تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگو، فعل نهی گفتن متضاد: بو ( بر همان وزن ) گویش طالقانی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگو، فعل نهی گفتن متضاد: بو گویش طالقانی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگفت note متضاد: بوته گویش طالقانی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

گفت bote متضاد: نوتِه گویش طالقانی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

مبشه، می شود bene گویش طالقانی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

نمیشود، نمیشه nabene متضاد: بِنِه گویش طالقانی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

می شه، می شود متضاد؛ نِشانه گویش طالقانی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

نمی شود، نمیشه متضاد: شانه گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دمرو، دیم به معنی صورت، قرار گرفتن رو و صورت انسان یا هر چیز دیگری رو به زمین گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خروس با پرهای طلایی طلاونگ یا تلاونگ : صدا و یا بانگ خروس گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گِسِند گوسفند گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کِرِه؟ چه کسی را؟ کیو؟ گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گنجشک chuchek گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نرفت nash متضاد بَش گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آمد، بیامد bim� گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رفت، بِشُد، bash بَش گویش طالقانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر رفت، sarsh گوبش طالقانی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A word borrowed from Yiddish language. ( an exclamation of sorrow or despair ) .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خقیقت پیوستن، موجود شدن یکون Come true, to become Truth

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بودِش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Onager

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی کدوی غیر خوراکی سبو شکل که در قدیم برای نگهداری می کاربرد داشته راست بگو به جان تو ای دل و جانم آن تو ای دل همچو شیشه ام خورده میت کدو کدو مو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم اُو منی: اسپرم، نطفه، آب نشاط

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طاق کسری اگر بسته بود زنجیری ز روی عدل، پی مدعای هر مسکین، زمانه بر در هر خانه ای که بود آویخت به روزگار تو زنجیر عدل از زلفین سلیم تهرانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

عنوان پادشاه ایران، دهه ۱۵۶۰، shaw، از فارسی shah به معنای �پادشاه، حاکم یک سرزمین�، کوتاه شده از فارسی باستان xšayathiya به معنای �پادشاه�، از هندوا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوناک یا بویناک در ادبیات پارسی به هر دو معنی معطر و بد بو آمده چنانکه حکیم ناصر خسرو در خوان الاخوان می فرماید وزان طعام و شراب که من بدان از خطر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معطر وزان طعام و شراب که من بدان از خطر مرگ رسته شدم سوی شما فرستاد بر دست من و اکنون من از آن طعام و شراب این خوان را بیاراستم بگونگونه خورشهای پاک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a small bird that finds its food in streams

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Zeperto a retro gaming community a digital park for , gamers https://www. ziperto. com

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غریب گز

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُچه: چانه گویش یزدی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همان کوه قاف یا دماوند است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناحیه ای در جنوب فرانسه در زبان اسپانیولی جمع spina به معنی خار درخت یا گل و یا تیغِ ماهی ست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسبی، یا اسپی سپید گویش طالقانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حفره دردگویش طالقانی به لانه مرغ گویند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کن یا کند پایین ترین نقطه کوه که در کف دره به هم میرسند، کوه کناره های دره، که با گذر آب کنده و گود شده باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه منظور و معنای عکس دارد در خطاب بالادست به زیر دست در ارتش بکار میرود نمونه! نمونه نفرت انگیز!

پیشنهاد
٠

کنایه از سپرن کار به آدم بی تجربه یا کودک است که در نهایت خود سپارنده مجبور به انجام آن کار خواهد شد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

old fart informal a stupid and uninteresting older person

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

fart about/around phrasal verb informal to waste time not doing very much:

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویش کُردی تِرِّن Terrence کسی که از پس کارهای سپرده شده برنیاید به اصطلاح عامیانه: تر می زند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گویش لری خون جگر چنی از دستت خینآوه بَخورِم؟ چقدر باید از دستت حرض یا خون جگر بخورم؟

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنجل، سرهم بندی شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زرتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( گفتاری تهرانی عامیانه ) : چطوری؟، چگونه؟، با چه فنی؟، با چه تدبیری؟

