردش می گفتند. استفاده از این لفظ خصوصاً در زورخانه ها مرسوم بود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

گداهایی که با غش کردن پول می گرفتند. به این صورت که نزدیک جوی آب و لجنی خود را لرزانده و در آن می انداختند و مردم گرد آمده، بیرونشان می کشیدند و غیه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیشه ی شکم دار و گردن دار که دهانه ی آن کنگره مانند بوده و ته آن از داخل محدب می باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

پودر و سائیده ی برگی که رنگ سیاه از آن به دست می آمد و برای رنگ کردن موی سر به کار می رفت. به آن "رنگ" هم می گفتند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نام محله ای در تهران قدیم واقع در شرق خیابان ناصریه ( ناصرخسرو ) منتهی به خیابان سیروس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لفظ ترکی به معنی دختر عمه ( عم قضی هم نوشته می شود که غلط است. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

همان علیشاه عوض است در گویش عامیانه. یکی از دهات شهریار، واقع در جنوب غربی تهران

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه ای که تازه واردان به افراد داخل حمام می گفتند. همچنین تعارفی بود که افراد داخل سربینه به کسانی که از گرمخانه بیرون می آمدند می کردند. همچنین بخ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوی فولادی مذهب ( mozahab ) به اندازه هندوانه بزرگ که بالای آن پنجه ی کامل شبیه دست آدمی یا یک تیغه مانند تیغه ی علامت نصب کرده، با طاقشال و پارچه ها ...

پیشنهاد
٠

یکی از وسایل سحر و جادو، که به کار عاشقان دل سوخته و دلدادگان پرتمنا می آمد

پیشنهاد
٠

طلسمی دو رو که بر یک روی آن تصویر یک مرد و بر روی دیگر آن تصویر یک زن حک شده بود و بر روی صفحه ای از پولاد قرار داشت. این طلسم برای رفع بلا، دفع جن و ...

پیشنهاد
٠

طلسمی از جنس برنج که حروف و کلماتی غیرخوانا و همچنین تصویر زن و مردی به چسبیده بر روی آن حک شده بود، برای طلسم کردن مرد به عشق یک زن مورد استفاده قرا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شعبه ای از عدلیه ( دادگستری ) شبیه اتاق اصناف یا شوراهای حل اختلاف

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهمانی، مجلس جشن و سرور، ضیافتی که برای اسم گذاردن یا کسب اجازه ی کار ترتیب داده شده باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

محله در ضلع جنوب غربی میدان قزوین که در ابتدای قرن ساخته شد و فواحش تهران، که در محلات مختلف مستقر بودند را اجباراً به این محله منتقل کردند. بسیاری ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جعبه ای که در داخلش نواری عکس دار از برابر نور چراغ می گذشت و بچه ها از پشت ذره بین های درشت جلوی آن به تماشا می نشستند و شهرفرنگی برایشان تعریف می ک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

صابون پز، شمع ریز

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

شکر قرمز، شکر مازندرانی. چیزی دانه مانند و به هم چسبیده به رنگ زرد تیره، دارای خاصیت دارویی و طعم نامطبوع.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

فردی که کفش کهنه های بی مصرف را خریده، قطعات آن ها را از هم جدا کرده، زیره و رویه و داخل و آستری را برای مصارف مختلف می فروختند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

جارو و جمع آوری سردستی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

محکم کاری، اتمام حجت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

لیلاج یا قمار راه بیندازی که از قماربازها ده درصد پول می گرفتند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سکه ی نقره به ارزش سه شاهی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

لقبی که بعد از کشته شدن ناصرالدین شاه، درباریان و برخی از مردم بر او نهادند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بسته های زرورق پیچیده به اندازه ی بسته های چای به اسم شانسی اقبالی، نوعی جیب بری که از میان بسته ها، یکی که برای خودشان نشان شده بود، چیزی قیمتی مانن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک ور شدن، طرفی سبک و طرفی سنگین تر گردیدن

پیشنهاد
١

شالی از پشم و ابریشم، ظریف و زیبا، در رنگ های نارنجی و آلبالویی و آبی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سیاه کردن کسی و حقه بازی، کلاه سازی، چشم بندی، حیله گری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدبختی و خوار و منفور و مطرود بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقالی بخشی از داستان رستم و سهراب در قهوه خانه که اوج داستان های نقالی محسوب می شد و در آن شب ها قهوه خانه بسیار شلوغ می شد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی توهین است به معنی کولی خودفروش و قحبه های ارزان قیمت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

باطل شدن، از میان رفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

برو برگرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ظرف گلدان مانند از جنس برنج با دری شبیه به دهانه ی قیف که داخل آن خاکستر می ریختند. وسیله ای که افراد مسن و بیماران در آن خلط و آب دهان می انداختند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سین مضموم و لام مشدد. چهار میخ، میخ آویز.

پیشنهاد
٠

بی آبرو کردن، ارزش آدمی را به اندازه ی یک پشیز ناچیز رسانیدن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر حرفی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزیز بودن به نزد شوهر و داشتن همخوابگی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیلچه مانندی توگود و دسته دار برای برداشتن اجناس و امتعه ی بقالی و عطاری مثل جبوبات، آرد، شکر، بلغور، فلفل و زردچوبه وغیره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتاقک یا آلاچیق یا چیزی شبیه آن که سردستی ساخته شده، حافظ سرما، گرما یا آفتاب باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

لباسی بلند به شکل لباده بود با این تفاوت که در جلو تکمه نداشت و به طور آزاد به تن می ایستاد و البسه ی زیر آن نمایان می گردید. سرداری چند چین درشت یا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرجوخه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نام محله ای قدیمی در تهران که در تقاطع خیابان بوذرجمهری ( پانزده خرداد ) و سیروس ( مصطفی خمینی ) واقع شده است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

محلی که سخنور به سخنوری پردازد. جای دم زدن، گفتار، دمیدن، سخن گفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کامل، تمام عیار، همه چیز تمام

