قاپوق


معنی انگلیسی:
pillory

لغت نامه دهخدا

قاپوق. ( ترکی ، اِ ) قشر. رجوع به قابوق شود.

فرهنگ فارسی

قاپق، قپق، قپاق، قباق، قبق: دار، داراعدام
( اسم ) چوبی بلند و عظیم که در میان میدانها نصب کنند و بر فراز - آن حلقه ای از طلا یا نقره وضع نمایند و سواران از یک جانب میدان اسب دوانیده بپای قباق که رسند همچنان که اسب در دویدن است تیر در کمان نهاده حواله حلقه کنند و هر کس که آن حلقه را بهتر زند حلقه از آن او باشد .

فرهنگ عمید

۱. دار اعدام.
۲. چوبی بلند که در وسط میدان برپا می کردند و بر سر آن حلقه یا چیز دیگر می گذاشتند تا سواران در حین تاختن آن را با تیر بزنند.

دانشنامه آزاد فارسی

قاپوق (pillory)
درمجازاتِ ادوار پیشین، ابزاری برای در بند نگه داشتن مجرم تا فرار نکند و مرکّب از یک تخته چوب نصب شده بر یک ستون، با سوراخ هایی برای قرار دادن سر و دستان زندانی. هرگاه مجرم را در انظار عموم برای اجرای حکم می بردند، تماشاچیان درحالی که زندانی در این ابزار چوبی بسته شده بود، هرآنچه در دسترس داشتند به سوی او پرتاب می کردند. استفاده از این روش مجازات از ۱۸۲۷ در انگلستان ممنوع شده است. در ایران تا عصر قاجار، شیوۀ قاپوق کردن برای مجازات به کار می رفت و پس از انقلاب مشروطه و تدوین قانون مجازات (← مجازات) ممنوع و از شمار مجازات های قانونی حذف شد.

مترادف ها

pillory (اسم)
قاپوق

پیشنهاد کاربران

بپرس