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکمو، حریصِ سیری ناپذیر گویش طالقانی

پیشنهاد
٠

رازی که از دهان برون آید به راز بودن نپاید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواهر زاده گویش طالقانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیش تایی آمدن: موذیانه رفتار کردن، موش دواندن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوسه آمدن، چوب لای چرخ گذاشتن، شیشتایی آمدن، پدرسوخته بازی درآوررن، آتش از گور کسی بلند شدن، موذی بازی درآوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراپندار، باورناپذیر incredible, astonishing, far - fetched, implausible, impossible, improbable, inconceivable, preposterous, unconvincing

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی تردید، معلومه! ( محاوره ) : هستی؟ یعنی پایه ای

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چَه چرخ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوبیدن، کوبش rosh

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعل نهی از مصدر رفتن nashoo و فعل امر آن: بشوbashoo

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نَیا، فعل نهی آمدن nio و فعل امر آن : بیو گویش طالقانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیا گویش طالقانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تن به آب زدن تن اُو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب به گل آلوده gelo گِل اُو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Kergo کِرگ: مرغ اُو: آب آب مرغ، پس از پخته شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاه سرفه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وراز از ورز و ورزیدن به معنای قوی و درشت پیکر است ورزا در گویش مازنی نیز از همین بن است و ورزش نیز

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمی بیشتر از واحد: زمان، یا بلندا دوسال و اندی دومتر و اندی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه شده ی اندازه

پیشنهاد
٠

همدردی، تنها نگذاشتن کسی در هنگام غم و درد ایران اگر دل تو را شکستند تو را به بند کینه بستند چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب برنج پس از آبکش کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَر: دورادور، پراکندن تو : تاب، تابش؛ شبیه او : آب پرتو : نور فشاندن یا بازتاب دادن Perto: ادرار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیاث به معنای فریاد خواهی است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایستاد لری بختیاری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام سه دره در استان های مازندران، کرمانشاه و همدان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرسِ بن: نام گردنه ای در مازندران

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعل امر خوردن، بخور خِرنی باخِر، ناخِرنی کِفتِ باخر چیزی به همان معنای " اودی که وار " آذری هست ( میخوری بخور نمیخوری کوفت بخور ) گویش طالقانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیش: تاختن، به سرعت رفتن، به تندی جهیدن یا فرود آمدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاش: تراش دادن، تراشیدن، بریدن بَتاش، فعل امر : بتراش، کوتاه کن نتاش: فعل نهی گویش طالقانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چر ( cher ) کِش، لِلوو ( Leloo ) پِرت او ( perto ) گویش طالقانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گور سنگ، سنگ قبر When one dies, the soul remains imprisoned in the grave, until the day that a tear of love rolls onto the slab.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاشیده از پراکندن: پاشیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

وجدان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازخود بیخود، حیران مانده، منگ می گردد این روی جهان رنگ به رنگ وز پرده همی بیند معشوقهٔ شنگ این لرزهٔ دلها همه از معشوقیست کز عشق ویست نه فلک چون ماد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Gigil: The new word in the dictionary for overwhelming cuteness GETTY IMAGES Gigil, a Philippine word added to the Oxford English Dictionary, decr ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

wrongdoer, blackguard, criminal, rascal, reprobate, rogue, scoundrel, sinner, vagabond, villain بی وجدان، ( ادم ) پست، ( ادم ) خدا نشناس، ( شخص ) بی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( grand potoo ( Nyctibius grandis شاهین فریادزن بزرگ گونه ای از نایت - جارها یا شاهین های فریادزن شب زی، ناحیه زیستی جنگل های آمازون، میانگین وزن۶۰۰ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نایت - جارها یا شاهین های فریادزن، گونه ای از پرندگان شب زی و جنگل زی هستند، از حشرات بزرگ، و جانوران و پرندگان کوچک تغذیه میکنند، بر خلاف جغد ها که ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روسپی زنی که اسکندر را پس میگساری و عیاشی برآن داشت که تخت جمشید را به آتش بکشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَل به معنای آتش جهنده بشدت نورانی اَل برق، رعد و برق