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی از مشاعره. جلساتی متشکل از جمعی شعرشناس که دو مبارز سخنور، یعنی شعردان و حافظ شعر آن را اداره کرده و دیگران را سرگرم می کردند. این جلسات عمدتاً ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط کش خیاطی از جنس تخته ی نازک و بلند که با آن اندازه گرفته، میزان برش پارچه را حساب می کردند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گذشته از آنجا که مردم ( خصوصاً عوام ) با ساعت و تقویم بیگانه بودند، اتفاقات بزرگ از قبیل آمدن سیل، زلزله، وبا، به حکومت رسیدن سلطان و غیره ملاکی ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی شیروانی مانند یا پوششی از پارچه یا چادر که جهت آفتاب گیر بر سردر دکان ها نصب می کنند. طاقی که در معابر و بین کوچه ها می سازند تا پوششی برای آفتا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل نگهداری زنبورک ها که در تهران قدیم به گود زنبورک خانه یا چال زنبورک خانه معروف بود. این محل در شمال خیابان مولوی و نزدیک سر قبر آقا واقع شده بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن عقرب. عقرب را زنده در قوطی یا شیشه ی روغن کنجد یا روغن کرچک می انداختند و در شیشه را محکم می کردند تا عقرب در آن خفه شود. این روغن برای معالجه ی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فصد و خون از رگ گرفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشته به رشته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکان حیاط مانند با حوض آب و جایگاه های طشت مانند از ساروج جهت رختشویی بانوان که آبشان در چاه فرو می ریخت و به خارج شهر منتقل می شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دهاتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شمردن با کلمات بر مبنای حروف ابجد که برای میزان مقاومت پهلوان در زورخانه استفاده می شد و عدد کامل آن 117 بود که از نام الله، محمد، علی و 114 سوره ی ق ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کفشی مانند گیوه یا دمپایی از چرم که پشت و پاشنه داشته باشد بدون بند و سگک.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دبیت در اصل دویت هست با دال مفتوح. پارچه ای نخی ریزبافت آهار خورده ی براق محصول کشور روسیه که عوام به آن دبیت می گفتند. و از آن جهت شلوار و پیراهن سی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دال مفتوح. پارچه ای نخی ریزبافت آهار خورده ی براق محصول کشور روسیه که عوام به آن دبیت می گفتند. و از آن جهت شلوار و پیراهن سیاه و عزاداری استفاده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سین مشدد. زندان، حبس خانه. بازداشتگاه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

با سین مشدد. مخفف دوستاقبان. زندان بان. یکی از عواید دوستاقبانان و نسق چی ها این بود که حق داشتند محکومین را به هر صورت مورد استفاده قرار دهند. به ای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاره پاره. بیشتر در مورد لباس و پارچه بکار میرود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو هزار، دو قران، دو ریال

پیشنهاد
١

عالمی رنج دیده و با کمال و معرفت. کسی که برای رسیدن به مقصود سختی زیادی کشیده است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبه ی بخاری قدیمی را دوال میگویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعمیرکاری سماور و آفتابه و چراغ. کسی که با جوش و لحیم و برنج و مفرغ و مانند آن سر و کار داشته باشد را دواتگر میگویند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معنی اصلی آن: دارو، به عرق و شراب دوا گفته می شد. عرق را دوای سفید و شراب را دوای قرمز می گفتند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنگ اسم ابزار قدیمی هست . وسیله ی کوبیدن. ابزار نمک کوبی و برنج کوبی.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی درشکه است بصورت چهارچرخه مسقف با ظرفیت شش یا هشت مسافر که باربندهایی در سقف و پشت جهت بار مسافران داشت و با چهار اسب پهلوی هم کشیده می شد. در ای ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگنک در گویش به معنی سقلمه و سیخونک است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شال و دستمال هایی که داش مشدی ها، زائران و قهوه چی ها به کمر بسته یا بجای کلاه یا عمامه به سر می پیچیدند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی بازی که چیزی را ربودن و این به طرف آن و آن به طرف دیگری انداختن است. ( دستش ده هم می گویند )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف دست رشته نوعی بازی که چیزی را ربودن و این به طرف آن و آن به طرف دیگری انداختن است. ( دستش ده هم می گویند )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی بازی که چیزی را ربودن و این به طرف آن و آن به طرف دیگری انداختن است. ( دس رشته هم می گویند. )

پیشنهاد
٠

انگشتری که رکاب آن بصورت دست خوش تراشی است که نگین را گرفته است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلدانی کوچک و ظریف از جنس بارفتن که دست خوش تراشی کمر آن را در خود گرفته بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دزدی شب کار که فقط شب ها دست به دزدی و لخت کردن و خانه بری و دکان بری و مثل آن می زند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دزدیدن. سرقت کردن. همینطور حساب کسی رو رسیدن. کسی رو آسفالت کردن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دزد و سارق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دنگی با دال ضمه دار همان دانگی. شریکی، به شرکت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر وسق , شصت صاع , یا یک بار شتر است .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوساق جمع وسق است و هر وسق , شصت صاع , یا یک بار شتر است .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریضه به معناى گوشت پاره میان پهلو و کتف که در وقت ترسیدن بلرزد. گرده .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع فریضه است وبه معناى گوشت پاره میان پهلو و کتف که در وقت ترسیدن بلرزد. گرده .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امـام حـسین علیه السلام درباره استدراج خداوندى مىیفرماید : استدراج خدا بنده خود را این است که به او نعمت فراوان دهد و شکرگزارى را از او بگیرد ( تحف ا ...

پیشنهاد
١

از ضلع جنوب غربی میدان شاهپور تا چهارراه عزیزسلطان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیابان سعدی. این خیابان خیابان شیخ هم نامیده می شد. این خیابان از این جهت لختی نام گرفته بود که تردد در آن بسیار کم بود و حتی در روز روشن در آن خیابا ...

