جاحظ

/jAhez/

لغت نامه دهخدا

جاحظ. [ ح ِ ] ( ع ص ) مرد [چشم ] برآمده و بزرگ چشم. ج ، جُحَّظ.( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آنکه دیده وی بیرون خزیده بود. ج ، جواحظ. ( مهذب الاسماء ). آنکه حدقه چشم او بیرون آمده باشد. ( آنندراج ). چشم ورپُلغّیده.

جاحظ. [ ح ِ ] ( اِخ ) عمروبن بحربن محبوب بن فزارة الکنانی البصری ، مکنی به ابوعثمان و معروف به جاحظ. رئیس فرقه معروف جاحظیه از فرقه های معتزله . وی در حدود سنه 160 هَ.ق.در بصره تولد یافت و در همانجا زندگی میکرد و درک خدمت اصمعی و ابی عبیده و ابی زید و غیر ایشان را نمود و از ایشان استفاده ها کرد و با بسیاری از نویسندگان و مترجمین فارسی و سریانی آمیزش داشت ، و بیشتر عمر خود را در بصره گذراند و مانند علماء و ادباء زندگانی میکرد. او ببغداد بسیار سفر میکرد و در عهد وزارت محمدبن الزیات نزد وی رفت و بیشتر این مدت را در سرمن رأی مقیم بود. بعد از آن در بصره اقامت کرد تا در سنه 255 هَ.ق. به مرض فالج در همانجا وفات یافت.
وطواط گوید: جاحظبدصورت و ناخوش منظر بود لیکن بسیار خوش خط بود و نیکو سخن گفتی. مسعودی در مروج الذهب آرد: در میان متقدمین و متأخرین فصیح تر از جاحظ شناخته نشده است. در معجم الادباء از ابوهفان نقل شده که گفت هرگز ندیدم ونشنیدم که کسی بیشتر از جاحظ دوستدار علوم باشد، زیرا هیچ وقت کتابی بدست وی نرسید مگر اینکه کاملاً آن را خواند تا جائی که دکانهای صحافان را اجاره میکرد و شب در آن میماند تا کتابها را مطالعه کند. ابن خلدون گفته است : در مجالس تعلیم از بزرگان شنیدیم که اصول فن ادب و ارکان آن چهار دیوان است و آنها عبارتنداز: ادب الکاتب ابن قتیبه ، کتاب الکامل مبرد، کتاب البیان و التبیین جاحظ و کتاب النوادر ابی علی القالی. و غیر از این چهار کتاب بقیه کتب پیرو و فرع آنهاست. ( معجم المطبوعات ستون 666 ). مؤلفات وی عبارتند از: 1- کتاب الاصنام که چاپ نشده است . 2- کتاب البخلاء که در آن گفتار و مذاکرات بخیلان و استدلالات آنان را مبنی بر پسندیده بودن بخل و امساک آورده است. و این کتاب از روی نسخه اصلی آن که در آستانه بوده بتصدی استاد فان فلوتن در سنه 1900 م. در لیدن چاپ شده. 3- البیان و التبیین. مؤلف در این کتاب اقسام بیان و احادیث و خطبه های بلیغ را با ذکر قسمتهای برجسته آنها ذکر کرده و همچنین مذهب شعوبیه و طعن آنان را درباره خطباء و ابطال احتجاجات ایشان را در آن آورده است. جزء اول این کتاب باشرحی که حسن الفاکهانی و شیخ الزهری الغمراوی بر کلمات نامأنوس آن نوشته اند در سنه 1311 هَ.ق. در مطبعة العلمیه و جزء دوم آن در سال 1312-1313 هَ.ق.و جزء سوم آن در سال 1333 هَ.ق. در مطبعة الجالیه بطبع رسیده و مُحب الدین الخطیب نویسنده روزنامه المؤید متصدی طبع آن بوده و فهرستهائی برای آن ترتیب داده است و منتخباتی از البیان و التبیین از طرف مکتبة الرغائب در سال 1328 هَ.ق. در مصر بچاپ رسیده است. 4- التاج فی اخلاق الملوک ، که در دارالکتب المصریة با تصحیح و تحقیق علامه احمد زکی پاشا طبع شده است.رجوع شود به جامع التصانیف الحدیثة، جزء اول. 5- الحنین الی الاوطان که از بهترین تصنیفات اوست و در آن تمام لطیفه ها را جمعآوری کرده و آن را به وزیر محمدبن عبدالملک بن الزیات اهداء کرده است. این کتاب بتصحیح شیخ طاهر جزائری در سال 1333 هَ.ق. در مطبعه «المنار» بچاپ رسیده است. 6- کتاب الحیوان که بخرج محمد الساسی المغربی در هفت جزء بچاپ رسیده که جزء اول و دوم آن در مطبعة الحمیدیة المصریه در سال 1323 هَ.ق. و جزء سوم تا هفتم آن در 1324-1325 هَ.ق. در مطبعة «التقدم » چاپ شده است. 7- رسائل الجاحظ. مجموع رسائل وی میباشد که عبارتند از: 1- فی الحاسد و المحسود. 2- فی مناقب الترک و عامة جندالخلافة. 3- فی فخرالسودان علی البیضان. 4- فی التربیع و التدویر. 5- فی تفضیل النطق علی الصمت. 6- فی مدح النجار و ذم عمل السلطان. 7- فی العشق و النساء. 8- فی الوکلاء. 9- فی استنجازالوعد. 10- فی بیان مذاهب الشیعة. 11- فی طبقات المغنین. که در سال 1324 هَ.ق. در مصر به هزینه محمد الساسی بچاپ رسیده است. سه رساله از این رسائل : 1- رسالة فی مناقب الترک و عامة جندالخلافة که آن را برای فتح بن خاقان نوشته است. 2- کتاب فخرالسودان علی البیضان. 3- کتاب التربیع و التدویر، بتصدی فان فلوتن در سال 1903 م. بچاپ رسیده است. 8- سلوة الحریف بمناظرةالربیع و الخریف. که با کتاب «مسامرة الضیف » تألیف شیخ ابی بکربن محمد عارف خوقیر بچاپ رسیده است. 9- الفصول المختارة من کتب ابی عثمان الخ. این کتاب در حاشیه کتاب الکامل تألیف مبرّد در سال 1324 هَ.ق. در مطبعة التقدم بچاپ رسیده است. 10- فضائل الاتراک ، رساله ای است که در عنوان آن چنین آمده است : «این رساله را نویسنده متفرد خبیر ابوعثمان عمروبن بحر الجاحظ در فضائل ترکان و خصوصیات آنان از شجاعت و بلندهمتی و نیک آزمونی در خدمت به اسلام برای فتح بن خاقان وزیر متوکل نوشته است ». و این رساله یک بار بطور کامل در مطبعة العمومیة در سال 1898 م. بچاپ رسیده و یکبار هم ضمن رسائل جاحظ چاپ شده است. 11- المحاسن و الاضداد و العجائب و الغرائب که با حاشیه ای به زبان فرانسه به تصدی فان فلوتن نوشته شده در سال 1898 م. در لیدن بچاپ رسیده و در سال 1332 هَ.ق. در مطبعة العمومیة نیز چاپ شده است . ( معجم المطبوعات ). و او راست : کتاب نظم القرآن و کتاب المسائل فی القرآن. ( الفهرست ص 57 ). و کتاب التعبیر. ( کشف الظنون ج 1ص 291 ). و کتاب ردالنصاری. ( کشف الظنون ج 2 ص 389 ). بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