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بانگآذرخش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلجتا، کوهی نزدیک اورشلیم که عیسی مسیح بر فراز آن مصلوب گشت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عابد بی معرفت و خشکه مقدسی که به سنگفرش ادعیه و ورد و فوت بسیار کوشش دارد راهی به راحت بهشت بگشاید، نقطه مقابل عارف

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

For the crime of writing poetry, I slept blindfolded in the prison corridor next to the public toilet for 84 days, with plastic slippers as my pillow ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ افزار ستانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از ۱۰۱ نام اهورا مزدا بیدارکننده بهار جاوید شاداب کننده روح با پیشرفت شاید واژه fresh ریشه در این واژه پارسی داشته باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راز آلا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ibis لک لک گرمسیری نیست ایبیس ها یا به پارسی اِکراس ها گروهی از پرندگان از زیرتیرهٔ Threskiornithinae هستند که از نظر شکل ظاهری به حواصیل های کوچک و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

COG Child of God

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درآمیز، مخلوط کن!، بیالای در آردش بیز و به داغ تابه ای تاب ده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام شدگی، دگرگونی، به سرآمدگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسایش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اصطلاح عامیانه به فردی شلخته، و تنبل گفته میشود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِلی گویش طالقانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستیغ، قله، نوک کوه، اوج، چکاد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیمایش، سپرش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختر اپاختر، ستاره شمالگان، ستاره قطبی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستاره ی شمالگان، ستاره ی قطبی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستاره ی شمالگان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داهول، Dāhool

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دبه به معنای پاره شدن پرده فتق است که گاه منجر به راه یافتن هوای رانده شده از آن ناحیه به کیسه بیضه ها میگردد و دبه کردن پیشترها به تمارض به این مسئل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لمس نشده، دست نخورده، بکر، فابریک،

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسوده، لمس شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

سودنی، لمس شدنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ناخوشایند نیست، تلخ نیست، دشوار نیست، سخت نیست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان کردن، نامزد کردن شاید به معنای دورکسی پرچین و حفاظت نهادن ودیا پرهایش را چیدن تا نپرد باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هَلویلِه ( halvileh ) نه به این زودی گویش طالقانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوای اینکه، در درستی ماجرای خوراندن و نه، کشیدن حشیش ( بخوری ) هیچ گونه شاهدی وجود ندارد و دلیلی و این تنها از ناحیه ی در شگفتی بودن و در ترس زیستن ح ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به گمانم مهتری درست باشدو نه کهتری که واژه ی متضاد این معناست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صلوات فرستادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

this idiom has its origins from the war in Europe, when planes that were gunned down would end up crashing into farms, causing the demise of the men ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to talk to someone in an informal and friendly way

پیشنهاد
٠

to talk boastfully without any intention of acting on one’s words

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نو زجا شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مانِش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باقیمانده، پی مانده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باقیمانده، برجای مانده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

remained, to be left There remained a few jobs still to be finished.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستور به نشستن پس از برپا به احترام ورود آموزگار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آگاهش پیامش

پیشنهاد
٠

در جواب کسی گفته میشود که مشغول بدگویی از شخصی است که فوت شده، یعنی که از مرده شیطان هم دست برداشته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داگرئوتایپ دستگاهی از نخستین نیکان دوربین های عکس برداری که توسط لویی داگر Louis Jacques Mand� Daguerre اختراع شد و توانست اولین تصاویر دائمی را بر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکافات عمل ( نیک یا بد ) the appropriate but chance reward or punishment by someone who deserves it

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معرض دید بودن ، قابل حدس و شک بودن

پیشنهاد
٠

جای سفت شاشیدن کنایهاز گرفتار نتیجه عمل خود شدن اشاره به ترشح ادرار در نتیجه برخورد به جای سفت بر روی خود ادرار کننده

پیشنهاد
٠

[ عامیانه] جیباش کارتونک بسته کنایهاز اینکه آه در بساط ندارد ، در جیبش یک ریال نیست

پیشنهاد
٢

تجمع و هیاهوی آدم های نابجا که خود را صاحب نظر می بینند عره: کنیز عوره: مسکین و پاپتی، یک لا قبا به نادرست البته اره و اوره در نت ثبت شده

پیشنهاد
٠

" خواهیم دید" به کسی که ادعایی دارد گفته میشود که یعنی زمان نشان خواهد داد که حق با تو نبوده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکه ای که در قدیم کودکان بین دو پای خود قرار میدادند و یک سر آن در دستشان بود و سر دیگر بر زمین کشیده میشد، و میدویدند انگار که سوار اسبی باشند، [ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

[عامیانه ] طلب مرگ کسی را کردن کنایه از شستشوی مرده بر تخته ی غسالخانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The medical suffix - algia means pain. This can be combined with many root words to determine the body part in pain. Cephalgia refers to a headache ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خربات یا خرابات از جمع دو واژه ی خر به معنی بزرگ و بات به معنای کاروانسرا یا مهمانخانه و اشاره به جهان دارد که محل گذر باشد و میهمانی و شاید در گذشته ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو به معنی فرزند: جانِ رو رو به معنی رودخانه : شاه رو رو به معنی رو داشتن: پر رو، سگِ رو ، که سگ رو از پرو پرو روتر بودن معنی میدهد گویش طالقانی

پیشنهاد
٠

Come rain or shine

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشی پشو پلنگ اژدهای شاخدار در باور سرخپوستان این موجود نوعی روح جمعی سرخپوستی است که برای انتقام از قاتلینی که بیگناهان را کشته و هرگز دستگیر نشده ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Olivier Pescheux - اولیویه پشو صاحب برند عطرسازی به همین نام که در ۵۷ سالگی بر اثر یک بیماری ناشناخته که بیماری اولیویه پشو نام گذاری شد درگذشت

پیشنهاد
٠

ضرب المثل گویش طالقانی کلاغه بعد از اینکه بچه دار شد آرزوی خوردن ان خشکه رو به گور برد به طنز توسط والدینی بکار میرود که فرزندشان علاوه بر غذای خود ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دقیقن انسان مثل سیگار می ماند، از لحظه ای که روشن می شود، درست از همان لحظه رو به نابودی می رود ژان پل سارتر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لعنتی، ملعون

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممتاز، متفاوت، برتر یا برتری داده شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلاشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاس زنان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دگرگون شده، از شکل افتاده، معوج

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

, Brim can also mean , brow , peak the brim/ brow of a hill the top part of a slope or hill بر بلندای، بر قله ی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صِرف

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامحسوس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدشگون

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Oh some Scholar! Oh some Sailor! Oh some Wise Men from the skies! Please to tell a little Pilgrim Where the place called "Morning" lies! فلان، فلان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناتوان ذهنی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُرد زندگی را بدرود گفت، درگذشت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست برداشتن، دست کشیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" "Frolic Came from Dutch; Origin: "vroolijk" to play in an active happy way: Lambs frolicked in the next field. وروجک بودن، ورجه وورجه کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

adrift

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یواشکی، بی سروصدا Fate departs calmly, a smile is on his mouth: No poet wants to escape pain, even if he writes his soul to the bone.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاییدن ، مقاومت و ایستاده گی کردن، دوام آوردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیستن، زندگی کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چخردمه غذای محلی گرجستان که درون کوزه ای گلی را با شیر و راویولی و پنیر با چاشنی فلفل سیاه و نمک پر میکنند و دهانه آن را با خمیر نان میپوشانند و در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لولو بچه ترسان خیالی خوخو میاد میخوردت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کماه، علفی و چندساله است که ریشهٔ آن کمی کلفت و گوشتی، برگ های آن بسیار بریده و غباری، ساقه آن گوشتی و بلندی آن تا ۲ متر است. [۲] گل های آن به رنگ ز ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانه، بذر گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسلنگ هست به معنای سیگار راخیدن، براخیم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سِس، سه هست ، بَده، ضایع ست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صرف: هادامه، هادای، هادا هادامی، هادانی، هادانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِلاس، پنجه کش نوعی نان نیمه حجیم شبیه بربری گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِرِت، نان گرد کوچک که روی آن شیو زرده تخم مرغ مالیده باشند گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمت نرینه ی گیاه در گیاهانی شبیه سیر و سیرک و والک و ریواس و گلپر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترد ، تر و تازه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بلّه لقمه بزرگ

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوم جام ، کاسه جومِک جام یا کاسه کوچک، پیاله گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورم ، آماس، برآمدگی گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ritan، , baritan ریختن گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بکوب، بزن گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ایستاده است گویش طالقانیeisa، اِیسا صرف: ایسامه، ایسای، ایسا ایسانی، ایسانی، ایسانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشسته گویش طالقانی از مصدر ، نیشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از موارد باستانی استفاده از قانون ظروف مرتطه در روستای نظامی گندیاب در طالقان بچشم میخورد روستایی نابوددشده مربوط به دوره پیشا اسلامی در حوالی رو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاک، ناحیه ای در دره که بخاطر ایجاد شدن گسل آب در طول بسیار از زمین خارج میشودو ناحیه ای تر و سرسبز ایجاد میکند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روستایی در طالقان در دامنه کوه کاهار و بالاتر از گته ده که البته اکنون هیچ اثری از آن باقی نیست از آثار باستانی آن غار سنگتراش که در آن درون سنگ حوض ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چپاندن گویش طالقانی deskooten

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آورد گویش طالقانی biurde صرف: بیوردمه، بیوردی ، بیورده بیوردمی، بیوردنی، بیوردنه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زَد گویش طالقانی صرف: بزامه، بزای، بزا بزامی، بزانی بزانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرفت گویش طالقانی صرف: بِیتِمِه، بیتی، بیته بیتمی، بیتنی، بیتنه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

دریچه دریچه ای که در قدیم در سقف خانه ها تعبیه مبشد برای تهویه و گذر به بام برای برف روبی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوی کشی شده، برگرفته از واژه کیله به معنی جویبار کیلا بز بزی که در صورتش خطوط سیاه عمودیوجود داشته باشد گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِتِرِم گیج، منگ گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستکش گویش طالقانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدم ( لری )

پیشنهاد
٠

لاله به کشمیر بردن داریم تحفه تو دل پاره پاره ای سودا ببین، که لاله بکشمیر می بریم کلیم کاشانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیالکتیک به اجمال�هر گونه استدلال، بیان سیستماتیک یا استدلالی که ایده های مخالف یا متناقض را در کنار هم قرار می دهد و معمولاً به دنبال حل تعارض آنها ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رهایی از سلطه شر یا شیطان در اعتقاد مسیحیان

پیشنهاد
٠

شنیدم میگن، از زبان دیگران شنیدم، هنگامی که کسانی به غیبت کردن مشغول بودند شنیدم I Heard it Through the Grapevine

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[فعل] به تک، سریع، چهارنعل راندن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گدازان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذوب، گدازش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شب زمستان بود، کپی سرد یافت کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت کپیان آتش همی پنداشتند پشتهٔ هیزم برو بر داشتند رودکی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسامدوار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیس به معنی شکل و تاردیس به معنای شبح و چیزی کا تارگونه دیده شود shadow, silhouette

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرا، فعل امر مخفف از ، سردادن ( رها کردن ) سرا، سر ده، سرادین، سرهادین یعنی رها کن واژه پارسی مهجور و اینک کمابیش کاربردی در گویش طالقانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Heaven, sky noun: tian; plural noun: tians a dish of sliced vegetables cooked in olive oil and then layered in a dish and baked au gratin. a large o ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به کارگیری نیروی پیاده در برابر سلاح های سنگین، بی هیچ امیدی به پیروزی نفرات را به قتلگاه فرستادن Cannon fodder

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشاننده، پوش آورنده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

rima ( plural rimae ) ( anatomy ) A cleft or gap between two symmetrical parts, particularly between the vocal folds. ( astronomy ) A crack or f ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَشت در گویش طالقانی، به معنی لبریز بودن حوضکی او مشت ، مشت مرغ زرین گشت، گشت حوضکی او تموم شد مرغ زرین کشته شد معمایی است که " او" ( آب ) اینجا مع ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قِلَح نی ( گیاه )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شونگ درختچه ای که بخاطر مغز نرم آن در قدیم، توسط میله ای داغ به آسانی سوراخ و به چوب سیگارهای بلند و کوتاه تبدیل میگشت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماهر، maahr به سکون ه به معنای مار گویش طالقانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چزیک، آنچه از دنبه پس از سرخ کردن ودروغن گیری برجای ماند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لای، گِل، زمین باتلاقی گویش طالقانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زِربه آویشن، گویش طالقانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آویشن، گویش طالقانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کژخیم، کژگون

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اُستی، اُستیگ مورد اطمینان، اطمینان بخش، دلگرم کننده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برآهنج، مدّ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حواس پرتی، آشفتگی، عمل یا کار معلول وغیر عادی، عدم کار، معلولی، روانشناسی: بدکاری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

عظما

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم جا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

انگار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی تردید، بدون تردید

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی مرگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

درست دقیقا همان لحظه درست در همان هنگام

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پدیدار شدن، پیدا شدن، به وجود آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ببین از مصدر یاش، یاشیدن گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یاش: دیدن گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To foil To foil someone's plot to prevent something bad that someone is planning to do: A massive arms - smuggling plan has been foiled by the CIA ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنگی هنگام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیر زمانی ست، مدت زیادی ست دیری ست که از خانه خرابان جهانم در سقف فروریخته ام چلچله ای نیست بهمن رافعی دیری، به شوقِ دیدنِ فردا، گریستم فردا، چو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سقلمه زدن ، مشت زدن نیست حالتیست که انگشتان دست از بند دوم تا شوند و شصت بین آنها قرار گیرد و ضربه ای آرام با پشت دست به پهلو یا پشت کسی زده شود ، ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Another smart ass fancy word for shit. عبارتی فانتزی شده به معنای مدفوع، گُه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

legitimate word for poop or shit گُه، مدفوع در گویش اصفهانی معادل آن را داریم:" کِ کِ" " کِ کِ خوردس هرکی گُفتِس"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از سَبُک دستی و مهارت در امر دزدی و فریبکاری و حیله سازی است و این اصطلاح از داستانی قدیمی سرچشمه می گیرد که دزدی ، گاوی را به دهقانی فروخت و ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Stepping - stone Stepping stone stepping stone; plural noun: stepping stones; noun: steppingstone; plural noun: steppingstones a raised stone used s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسیع المشرب؛ بی بندوبار و لاابالی در اصول و فروع دین. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . liberal - minded enlightened open - minded

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گاهی برای تاکید بکار می رود حاشا که دلم ز شب نشینی سیر است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاشا که دلم ز شب نشینی سیر است یا ساقی ما بی مدد و ادبیر است از خواب چو سایه عقل ها سر زیر است فردا ز پگه بیا که امشب دیر است مولانا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Sheesh" is an exclamation or interjection that is often used to express a range of emotions, such as surprise, disbelief, frustration, or admiration. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیش sheesh برای ابراز تعجب بکار میرود ، امروزه در زبان انگلیسی و بخصوص در ویدئو های تیک تاک به وفور استفاده میشود، شاید برخاسته از شیشکی بعنوان استه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گر بُدی پی و پیاز و دیگبَر همسایه گان پی پیازی میزدیم، گر لقمه نانی داشتیم

پیشنهاد
٠

Seize the moment Seize the day to use an opportunity to do something that you want and not to worry about the future دم را غنیمت دان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بزغاله گ یش طالقانی. Kooli