پیشنهاد
١

آن قسمت از خیابان لاله زار از خیابان استانبول ( جمهوری ) تا شاهرضا ( انقلاب )

پیشنهاد
١

خیابان ری

پیشنهاد
١

خیابان ایران

پیشنهاد
١

خیابان فردوسی

پیشنهاد
١

خیابان باب همایون

پیشنهاد
١

شاهپور: از میدان حسن آباد تا میدان شاهپور ( خیابان وحدت اسلامی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لغت به معناى رشته اى است که با آن مروارید ومانند آن را به رشته کشند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمط بمعناى جماعتی از مردم که یکپارچه و هم هدف باشند , امت , راه و روش .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضرب المثلی است درباره کسی که هر رطب ویابس را گرد می آورد و فرق میان خوب وبد نمی گذارد هر چیزى را به زبان می آورد . کسی که هر حرفی به زبانش بیاید بدون ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

جفا : ترک صله و احسان , خشونت طبع و درشتخویی , رفتار خشونت آمیز در معاشرت با مردم , بیزارى و سردى در دوستی .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهری است در بخش مرکزی که در جنوب شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران قرار دارد. طبق برخی روایات این شهر پس از حملهٔ مغول به ایران . متروک گشت. مردم آو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهر آبه. آوه فعلی در 25 کیلومترى ساوه واقع شده است .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهر آبه. آوه فعلی در 25 کیلومترى ساوه واقع شده است .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی میگویند که صحرانشینان در هنگام کوچ او را جلوتر می فرستند تا منزلی پر آب و علف یا جایی امن برایشان بیابد و به آنها خبر دهد . جلودار. پیشرو.

پیشنهاد
٠

خیابان خیام، از چهارراه گلوبندک تا خیابان سپه ( امام خمینی )

پیشنهاد
٠

پهلوی جنوبی از چهارراه پهلوی، پایین کاخ مرمر تا میدان راه آهن ( ولیعصر جنوبی فعلی )

پیشنهاد
٠

خیابان فردوسی

پیشنهاد
٠

خیابان سپه ( امام خمینی فعلی )

پیشنهاد
٠

خیابان سپه ( امام خمینی فعلی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دای قزی همان دائی قزی هست. لفظ ترکی به معنی دختر دایی .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لفظ ترکی به معنی دختر دایی ( دای قزی هم گفته می شود. )

پیشنهاد
١

خیابان اسماعیل بزاز. خیابان مولوی شرقی از چهارراه مولوی تا میدان شاه

پیشنهاد
٠

خیابان مولوی شرقی از چهارراه مولوی تا میدان شاه

پیشنهاد
١

خیابان فرهنگ بین شاهپور و امیریه

پیشنهاد
١

خیابان شمالی مجلس شورای ملی ( خیابان ژاله، شهدای فعلی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی به معنی آماده کردن، سر دماغ شدن، نشئه شدن، از کسالت و خماری بیرون آمدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خرمای کم بهای خشک و نارس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خرمای کم بهای خشک و نارس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کسی که اسکلت شیروانی بر پا می کند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاحی برای. دزدی که در سرقت اموال خانه تخصص دارد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بله تصوره بنده هم همینه ولی برام تعجب داره که بسیاری از اساتید و سایتهای رسمی از هر دو شکل ( خاله قضی و خاله قزی ) استفاده میکنند. درود بر شما.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان خاله قضی هستش و در لفظ ترکی به معنی دختر خاله ( که خال قضی هم گفته می شود. ) املای درستش ( قزی ) هست.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

لفظ ترکی به معنی دختر خاله ( خال قضی هم گفته می شود. ) املای درستش خاله قزی هست.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دو فرقه از دراویش در عصر ناصرالدین شاه قاجار. حیدری ها پیروان سید حیدر تونی و نعمتی ها مریدان شاه نعمت الله ولی بودند که هر یک خود را حق و پیرو علی م ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

روز اول رسمیت یافتن ازدواج، روزی که دست و پای عروس را با بستن حنا رنگین می کردند. اولین آرایش عروس.

پیشنهاد
٣

اولین حمام دوش ایران که توسط کلنل سمینو در خیابان لختی ( اکباتان ) ساخته شد.

پیشنهاد
٥

اصطلاحی برای شستن بدن یا لباس بصورت سردستی و بدون تمیز شستن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

رفتن به حمام عمومی فقط برای غسل کردن. حمام بدون استعمال کیسه و لیف و صابون.

پیشنهاد
٥

اصطلاحی عامیانه . رفتن خانم ها به حمام عمومی با این نیت که به رقبا، هوو و سایرین دهن کجی نموده و به آنها بفهمانند که با همسر خود نزدیکی کرده اند.

پیشنهاد
٤

حلوایی از آرد و شیر و شکر یا شیره که در سینی های گرد پهن کرده، رویشان شاهدانه ی فراوان پاشیده یا با شاهدانه ترکیب می کردند و بر سر گرفته، دور کوچه و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حقانه. حق فراش، حق گزمه، حق میرغضبی، یعنی حق ظلم و ستم و تعدی و زور و قلدری و بی رحمی و قساوت و خودسری. حق لباس دولتی ( با قاف مشدد )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حَجُمَت مخفف حجامت در گویش عامیانه. گرفتن خون از گودی پشت کمر. بین دو کتف یا پایین کمر و یا ماهیچه ی پشت ساق پا. به این صورت که محل حجامت را ابتدا با ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گرفتن خون از گودی پشت. به این صورت که بین دو کتف را بادکش می کردند تا در آن ناحیه خون جمع شود، سپس با تیغ، یک یا چند شیار روی پوست ایجاد می کردند تا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از ظروف چینی به نام مرغی از جنس بسیار اعلا در نازکی و ظرافت با نقوش تقریباً برجسته از طیور و برگ و گل و بوته که از چین می آمد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مخفف چهار میخ. مصلوب داشتن، کف دست ها و کف پاها را به دیوار با میخ کوبیدن

پیشنهاد
٢

مصلوب داشتن، کف دست ها و کف پاها را به دیوار با میخ کوبیدن

پیشنهاد
٢

مصلوب داشتن، کف دست ها و کف پاها را به دیوار با میخ کوبیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مخفف چهار قل. سوره های قل اعوذ برب الفلق، قل اعوذ برب الناس، قا یا ایها الکافرون و قل هو الله احد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

باتون پلیس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چوبی به قطر هشت تا ده سانتی متر و طول یک و نیم متر که در وسط آن رابه فاصله ی سی چهل سانتی متر سوراخ کرده، طناب رد کرده و گره می زدند. طرز کار آن به ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترکه ی درخت انار یا سنجد بود که خانه دارهایی که حساب جاری با قصاب و نانوا و بقال داشتند، آنرا به هنگام خرید با خود می بردند و پس از دریافت جنس، فروشن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چهل توپ که در گویش چلتوپ میگویند. بازی ای مانند الک دولک که به جای الک از توپ کوچکی که با نخ پیچیده در ست می شد استفاده می کردند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چلتوپ مخفف چهل توپ. بازی ای مانند الک دولک که به جای الک از توپ کوچکی که با نخ پیچیده در ست می شد استفاده می کردند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گودی میان ساعد و بازو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کفشی جهت اطفال شیرخوار تا یک ساله، مانند جوراب از پوست نرم بره و گوسفند، در رنگ های مختلف.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چرخشت با خ ضمه دار خم می، خمره ای که در آن شراب می اندازند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چراغی نفت سوز که نفت تحت فشار هوا، از طریق یک مجرا به توری رسیده و می سوزد. این چراغ در اوایل قرن بیستم اختراع شد و هم اکنون نیز در برخی نقاط از آن ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جوشانده ی دارچین و زنجبیل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

