پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٦٥)

بازدید
١,٢٧٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

طیف سوم معناییapply به معنایuse : کاربرد داشتن به کار رفتن New technology is being applied to almost every industrial process تکنولوژی جدید تقریبا دا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

میدان رقابت برابر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مسلما قبول دارم که اذعان می کنم که اعتراف می کنم که Admittedly, . . . . . . but. . . . , 0 Admittedly, this is not a problem with a simple solution, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشاغل حوزه ی سلامت ( از قبیل رادیولوژیست ، چشم پزشک، جراح، متخصص تغذیه، پرستار. . . . )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

طیف پنجم معناییshare : =same همین. . . . . . ( عقیده/نظر/ویژگی ) . . . . . . را داشتن مشترک بودن با کسی، چیزی را Other parents share her belief in th ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در هر دو حالت ترجمه کنیم - "خیلی" درست درمیاد ۱ - انصافا The weakness in their defense has already cost them dearly this season. این نقطه ضعف در دف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رسیدن به هدف دست یافتن به مقصود بدست آوردن هدف =archive a goal

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرداختن هزینه ها تامین کردن مخارج

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تامین کردن هزینه هاmeet a cost/expense پرداختن بدهی ها. meet a debt

پیشنهاد
٠

حواسشون به کار خودشان است ( به چیز دیگری فکر نمی کندد ) فقط مسیری که برای خودشان تعریف کرده اند را می روند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نگاه فکورانه نگاه دور اندیشانه نگاه مضطرب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برگزیده Lawrence’s novel was eventually recognized as a work of genius. رمان لورنس برگزیده شد به عنوان یک کار نابغه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بطور نا امیدکننده ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - ( به لحاظ پزشکی ) بیمار ۲ - مرضی A pathological liarیک دروغگوی ( به لحاظ پزشکی بیمار ) I've got a pathological fear of height من یک ترس مرضی دار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدردی دسته جمعی ( درد مشترک )

پیشنهاد
٠

کند پیش رفتن ( فایده ای نداشتن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چهار چشمی مراقب بودن اوضاع را پاییدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریسک کردن و کاری کردن خطر کردن و چیزی گفتن The newcomer didn't dare to venture his opinion on the matter تازه وارد جرات نکرد ریسک کند عقیده اش را بگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

be aimed at هدفش. . . . است ( بود ) aimed to هدفش. . . . است ( بود ) aim sth to sb هدف گرفتن. . . به سمت. . . an argument aimed at the understandi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

هفت خوان رستم مراحل سخت تبریه شدن مراحل سخت موردقبول واقع شدن ( تایید صلاحیت شدن ) To pass an ordeal از هفت خوان رستم گذشتن Ordeal of fire عبور از ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به داد کسی رسیدن . i rejoiced that god had come to my rescue once again از اینکه خدا یک بار دیگر به دادم رسیده بود شادی کردم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

شاید بهتره که. . . ( انتخاب بین بد و بدتر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخاطره جویانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدر رفتِ The war was an enormous drain on the country’s resources این جنگ یک هدر رفت بزرگ منابع کشور بود. is a drain on their resources. این یک هدر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

از خود ساطع کردن ، از خود نشان دادن بوی. . . . . دادن He exudes an air of wealth and power او بوی ثروت و قدرت می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تحسین شده Lawrence’s novel was eventually recognized as a work of genius. رمان لورنس تحسین شده به عنوان یک کار نابغه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی خیال همه چیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause to become The accident rendered her a quadriplegic این تصادف او را فلج کرد ( باعث شد ا. فلج شود ) Beating the cr ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیرکردن. . . . در گلو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیر کردن . . . . . در گلو

پیشنهاد
٣

بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...

پیشنهاد
٦

بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

محرومین ، فقرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Come to be = start to be

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بحران زده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سرپا نگه داشتن ( اقتصاد، شرکت. . . )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حسرت گذشته را خوردن

پیشنهاد
٢

در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن از تمام امور سررشته داشتن انگشت توی هر سوراخی کردن

پیشنهاد
١

در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن انگشت توی هر سوراخی کردن از تمام امور سر رشته داشتن

پیشنهاد

( آدم ) موزی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ضایع شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضایع شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مرید کسی شدن

پیشنهاد
١

مرید کسی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دهان کسی را آب انداختن It's making my mouth water این داره دهانم را آب می اندازد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دهان کسی را آب انداخنن It is making my mouth water این داره دهنم را آب می اندازد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

( علارقم سیر بودن به احترام سفره و دیگران ) یک لقمه حوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خطر قریب الوقوع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهدلری ( یک کارگاه، دستگاه، ساختمان )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیم تعمیر و نگهداری