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه درست کشکریت است، به معنای کشک ریخته، هم به معنای بخش های سفید و کشیده روی بدن زاغ، هم اشاره به سرقت کشکهایی که دردقدیم بر بام ها خشک میکردند توس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گشنیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیشه مار، کندفیل، لوس مار نوعی مارمولک بدون دست و پا و بدون زهر سابقا باور بر این بود که دو چین خوردگی دوطرف بدنش شکاف هایی هستند که برای شکار حشرات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرکب از خر به معنای بهتر و خوش و مزه احتمالآ واژه خربزه دگرگون شده این واژه است

پیشنهاد
٠

بالایش چون شاخسار انجیر انبوه و پایینش چون تنه توسکا باریک کنایه از ناموزون بودن گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنگ یا نواری چرمی که زین و پالان را با بستن به زیر سینه چهارپایان محکم میکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنیر تازه را در ماهیتابه روی آتش ورز میدهند تا روغن پس دهد بعد با کمی آرد دوباره ادامه میدهند تا به برشته گی و غلظت دلخواه برسد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غذایی حلوا مانند که طبق قول کتاب مقدس توسط خداوند برای بنی اسرائیل در صحرا پس از فرار از مصر فراهم شد. Manna from heaven چیزی بسیار خوب که زمانی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دم جنبانک، نوعی پرنده کوچک گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پونه کوهی گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لارو Laro مرکب از لار به معنی لای و اُ به معنی آب آبی معدنی حاوی املاح سنگین ته نشین شونده چون آهک و گوگرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لای، ناخالصی ته نشین شونده ی آب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرکب از بام و شی که هم خانواده شدن رفتن است، بر بام شونده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نا ی پسوند هم داریم به معنای شبیه و مانند و از جنس چیزی بودن در واژه گانی چون سِره نا و سارینا و اَنِنا در گویش طالقانی به معنای کریه بودن و چون مد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکیب دو واژه تندور به معنای تنور و آوشن به معنای آمیزنده چوبی که برای جابجا کردن هیزم در تنور استفاده میشود تلفظ آوشن دقیقا مانند ocean انگلیسی است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکیب دو واژه کِلِه به معنای اجاق و آوشن به معنای آمیزنده، چوبی که برای جابجا کردن هیزم ها در آتش اجاق استفاده میشود گویش طالقانی

پیشنهاد
٠

ضرب المثلی است به معنای اینکه به جمع یاوه گویان یکی دیگر اضافه شد مترادف آن در گویش طالقانی " دیو دَره رِ کم دیو دره؟" به پارسی "در دیو درّه کم دیو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به پس رانده شدن بواسطه وحود مانعی، تلنباری به پشت رانده شده چون پس خوردن خودرو ها بر اثر طولانی بودن زمان چراغ قرمز راهنمایی یا تصادف پیش رو یا پس خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیالِ آشنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Habitation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جَک و جَرش گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معمای مازنی: دلنگ وودلونگ تا هلی دره کهر مادیون اِسبی کِرِه سرو صدایش تا هلی دره میرسد مادیان قهوه ای و کره اسب سفید پاسخ: آسیاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یا بزقو نشستن به معنای کمین کردن و به کمین نشستن گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درختی با چوب سخت و تیغهای چوبی به بلندای ۵ تا ۸ سانتیمتر و برگی سبز نقره ای کهبرای ایجاد پرچین سبز غیر قابل نفوذ در اطراف مزارع و باغها بکار میرود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِس از واژه های کهن پارسی به معنای رخنه و شکاف است که گاهی در ایجاد واژه های فراموش شده یافت میشود مانند واژه ی اسکول ( غار ) که از ترکیب اس به معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارکِتِن گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باخِتِن صرف: باخِتِمه، باختی، باخِتِه، باختمی ، باختنی، باخِتتنه گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیب گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیل بر وزن بیل: لای، لجن نَسِل سیل: از تبار لجن گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کِلِه یا کِلِک: اجاق، آتش کِلِه چهارشنبه: چهارشنبه اجاق یا آتش گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کِل: کُند، چیزی مانند چاقو یا داس که تیز نباشد گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بَپِتَن صرف: بپتِمِه، بپتی، بپته، بپتمی، بَپِتِنی، بپتنه گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بَزا گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بِیتَن صرف:بیتمِه، بیتی، بیته، بیتمی، بیتنی، بیتِنِه گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دِتَر گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رو، رِخونه گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوک ، کم وزن و توخالی در قدیم به شش گوسفند، پوت جیگر یا جیگر سفید گفته میشد و همچنین خوراک جگر سفید سرخ شده در روغن را پوت جیگر میگفتند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واتِرِه یا واسره نادرست و ناپاک، ناسره، مهمل گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رونی یا رانَکی نواری از جنس پارچه یا چرم متصل به دوطرف پایین ِ پشت پالان که پشت رانهای استر و الاغ قرار گرفته ، مانع حرکت پالان رو به جلو میشود