استخر سرپوشیده در حمام عمومی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

محله ای قدیمی در محدوده ی بازار تهران و نزدیک سر قبر آقا. این محله به این دلیل شهرت پیدا کرد که در زمان ناصرالدین شاه، برای اولین بار، زنان روسپی را ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

همان چاقچور است . پای پوشی مانند شلوار گشاد که از پارچه ی سیاه، با چین و چروک های زیاد دوخته میشد تا اندام پا ظاهر نشود. چاقچور از مج پا به پایین تنگ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی که چند خر و قاطر دارد، بار و مسافر را به وسیله ی آنها جابجا می کند و خودش هم همراه آنهاست. خرکچی. قاطرچی، مکاری. خرک دار.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ظرفی با گنجایش حدوداً یک لیتر مخصوص مایعات

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پستچی و پیک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نام ادیبانه ی مدفوع انسان !

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گردوی کوبیده که با قند و هل در میان برگه ی هلو یا قیسی گذارده و به نخ می کشیدند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با قاف مشدد نشان شیر و خورشید که پرهای لطیف بر آن نصب می شد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

میوه ی نوعی بوته ( خار ) . چیزی شبیه بادام پوست دار با رنگ قرمز آجری که تخمه هایش در حالت رسیده با حرکت دادن صدا می دهد. / اسباب بازی و وسیله ای برای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ظرفی مانند جوال اما چند برابر بزرگتر از آن از جنس پشم، پنبه یا علف جهت حمل بارهای پوک و سبک وزن مانند کاه، سوخت و پهن ( pehen )

پیشنهاد
٢

دعای چهل کلید برای بخت گشایی و افزایش مهر و محبت بین زن و شوهر توصیه شده. این دعا از حضرت زهرا ( س ) نقل شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از اسباب سحر و جادو. جام برنجی یی که سوره ها و آیات فتح مثل اذا جاء نصراله و الفتح و انا فتحنا . . . بر آن کنده و چهل قطعه ی برنجی کوچک شبیه کلید به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از اسباب سحر و جادو. جام برنجی یی که سوره ها و آیات فتح مثل اذا جاء نصراله و الفتح و انا فتحنا . . . بر آن کنده و چهل قطعه ی برنجی کوچک شبیه کلید به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دیگ. ظرفی مانند پاتیل یا مجمعه ی توگود از جنس مس ضخیم که کف خزینه ی حمام کار می گذاشتند و اطراف آن را با گِل حرامزاده، که از خاک رس و آهک و سفیده ی ت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مایه، پول، استطاعت پرداخت، توانایی مالی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زیرزمینی دخمه مانند در زیر خزینه ی حمام که تون تاب از دو سه ساعت به غروب تا پاسی از شب، در آن آتش می افروخت و به این وسیله آب حمام گرم می شد. کانال خ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زیر چانه ضربه زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در هنگام تحویل سال در دروازه های تهران توپ در می کردند تا مردم بفهمند که سال تحویل شده است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی در کفش دوزی. فاصله ی میان زیره و کف کفش را کفاش ها با کاغذ و مقوا پر می کردند که به این کار توکاری می گفتند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کیسه کش حمام یا دلاک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چفت و پشت بند در خانه برای بستن شب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عصایی نازک و سبک بدون خم. تعلیمی را معمولاً از چوب آبنوس سیاه با سر و ته نقره یا طلا می ساختند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عصایی نازک و سبک بدون خم. تعلیمی را معمولاً از چوب آبنوس سیاه با سر و ته نقره یا طلا می ساختند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازی شاه و وزیر: یکی شاه، یکی وزیر، یکی دزد و یکی عاشق می شود. شاه به دزد و عاشق حکم می کند، مثلاً به دزد می گوید چیزی را در حضور جمع برباید به طوریک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترنا . نام بازی شاه و وزیر: یکی شاه، یکی وزیر، یکی دزد و یکی عاشق می شود. شاه به دزد و عاشق حکم می کند، مثلاً به دزد می گوید چیزی را در حضور جمع بربا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترنا . نام بازی شاه و وزیر: یکی شاه، یکی وزیر، یکی دزد و یکی عاشق می شود. شاه به دزد و عاشق حکم می کند، مثلاً به دزد می گوید چیزی را در حضور جمع بربا ...

پیشنهاد
١

همان ترازوی شاهینی در گویش عامه هست. ترازویی از تسمه ی ضخیمی از آهن با مدبری در وسط جهت آویختن و دو قلاب از دو طرف که بر آنها کفه می آویختند

پیشنهاد
١

ترازوی شاهینی ترازویی از تسمه ی ضخیمی از آهن با مدبری در وسط جهت آویختن و دو قلاب از دو طرف که بر آنها کفه می آویختند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سازنده ی زیره ی گیوه. تخت کش کهنه های نم زده را به پهنای یک انگشت تا می زد و می کوبید و پهلوی هم می نشانید و با درفش بلند داغ رشته ای از چرم خام از ک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک سر پارچه ی عمامه که از آن جدا نموده و از روی شانه بر روی سینه اندازند. عملی که امامان جماعت هنگام نماز انجام می دهند و کاری که بر آن قائل به ثواب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تجیر. پرده ای از پارچه که دهانه دهانه با چوب هایی بلندتر از اندام آدمی میان دو دسته از جماعت استوار می گردید. امروزه در بعضی مساجد از تجیر برای جدا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ظرفی از گل ( gel ) مانند پیاله ی پایه دار یا دسته ای مانند دسته ی فنجان و لبه ای به شکل لبه ی قهوه جوش که در پیاله ی آن فتیله می انداختند و روغن کرچک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرک، دمل، آبسه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیماری لک و پیس، برص ( baras ) . به بدبختی هم می گفتند، مانند اینکه فلانی به پیسی افتاده است. فلاکت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیزر با ز. ضمه دار. حصیری از جنس پوشال که به دور شیشه های نسبتاً بزرگ می کشیدند تا از شکستن آن جلوگیری شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوششی از چلوار یا ململ یا حریر برای نوزاد، بدون دوختن و سوزن بر آن زدن که وسط آن را چاک زده و به گردن طفل می انداختند. چیزی شبیه کفن به این معنی که آ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

