پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٦٥)

بازدید
١,٢٧٦
پیشنهاد

اشتباه اول از . . . بود اول . . . اشتباه کرد ا ول تقصیر. . . . بود At first he wasn't friendly, maybe I got off on the wrong foot. He thought I wasn' ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به روز نبودن دانش ( کسی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فراتر از این حرف ها رفتن پیشرفت خارق العاده کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قدرت تصمیم گیری بالایی داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

عبور کردن از یک دوره ی زمانی بدون چیزی Don't go without breakfast بدون صبحانه نمان ( بدون صبحانه از صبح عبور نکن ) It would be unkind to go without ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برداشتن از روی قیمت ها تخفیف دادن زدن از قیمت ها کاستن از قیمت We'll take 2% off ما دو درصد برمی داریم ازروی قیمتها ( ۲درصد تخفیف می دهیم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گران فروشی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

lie_in ( adj ) خواب دلچسب خواب حسابی خواب تا نیمروز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

خود را پیدا کردن ارزیابی درستی از خود پیدا کردن ( در شرایط جدید ) I asked Susie if I could stay with her till I found my feet. ازش خواهش کردم اگر ...

پیشنهاد
٢

در حرف های او نکته ای وجود دارد در حرف های او حرف درستی وجود دارد در حرف های او حقیقتی نهفته است

پیشنهاد
٣

روی زمین راه رفتن نه توی آسمون ها در مسیر واقع بینانه قدم برداشتن واقع گرا بودن نه ایده آل گرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست و پا گیر بودن توی دست وپا بودن مزاحم انجام کار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست وپا گیر بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی دلیل سر کسی داد زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بقچه کردن و در پستو گذاشتن دم دست نگذاشتن بایگانی کردن ( البسه، اشیا. . ) از جلوی دست برداشتن

پیشنهاد
٠

هزینه کردن ( شخصیت ) کسی برای شوخی کردن شوخی کردن به قیمت آبرو و شخصیت کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به قیمت آبرو و شخصیت کسی هزینه کردن شخصیت و آبروی کسی Jake joke at sb's expense هزینه کردن شخصیت و آبروی کسی برای شوخی کردن شوخی کردن به قیمت بی شخصی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Make joke at sb's expense شوخی کردن به قیمت آبرو و شخصیت کسی به کسی خندیدن ( نه با هم خندیدن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اساس کار را بر. . . . . نهادن سنگ بنای کار را بر. . . نهادن شالوده ی کار را بر. . . نهادن The new plan will build on the success of previous programs ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

لفتش دادن خیلی طولش دادن Alf took his time to aske me out الف خیلی طولش داد ( لفتش داد ) که درخواست کند باهم بیرون بریم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درخواست بیرون رفتن با هم قرار عاشقانه گذاشتن با کسی Alf took his time to ask me out. الف لفتش داد ( خیلی طول کشید ) که از من خواست که باهم بیرون بر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برای کسی جذاب بودن ( هم ) جنس کسی بودن هم کفو کسی بودن وصله ی تن کسی بودن متضاد:وصله ی ناهمرنگ بودن با کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اعصاب کسی در آستانه تحمل بودن ( اعصاب ) در مرز رد دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از بی حوصلگی اشک کسی درآمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

ذهن را از چیزی آزاد کردن دغدغه ی چیزی را از ذهن بردن Going to the gym took my mind off the exams رفتن به باشگاه دغدغه ی امتحان را از ذهنم برد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هم دم بودن همنشینی کردن مجالست کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

۱ - ارتباط عاطفی بر قرار کردن با کسی I sometimes find it difficalt to get through to young people من بعضی وقت ها سخت است که ارتباط برقرار کنم با جوان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱ - ( تنبیه ) قسر در رفتن ( بدون تنبیه ) Watch Frank – he’ll cheat if he thinks he can get away with it مواظب فرانک باش، اگر فکرکندمی تواند قسر در ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تسلیم خواسته های کسی شدن تن دادن به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پوز کسی را زدن روی کسی را کم کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک خروار کار سر کسی ریخته بودن John is competently snowed with the work جان یک خروار کار سرش ریخته است جان از شدت کار وقت سر خاراندن ندارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بین راه به کسی سر زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمی دونم، شک دارم، مطمءن نیستم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گفته خواهد شد حالا نمیشه گفت، باشه بعدا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

شماطت کردن کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراگیر شدن عمومی شدن به اطلاع عموم رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

با مردم خوب بودن مردم دار بودن

پیشنهاد
٦

تمام بدی ها/خو بی های کسی را رشد دادن خوبی ها/بدی ها را در کسی زنده کردن صفات مثبت/منفی کسی را برانگیختن حیوانیت/انسانیت را در کسی شک فا کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

عقب نشستن و دخالت نکردن بیرون گود نشستن و نظاره کردن بی تفاوت به سرنوشت چیزی یا کسی نشستن و اقدامی نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مستقل تصمیم گرفتن تصمیم خودش را بگیرد استقلال رای داشتن تصمیمات سخت را گرفنن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پخش و پلا بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر تمام راه ها به بن بست برسد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در انتهای میدان دید در انتهای مرز شنوایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

توی خودمان حل کردن ، در درون خود حل کردن/پذیرفتن ، خود را توجیه کردن ( موضوع، مساله را ) در درون خودمان کاملا جای دادن/نهادینه کردن accommodateخود ر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دوستی با دوام دوستی پایدار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناهنجار ، هنجار شکن unruly treatmentرفتار ناهنجار a bunch of unruly childrenیک مشت بچه ی هنجار شکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفتار ناهنجار ، رفتار هنجارشکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فریاد دادخواهی۲ - درخواست کمک فوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Have a tendency to. عادت داشتن به Have a tendency to =to be get used to =to be on a habit ofعادت داشتن به my algebra teacher has a tendency to forget ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قدرت تصمیم گیری خوب