پیشنهاد
٠

رسم کردن ، نقش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقاشی، تصویر شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پِرت به معنای دوریز، ضایعات، پسماند واژه ی پِرتو متشکل پرت او ( آب ) به معنای ادرار گویش طالقانی ( قدیمی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از ارتفاع فرود آوردن، کشیده زدن بالا بردن و فرود آوردن واژه تبر یا تپر و تپانچه زدن هم از همین واژه برآمده از واژگان هندو اروپایی است و tap انگلیسی ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در تیله بازی به نشانه گیری و زدنِ تیلۀ رقیب، �چولیدن� گویند و از همین ریشه فعل امر "بچول" به معنای بزن https://wikijoo. ir/index. php?title=تیله_بازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چِر به معنای ادرار چِرِّنبه معنای شاشو گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حوضچه کم ارتفاعی در حمام های خزینه ای که آب سرد در آن جریان داشت و قرار دادن پا پس از حمام گرم به جهت انقباض رگها و جلوگیری از سرماخوردگی صورت می گر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این اطلاعات نادرست است قله زرین کوه یا ماسه چالبا ارتفاع ۴۱۹۸ متر در شمال غربی منطقه البرز مرکزی واقع شده و از شرق به جاده چالوس از غرب به منطقه علم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوچّالdoochal نوعی گیاه که گل آن مانند گل کنگر توپ مانند است و همه اطرافش زائده های قلابدار دارد. گیاه Arctium برچسب های قلابدار پارچه ای پرکاربرد ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به معنای تیغ یا خار گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تَل به معنای تلخ به معنای تریاک هم بکار میرود که بواسطه تلخ بودن آن هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگ سفالی شبیه دیزی ولی بزرگتر گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگ، قابلمه ظرفی که در آن غذا بپزند گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کَهو گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خورزا یا خِرزا یا خواخِر زا گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اِسکول به معنای غار گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چِر، پِرتو، لِلو گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدفوع حیوانات گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کِلِک در گویش طالقانی به معنی اجاق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چوبی که برای تکاندن بکار می رود مثلا گردو از درخت یا خاک از قالی در گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گومز یا گمیز به معنای ادرار پارسی پهلوی در برخی گویش های کردی به معنای مدفوع بکار میرود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محاوره ایِ تالان به معنای غارت و چپاول می باشد در ضرب المثل " حالا که تالان تالان است، صد تومن هم زیر پالان است " " حالا که تاون تالونه، صد تومنم ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گه به معنی مکان، جایگه، محل قرارگرفتن، پایگه محل پایداری، آرامگه، دامگه به معنی زمان، ناگه، بیدرنگ، بی گذشت هیچ زمان بیگه، بسیار دیر شده، هیچ زمانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلمه را گه نوشته اید با آوانگاری gah و معنای گُه لطفا تصحیح بفرمایید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شنباد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسپروز یا اسپیروز واژه ایست بهم شده از اسپه یا اسپی، یا اسپیدیا سپید و روز نام کوهی افسانه ای مابین ری و طبرستان نیست اسپروز نام دیگر دماوند است ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گررن شکسته و در تداول کنایه از تُرش رو، بداخلاق، سگ اخلاق بُختُ النصر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پابِجار گویش طالقانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گویش طالقانی: کوتی kooti یا کِتی keti