عرق فروشی، مشروب فروشی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوست گوسفند، بره یا بز که قلندران به پشت کشیده، بستر و بالین می ساختند. پوستی که علامت درویشی و قلندری می باشد، مرشد ها و قطب ها به نشانه ی قناعت زیر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرفتن آب در دهان و افشاندن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پسک با پ. س. مفتوح. پوششی جلیقه مانند از نمد . پستک هم گفته می شد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

قهوه چی و آبدارچی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرثیه خوانی که به صورت اعجازخوانی و روضه خوانی در حالت تجسم صحنه های مورد ذکر با نشان دادن صورت وقایع آن که در پرده آمده بود اجرا می شد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرده ای مشبک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعوتی که برای اولین بار از عروس و داماد، پس از عروسی به عمل می آورند.

پیشنهاد
١

تصفیه حساب. صاف کردن حساب

پیشنهاد
١

کفشی بی بند و تسمه با پاشنه ی کلفت چوبی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کفشی بی بند و تسمه با پاشنه ی کلفت چوبی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرکز، محل، جای کار، محل فروش متاع یا هر چیز که قابل ابتیاع باشد.

پیشنهاد
١

دو دروغگوی خودستا و گنده گو صحبت می کردند. یکیشان می گفت: " پدر من مسگر بود که سالی یک دیگ درست می کرد که از بزرگی چهارصد مسگر در آن کار می کردند. " ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تلگرافخانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بوی زخم با . زا. ضمه دار بوی ناخوش آیند. گوشت و مرغی که بدون پیاز و ادویه پخته شوند دارای بویی نامطبوع هستند که آن را زخم می گویند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تشویش و امید، خوف و رجاء، حدیث نفس و سئوال و استفهام

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مراسمی که یک یا دو روز قبل از عروسی در منزل عروس و با حضور خانم هایی از نزدیکان داماد انجام می شد و ابتدا تمام حاضرین و در آخر عروس بند می انداخت. ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بند و زیر ابرو

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شبی که بزرگترهای خانواده عروس و داماد در خانه ی عروس حاضر شده و در خصوص میزان مهریه و شیربها و خرج و جواهر و مقدمات مراسم عروسی توافق می کنند. پذیرای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیشه ی کوتاه شکم دار با رنگ طبیعی آبی همراه با لبه ی کلفت و برگشته که پس از پر کردن، کهنه ای بر در آن گذاشته و با نخ می بستند.

پیشنهاد
١

یعنی تغییر در زندگی ات حاصل نمی شود، طالع ات این طور معلوم شده است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

برقو با با ضمه دار. میخ سردرشت و پایه کوتاه که به ته کفش سربازی می کوبیدند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

برچسب. نوار یا کاغذ دراز و باریکی که به دور یک کالا می بندند و نشان دهنده ی این است که کالا قبل از ارائه مورد بررسی نهایی قرار گرفته است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

انبار اسلحه و همچنین انبار مهمات قشون واقع در خیابان سپه ( امام خمینی فعلی )

پیشنهاد
١

مهدی موش یکی از مستخدمین ناصرالدین شاه بوده که در حوالی میدان شاهپور ( وحدت اسلامی ) بازارچه ای بنا کرده بود. این محل در دوره ی پهلوی به خیابان مهدیخ ...

پیشنهاد
١

از بازارچه های مسقف دوران ناصرالدین شاه که متعلق به زعفران باجی یکی از کنیزان و مطربان دربار شاه بود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازاری چند روزه که بازرگانان و مردم عادی در آن جمع می شوند و به خرید و فروش می پردازند. کنایه ازجای خیلی شلوغ و بی نظم و ترتیب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بادام را روی شعله ی چراغ روغنی سوزانده، برای سیاه کردن ابرو به کار می بردند. نوعی شیرینی هم هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باد سهمگین زهردار، باد مریض

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلوار چسبان پاچه تنگ که به تأسی از غرب در اوایل قرن حاضر در ایران مد شد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردن کلفت دریده ای که از کسبه ی محل و هر محل دیگر عایدات مانند قمارخانه یا فاحشه خانه، باج گردن کلفتی می گرفت. بیشتر باج گیر ها سبیل های کلفت وحشتناک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بوقلمون صفت بودن، باد به خود و گلو انداختن و سنگین نگریستن، هارت و پورت، دبدبه و کبکبه ی بی پایه داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امپریال به معنی سکه ای طلا بزرگتر از اشرفی است.

پیشنهاد
٠

تفاوت خر با الاغ این بود که: خر را بار می کردند و الاغ را سوار می شدند و از نظر شناخت: مقاوم و درشت اندام هایشان، خر و پر جست و خیز و ظریف و خوش سر و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت خر با الاغ این بود که: خر را بار می کردند و الاغ را سوار می شدند و از نظر شناخت: مقاوم و درشت اندام هایشان، خر و پر جست و خیز و ظریف و خوش سر و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابزاری چوبی برای شکنجه که لای پنجه گذاشته و فشار می دادند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جای پائی که از چوب بر روی بیل کار می گذارند. موقع کار با بیل . پا را روی اسپره میگذارند. گاهی در گویش های مختلف اسپره رو اسپرک هم میگویند

پیشنهاد
١

نوعی بازی که دو نفر مقابل هم بنشینند و دست های یکدیگر را گرفته و هر یک دیگری را به طرف خود بکشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

همون ارخالق هست، نیمتنه ای یقه هفت با یراق دوزی و ملیله دوزی که از ترمه و شال دوخته می شد. امروزه نوع ساده تر اون رو بعضی چوپانها استفاده میکنند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آفتابه ای شبیه آفتابه های معمولی اما کوچکتر که زمستان ها هم آن را جهت آب گرم کنار پایه ی کرسی قرار می دادند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