عمرو بن بحرین محبوب ابن فزاره کنانی بصری مکنی به ابو عثمان و معروف به جاحظ ( و . بصره حدود ۱۶٠ ه. ق . - ف. بصره ۲۵۵ ه. ق . ) وی در بصره زندگی میکرد و از اصمعی و ابو عبیده و ابو زید و غیره استفاده هاکرد و با بسیاری از نویسندگان و مترجمان فارسی و سریانی آمیزش داشت ببغداد بسیار سفر میکرد و در عهد وزارت محمد بن الزیات نزد او رفت و سپس مجددا در بصره اقامت کرد تا بمرض فالج در همانجا درگذشت . وی بد صورت و ناخوش منظر ولی بسیار خوش خط و نیکو سخن بود . جاحظ ریاست فرقه معروف جاحظ از فرقه های معتزله را داشت از آثار معروف او الاصنام البخلائ البیان و التبیین التاج فی اخلاق الملوک الحنین الی الاطان الحیوان رسائل الجاحظ المحاسن و الاضداد را باید نام برد .
مردچشم بر آمده، مردی که چشمش درشت وبرجسته باشد
( صفت ) مرد چشم بر آمده و بزرگ چشم آنه حدق. چشم او بیرون آمده باشد.

فرهنگ معین

(حِ ) [ ع . ] (ص . ) مردی که چشمش درشت و برآمده باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابو عثمان عمرو بن بحر جاحظ بصری معتزلی، که فرقه جاحظیه بدو منسوب است.جاحظ، ابوعثمان عمرو بن بحر، متکلم و ادیب معتزلی و مؤلف کثیرالتألیف قرن سوم، از اهالی بصره که فرقه جاحظیه بدو منسوب است.

پیشنهاد کاربران

حافظ کتابی در باره ی شگردهای دزدان نیز نوشته است به نام "حیل اللصوص"
ابوعثمان عمرو بن بحر که جاحظ شهره بود در علم کلام، ادبیات عرب، حدیث، تفسیر، تاریخ ، عالم و داشمند بوده و تالیفاتی هم داشته
بنام خدا
با سلام ، جاحظ از دانشمندان پر کار عرب و نویسنده ای ماهر بود چون چشمان جاحظ بیرون زده بود لذا به ان لقب جاحظ را داده بودند ، به شدت عاشق کتاب بود و شبها در بازار وراقان با دادن پول به صاحب حجره کتابفروشی در مغازه میماند و صاحب مغازه از بیرون درب را قفل میکرد و جاحظ با شور و شعف کتب را بررسی و نت برداری میکرد تا اینکه یک شب یک قفسه که پر از کتب سنگین بود روی وی سقوط و باعث مرگ وی شد. با تشکر
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس