شماع

لغت نامه دهخدا

شماع. [ ش َم ْ ما ] ( ع ص ، اِ ) کسی که شمع می سازد و شغل وی ساختن شمع است. ( ناظم الاطباء ). آنکه شمعها را بسازد. ( آنندراج ). شمعریز. موم ریز. ( یادداشت مؤلف ) :
سوخت دل از غم شماع به جان می کوشیم
همچو شمعیم که با روغن خود می جوشیم.
سیفی ( ازآنندراج ).
نمانده پیش شماعی بهائی رشته شمعی
مگر از عشق بازان وام گیرد رشته جانی.
نعمت خان عالی ( از آنندراج )

فرهنگ فارسی

شمع ریز، شمع ساز، شمع فروش
شمع ریز موم ریز آنکه شمعها را بسازد .

فرهنگ عمید

شمع ریز، شمع ساز، شمع فروش.

پیشنهاد کاربران

بپرس