غروب . مغرب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گیوه ای با زیره ی چرم که چرم آن را با نخ تابیده ی کلفت آج داده، به طوریکه تختی بر روی تخت به وجود می آوردند و پاشنه ی آن را نعل می کوبیدند. آجیده گیو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آجان مخفف آجودان یا پلیس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گل گیوه خاک سفید سفتی بود که با خیساندن شبیه کشک می شد و با آن گیوه را پس از شستن سفید می کردند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشی که از مقداری خرده برنج پاک نکرده، همراه صدها آشغال و خاک و فضله ی موش و اندکی سبزی شسته نشده و کشک درست می کردند و به آن آش کشک! می گفتند. علت نا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نام شمشیر برنزی خمیده موسوم به خُپِش که در عصر فراعنه در مصر رواج زیادی یافت، احتمالا ابداع هیکسوس ها بوده است

پیشنهاد
٦

درود فرستادن بر پیامبر و اهل بیت گفتن اللهم صل علی محمد و آل محمد . هم به معنی پیروی کردن و هم به معنی توجه کردن. اطاعت کردن. پیوند خوردن و پیوستگی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

صلو به معنای پیروی است ، و صالی جحیم به معنای دنباله رو جهنم است. همینطور پیوستن. توجه کردن. ملحق شدن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٧

( کازه، کاشه کاژه ) : نام دخترانه - واژه کُردی و فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) واژه انگلیسی Cache برگرفته شده از فارسی است! همچنین واژه کاز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٧

در اصل یک گل دو گل هست که در گویش عامیانه یه قل دو قل گفته میشه. . این بازی با دو نفر و بیشتر اجرا میشه و با پنج ریگ در نانوایی های سنگک سرگرمی پسر ب ...

پیشنهاد
٦

در اصل یک گل دو گل هست که در گویش عامیانه یه قل دو قل گفته میشه. . این بازی با دو نفر و بیشتر اجرا میشه و با پنج ریگ در نانوایی های سنگک سرگرمی پسر ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

وازد کردن یعنی پس زدن چیزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

وا زدن یعنی پس زدن از وازد و وازدن و وازدگی میاد . وازده یعنی دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده، مردود، مطرود، منفور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٥

وازد شدن به همان معنی وازده شدن هست یعنی دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده، مردود، مطرود، منفور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٩

سیم آخر یعنی وقتی میرفتند قمار سکه زرشان را که میباختند جیبشان را میگشتند و آخرین سکه سیم ( نقره ) را هم به قمار میزدند ! میزدند به سیم آخر !

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

ولیج و ولیجه هر دو به معنی شخص مورد اعتماد و تکیه گاه و مرجع قابل اطمینان هست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

وای بر تو ای بیچاره معادل فارسی رویت سیاه باد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٨

آبق یعنی گریزپا، فراری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٦

ترف در فارسی قاراقورت و در عربی ثروتمند و رفاه معنی میده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جستجو کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لوکسورا یعنی باشکوه و پربرکت. اسم شهر تبس قدیم در سرزمین مصر هستش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بش انداختن - بای مکور/ نوعی از قرعه کشیدن است که اطفال در بازی به کار می بندند به این ترتیب که یکباره با هم هرکدام چندین انگشت خود را از پشت سر جلو م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همان آپاردی. هستش که آپارتی و هاپارتی هم گفته میشه به معنی زبان دراز و سلیطه و بی حیا میباشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همان آپاردی که آپارتی و هاپارتی هم گفته میشه به معنی زبان دراز و سلیطه و بی حیا میباشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آپاردی که آپارتی و هاپارتی هم گفته میشهبه معنی زبان دراز و سلیطه و بی حیا میباشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تگری زدن با تگری شدن فرق می کنه تگری زدن یعنی بالا آوردن از تهوع.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تگری شدن در مورد آب بکار میره یعنی خیلی سرد و خنک شدن آب.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

حرفی که سنگین و ثقیل باشد و حرفی که فهمش سخت باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نان تیموش یا نان توموشی یا تمشی یکی از غذاهای محلی استان هرمزگان و نان محلی بلوچستان است که طعم جذاب و متفاوتی دارد. توموشی را می توان یک نان اصیل ای ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نان تیموش یا نان توموشی یا تمشی یکی از غذاهای محلی استان هرمزگان و نان محلی بلوچستان است که طعم جذاب و متفاوتی دارد. توموشی را می توان یک نان اصیل ای ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نان تیموش یا نان توموشی یا تمشی یکی از غذاهای محلی استان هرمزگان و نان محلی بلوچستان است که طعم جذاب و متفاوتی دارد. توموشی را می توان یک نان اصیل ای ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آزاد کننده ها و تفکیک کننده ها. همان مفکاة است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جدا کننده ها و تفکیک کننده ها. با کاف مشدد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جدا کننده و تفکیک کننده. به بعضی ابزار آلات مفکاک میگن چون جدا کننده هستند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آزاد شده و رها شده ( به شتر از شیر گرفته شده هم گفته میشه چون از شیر خوارگی آزاد شده )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

باز شده و رها شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کاژه یعنی جان پناه و پایگاه ایمن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خلموک یعنی چیزی که به چشم نمیاد بخاطر فراوانیش و سهل الوصول بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کلمه "تافتون" در زبان فارسی به معنای نان . نوعی نان گرد و مسطح و نازک است که معمولاً در تنور پخته می شود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نوعی نان که در تنور بر روی سنگ ریزه پخته می شود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سگریک که سجریک هم گفته میشه دهی از دهستان چالدران سیه چشمه شهرستان ماکو است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سگرو یعنی مردم آزار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سگرمه یعنی اخم و چین و چروک به صورت انداختن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سگر یعنی جوجه تیغی و خارپشت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به معنی چشم زاغ

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زقاق یعنی کوچه ی تنگ و باریک. این کلمه عربی هستش.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیاپی و مکرر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آن که زیاد نق می زند و بهانه می گیرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پول تقلبی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کنگره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گلیمی است کوچک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گلیم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زیل یعنی پاره پاره کردن . جدا گردانیدن . دور کردن از جایی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اشاره به تنگی جا. در اتوبوس زورتپان شدیم. یعنی افراد زیادی در اتوبوس جا داده شدند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

