پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٩٤٩)

بازدید
٢,٧٦٧
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چهار چشمی مراقب بودن اوضاع را پاییدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ریسک کردن و کاری کردن خطر کردن و چیزی گفتن The newcomer didn't dare to venture his opinion on the matter تازه وارد جرات نکرد ریسک کند عقیده اش را بگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

be aimed at هدفش. . . . است ( بود ) aimed to هدفش. . . . است ( بود ) aim sth to sb هدف گرفتن. . . به سمت. . . an argument aimed at the understandi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هفت خوان رستم مراحل سخت تبریه شدن مراحل سخت موردقبول واقع شدن ( تایید صلاحیت شدن ) To pass an ordeal از هفت خوان رستم گذشتن Ordeal of fire عبور از ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به داد کسی رسیدن . i rejoiced that god had come to my rescue once again از اینکه خدا یک بار دیگر به دادم رسیده بود شادی کردم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شاید بهتره که. . . ( انتخاب بین بد و بدتر )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخاطره جویانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدر رفتِ The war was an enormous drain on the country’s resources این جنگ یک هدر رفت بزرگ منابع کشور بود. is a drain on their resources. این یک هدر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از خود ساطع کردن ، از خود نشان دادن بوی. . . . . دادن He exudes an air of wealth and power او بوی ثروت و قدرت می دهد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تحسین شده Lawrence’s novel was eventually recognized as a work of genius. رمان لورنس تحسین شده به عنوان یک کار نابغه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی خیال همه چیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

۱ - کسی/چیزی را . . . . . کردنcause to become The accident rendered her a quadriplegic این تصادف او را فلج کرد ( باعث شد ا. فلج شود ) Beating the cr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیرکردن. . . . در گلو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گیر کردن . . . . . در گلو

پیشنهاد
٤

بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...

پیشنهاد
٦

بهترین چیز در نوع خودش از وقتیکه نان ورقه ای مد شد تا به امروز عالیه! بهتر از این نمیشه توی نوع خودش بهترینه، از وقتی یادم میاد تاحالا ( روی دستش چیز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

محرومین ، فقرا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Come to be = start to be

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بحران زده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

سرپا نگه داشتن ( اقتصاد، شرکت. . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

حسرت گذشته را خوردن

پیشنهاد
٢

در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن از تمام امور سررشته داشتن انگشت توی هر سوراخی کردن

پیشنهاد
١

در تمام امور دستی بر آتش داشتن در تمام امور دخالت کردن انگشت توی هر سوراخی کردن از تمام امور سر رشته داشتن

پیشنهاد

( آدم ) موزی است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ضایع شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضایع شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مرید کسی شدن

پیشنهاد
١

مرید کسی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دهان کسی را آب انداختن It's making my mouth water این داره دهانم را آب می اندازد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دهان کسی را آب انداخنن It is making my mouth water این داره دهنم را آب می اندازد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

( علارقم سیر بودن به احترام سفره و دیگران ) یک لقمه حوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خطر قریب الوقوع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهدلری ( یک کارگاه، دستگاه، ساختمان )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیم تعمیر و نگهداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارکنان تعمیر و نگهداری پرسنل تعمیر و نگهداری ( یک دستگاه، ساختمان ، کارگاه. . . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیم تعمیر و نگهداری ( مسول تعمیر و نگهداری یک ساخنمان ، کارگاه ، دستگاه. . . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حیرت When we looked out over the huge canyon, we were filled with awe. وقتی به دره بزرگ نگاه کردیم، پر از حیرت بودیم He felt great awe for the lands ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

impede. مانع ( پیشرفت، موفقیت. . . ) شدن prevent. مانع ( خسارت، تصادف، جراحت. . . ) شدن Impedeبار معنایی منفی دارد Preventبار معنایی مثبت دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بخشی از . . . ( تیم، اجتماع، گروه ) . . . . شدن ( فعل لازم ) خود را ( با جمع ) وفق دادن ( فعل متعدی ) کسی را وارد جمع کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فعل : تو لب رفتن، عنق بودن، اخم کردن اسم: لب و لوچه ی آویزان صفت : ( لب و لوچه ) آویزان. in pout Amelia seemed to pout, playing with a salt shaker. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناملایمات دوران سختی شرایط سخت His courage in the face of adversity شجاعتش در مواجهه با ناملایمات Adversity is a good [great] schoolmaster. شرایط ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فکر بهتر راهکار ثانویه باز اندیشی طرحی نو ( بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از مرگ نجات یافتن از بیماری خطرناک جان به در بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گرفتن مریضی گرفتن ( بیماری مسری ) گرفتن ( بیماری واگیر دار )

پیشنهاد
٢

آدم همیشگی نیستی خود همیشگیت نیستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارزان بودن ( ارزان ارایه شدن ) به قیمت ارزان برای فروش گذاشته شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سیر نزولی /سراشیبی This year's downward spiral of house prices has depressed the market سیر نزولی قیمت مسکن، بازار را راکد کرده است. The country's e ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

be in arrears with قسط عقب افتاده داشتن/معوقات داشتن تفاوت زبان انگلیسی با فارسی: در انگلیسی ( هستم ) می گویند در فارسی ( دارم ) می گویند I'm in arre ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قسط عقب افتاده rent/mortgage/tax arrears اقساط عقب افتاده ی اجاره خانه/اقساط عقب افتاده وام مسکن We’ve got 3 months' arrears to pay. ما قسط عقب افتا ...

پیشنهاد
٨

خود را خالی کردن چیزی که مدت ها در سینه داشتی را گفتن