در گویش عامیانه چیزی را به زور در جایی فروبردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چیزی را به زور در جایی فروبردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پارچه ای که تارهای زر در آن به کار برده باشند؛ پارچۀ زردوزی شده؛ زربفت؛ زری.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مارموز یعنی میمون و بوزینه که در گویش عامیانه بجای توهین گفته میشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

کلمه "شومبول" به معنای �خاصیت شوم و بدی� یا �چیز یا موجودی که بدی و شوم بودن را به یاد می آورد� است. ولی در گویش عامیانه به آلت پسر بچه هم گفته میشه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تور ابریشمی که زنان گیسوان خود را در آن میگذارند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آشفته و بلبشو

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی نظم و بی قانون

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شیری در موتورهای توربین گازی که خروج هوا را ممکن می سازد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( در قدیم ) شیر افکن ، شکار کننده و افکنده شیر و ( به مجاز ) بسیار شجاع و قدرتمند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پدید آورنده ی گل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گیاهست از گل راعیان از علفی کوتاه تا درختچه ای بلند با گل های غالباً زرد که حدود ۴۰۰ گونه دارد و تقریباً در همۀ نواحی به جز نواحی قطبی و گرمسیری یافت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شنا و شناگری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شینا و شیناب هر دو به معنی شنا و آبورزیست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی یا کسی یا وضعیتی که در عین سادگی بیش از حد مسخره هم باشه .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شغا و شگا یعنی ترکش و تیر دان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شگا و شغا یعنی ترکش و تیر دان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خجستگی و خوش شانسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهریمن و چیزی که پیاپی ظاهر و مخفی میشود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنا یعنی آفات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع خنزیر به معنی خوکها و گرازها

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سمساری که اجناس بنجل بفروشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اجناس بی ارزش و بنجل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوک و گراز که خوک وحشی است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنزر یعنی بنجل و بی ارزش. خنزر پنزر هم گفته میشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنز یعنی بوی گوشت فاسد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

سپاس کلمه ی ایرانیست و یادگار زرتشت، که همواره می گفت؛ سه چیز را پاس بدارید. . . پندار نیک "پاس یک" گفتار نیک "پاس دو " کردار نیک "پاس سه" "سه پاس ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرخ رنگ و قرمز رنگ

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شادی کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاد و خوشحال کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شادمانان و سرمستان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاد و مسرور

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شنگ به معنی شوخ و شیرین رفتار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شنگ به معنی شوخ و شیرین رفتار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاسبان و نگهبان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیمانی و وابسته به عهد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیمانها جمع شرط

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شهد و عسل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدجنس و نابکار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سخن بیهوده و یاوه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاهرگ و شاهراه از ریشه شری به معنی راه و جاده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شری به معنی فروختن در مقابل بیع به معنی خریدن ضمنا شری به معنی راه و جاده نیز هست.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیمان و عهد بستن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیش بها و پیش پرداخت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیع به معنی خرید. در مقابل شری به معنی فروش ضمنا بیع به معنی گرفتن نیز هست. ریشه ی بیعت و بیعانه هستش.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گند زدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشتباه و خطا کردن. گاف دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

خطا و اشتباه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اعصاب خورد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

خانه ملت و مجلس شورا . معادل اتاق فکر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاره اندیشی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاره اندیش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مصلحت اندیش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیک اندیشی و خیر خواهی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیر خواه و نیک اندیش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیک اندیش و نیک خواه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد اندیش و بد خواه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندیشنده و فکر کننده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکر شده و اندیشیده شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندیشه کردن و فکر کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

فکر و اندیشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَفّ و نَشر ( به معنای پیچیدن و پراکندن )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عطوفت و مهربانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام شاعر/ محمود درویش ( متولّد 1941 میلادی ) است . محمود درویش در یکی از دهکده های فلسطین اشغالی به دنیا آمد در شش سالگی به دلیل هجوم اشغالگران اسرائ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لف ، در لغت یعنی پیچیدن و تا کردن و نشر درلغت یعنی گستردن و بازکردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام شاعر/ جبرا سراینده ی شعر � در بیابان های تبعید � در سال 1926 میلادی در ناصره دیده به جهان گشود تحصیلات مقدّماتی را در فلسطین و دوره های عالی را د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جشنی ملی در سوریه که هنوز رواج دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبیل کلفت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نفله شدن و سوخت شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد اخلاق و پرخاشگر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان فارسی به معنای نوعی بست یا قفلی کوچک برای محکم کردن کمربند و یا اشیاء دیگر است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بن در عربی به دو شکل جمع بسته میشه. ابنا به معنی فرزندان و پسران بنان به معنی انگشتان و سرانگشتان در قرآن هم داریم ( کلّ بنان )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگشتان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

متناقض نما

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیجان و نحیف و مردنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرسبزی و طراوت و شادابی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرمای شدید و سوزناک این کلمه یکبار در قرآن آمده در سوره دهر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمج یا زمه یعنی زاج سفید ضمنا به معنی عصبانیت هم بکار میره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمه همون زمج هستش به معنی زاج سفید.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

حیدر عربی و به معنی مکرر پاره کننده و درنده و به همین خاطر به شیر در عربی حیدر میگویند و از القاب مولا علی ( ع ) است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

با جرأت و دلیر. بهادر. صف شکن در جنگ. در هم شکننده و پاره کننده صف دشمن. از القاب مولا علی ( ع )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در کتاب بحارالانوار، روایتی از حضرت علی علیه السلام وجود دارد که می گوید واقعه اصحاب کهف در شهر �افسوس� رخ داده و غار آن هم در نزدیکی این شهر قرار دا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سختی و دشواری کشیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سختی کشیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سختی و دشواری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشوار . سخت. مشکل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرّا یعنی صدا و غوغا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابتدا و آغاز راه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابتدای کار و نظر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بادی امر یعنی ابتدای کار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آغاز و ابتدا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درماندگی و عجز

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام دیگر این کوه ینایرداغ در ترکیه است که یک غار قدیمی در آن قرار دارد و بسیاری معتقدند که این همان غاری اصحاب کهف است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ینایرداغ کوهی در ترکیه است که یک غار قدیمی در آن قرار دارد و بسیاری معتقدند که این همان غاری اصحاب کهف است ( توضیح: نام دیگر ش کوه اسحاق است )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدبختی و شور بختی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزاحم وقت کسی شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزاحم و دردسر دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنگی و سختی و کم وسعت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدود بودن وقت. کمبود وقت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقاب و روبند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اکنون . فعلا. فورا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

علّاف یعنی علف فروش کنایه از کار بی حاصل ( توضیح: در گذشته کم در آمد ترین کارها در مقایسه با هیزم فروشی . خارکنی بوده و علاف نماد ول معطلی بوده )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرو افتادن و پست شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شکست خورده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ذوق و طبع و ابتکار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دهانه ی تیر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بز طلیقه، بلا گردان یا سپر بلا و در اصطلاح چوب خور دیگران ( توضیح: به بزی گفته می شد که یهودیان در گذشته در یکی از مراسم خود برمی گزیدند و خاخام بزرگ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

درمانده و وامانده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

توجه کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمان و هنگام

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اول هر چیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

زُفت یعنی بی ارزش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

درشت و خشن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ و فربه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصرار کننده و سمج

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اصرار کردن و سماجت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدیون و بدهکار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشکار و روشن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسلم و قطعی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدکاری و عیاشی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تدارکات و ملزومات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالا و مال

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرمانروا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوطیفار اسمی عبری و همسر زلیخا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طعم و مزه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم و استوار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستاورد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلبل و هزارآوا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پراکندگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پرستاری و نگهداری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

سختی و آزار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

گوشه نشینی و خانه نشینی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماهر و کار آزموده

پیشنهاد
٢

یعنی این راه رو من قبلا رفتم و تجربه کردم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرتب و آراسته

پیشنهاد
٢

کنایه از وارونگی اوضاع

پیشنهاد
٢

ابروی پر مو و شلوغ که زشت نما باشد.

پیشنهاد
١

به رنگ و رو و شاداب شدن چهره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خبّاط کسی که زیاد گیج و سردرگم و خطاکار است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلتنگی و بی قراری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آسودگی خاطر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جدایی و دوری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیرینه و کهنه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تساهل و تسامح به معنی سهل و آسان گرفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخشش و بزرگواری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

محجور یعنی بازداشته شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مذمت شده و نکوهیده و ناپسند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پوشش و محفظه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

گدوک یا گدیک گذرگاه بین دو کوه است مانند کوه آقاگدوک در بخش قاهان خلجستان.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گدیک و گدوک هر دو به معنی گردنه و گذرگاهی است که بین دو کوه واقع شده باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

آرام گرفتن ، آرامش و اطمینان داشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

خصوصا. به ویژه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پا فشاری کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سرایت کننده، واگیر دار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

گفتگو، گفتار، سخن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٧

بر خلاف میل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خطا گیری معنی مناسبی هستش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تسویه یعنی مساوی کردن و متعادل کردن. ریشه ی این کلمه عربی و در قرآن آمده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دپ شدن مخفف دپرس شدن و افسردگی و دپ کردن مخفف دپو کردن و انبار کردن کالاست.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جوز در اصل بمعنی گردو است ولی در رپ از جوز بمعنی چت و توهم و جوزی کنایه از آدم توهمی است. جوز زدن یعنی توهم زدن و اوسکول شدن در اثر استفاده از بعضی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عَشَقِه را با نام های �پاپیتال�، �پیچک انگلیسی� و �داردوست� و همینطور سسک و سزک و سزنه� نیز می شناسند. این گیاه با ساقه های نرم و بالارونده، برگ هایی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کرم خراط کرمی است که از داخل درخت با جویدن چوب درخت تونل میزد و تخم ریزی کرده و با خشکاندن درخت به سراغ درختهای دیگر میرود و در زمستان و سرما در دل خ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پیستولت وسیله ایست برای پاشیدن رنگ هنگام رنگ کردن ماشین. مبل. کمد. درب و پنجره. خانه و غیره که توسط شلنگی به پمپ باد وصل میشود و به کمک فشار باد رنگ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

وسیله ایست برای پاشیدن رنگ مشابه و کوچکتر از پیستولت با دقت و ظرافت بیشتر که در رنگ آمیزی مجسمه اغلب کاربرد حیاتی دارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آرماتور در مجسمه سازی بخش تقویت شده ی داخل مجسمه است که اغلب از مفتول و حکم استخوان داخل پیکره را دارد و از انهدام و فروفاشی مجسمه در مقابل ضربه جلوگ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آدم و آدام هر دو از آدم التراب گرفته شده و به معنی ادامه است. ادامه ی تکامل بشر از خاک. ضمنا آدم لقب و کنیه ی ابوالبشر است نه نام.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خورتاب مخفف خورشید تاب است و در قدیم بعضی مناطق اولین دشتی که صبحگاه مورد تابش خورشید قرار میگرفته و قطعا بالاتر از دشتهای دیگر بوده را خورتاب نامگذا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گابره همان گاو ره و مخفف گاواره است به معنی عبور گاه گاو است که در قدیم بسیار پر کاربرد بوده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترتیل یعنی صحیح خواندن بگونه ای که واضح و قابل فهم باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مدارا یعنی رفتاری میانه رو وقتی مگن با دشمن مدارا کن یعنی بین قهر و آشتی رفتار کن. نه بجنگ و نه تسلیم شو. وقتی میگن با نفس اماره مدارا کن یعنی نه کا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آدم هالو و شوت یا گیج/ کهنه پرست و اُمُّل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خروس کلیان یا خروس طوریان پرنده ای وحشی شبیه خروس

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هاچ به معنی مناره هستش ولی در گویش عمومی بجای کلمه فنا بکار برده میشه مثلا وقتی میگن مواظب باش به هاچ نره یعنی به فنا نره

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در اصل تغییر دهنده ذائقه هست ولی بجای دستاویز و بهانه و آتو ازش استفاده میشه مثلا گفته میشه: مواظب باش گزک دستش ندی چون اون دنبال انتقام گرفتنه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ولی معانی متفاوت و حتی متضاد دارد مانند ارباب و کارگذار و در عین حال غلام و کارگر همچنین وصی. یار و دوست. ولایت دار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

صل یعنی توجه داشتن و پیوند و اتصال خدا و فرشتگان به پیامبر توجه و پیوند دارند پس ای مومنین شما هم به پیامبر توجه و پیوند واتصال داشته باشید

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تکیه گاه و معتمد و مرجع