اسکول

لغت نامه دهخدا

اسکول. [ اِ ] ( معرب ، اِ ) ( معرب از لاتینی اسکولا ) مدرسه. مکتب : کان ابوالبشر متی بن یونس ( و هو یونان ) من اهل دیرقنی ممن نشاء فی اسکول مرماری. ( ابن الندیم ) ( عیون الانباء ج 1 ص 235 س 3 ).

اسکول. [ ] ( اِخ ) نام دریایی است [ظ: دریاچه یا رود] بخلخ. ( حدودالعالم ).

فرهنگ فارسی

نام دریای است در بخلخ .

گویش مازنی

/oskool/ غاری که به صورت آغل طبیعی گوسفندان مورد استفاده ی دامداران باشد

دانشنامه عمومی

اسکول (اسطوره). اسکول گلذا ( روسیه ای ) ( به زبان نروژی باستان: Sköll ) به معنی بی وفایی یا کسی که مسخره می کند، [ ۱] در اساطیر اسکاندیناوی هیولایی به شکل گرگ که فرزند فنریر و غولی مؤنث است. او همواره در آسمان در تعقیب اسب های آرواکر و آلسویدر است که ارابه ای حامل خورشید ( سول ) را که هر روز در آسمان می تاخت تعقیب می کرد و سعی در بلعیدن آن داشت. اسکول برادری به نام هاتی هرود ویتنیسون داشت که او نیز در تعقیب مانی، ایزد ماه بود. خورشید و ماه سریع در آسمان می دویدند، و این دو گرگ همیشه آن ها را دنبال می کردند. این دو گرگ گرسنه سرانجام در دورهٔ راگناروک، شکار خود را گرفتند و جهان را در تاریکی غوطه ور ساختند.
این مسئله به طور واضح مشخص نیست کدام یک از گرگ ها سعی درگرفتن ماه، و کدام یک خورشید را دنبال می نمود. بر طبق مورخ ایسلندی اسنوری استورلوسون، که آثارش معمولاً به عنوان کتاب های مقدماتی با ارزش رسمی و کیفیت پایین در اساطیر شمال به شمار می روند، ادعا می کند که اسکول در تعقیب خورشید و هاتی در تعقیب ماه است. [ ۲] اما بر طبق منابع دیگر اسنوری در مجموعه اشعار ادای شاعرانه این مسئله در تناقض است. از آنجایی که مانی یک ایزد مذکر است و سول ( خورشید ) مؤنث، روایات بندهای اشعار نشان می دهد که اسکول سعی در شکار ماه و هاتی در تعقیب خورشید است. [ ۳]
عکس اسکول (اسطوره)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اِسکول به معنای غار
گویش طالقانی
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول
شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.
اسکول یه پرنده شبیه طوطی
نادان - خنگ - جاهل - کس خل و ساده
نوعی سنجاب
خننگ و بیخاصیت.
کسانی که از این کلمه استفاده میکنند به شخصیت خودشان ظربه می زنند
پرنده ای کا در زمستان در جایی غذا میگذارد و در تابستان یادش میرود کجا گذاشته است نام پرنده ی فرانسوی
افرادی که ازاین کلمه استفاده میکنن شخصیت خودشان رومعرفی میکنند
خنگ بیخاصیت
ریشه کلمه اسکول. هیچ ربطی به نادانی و خول و چلی نداره. فقط دنبال یه کلمه بودن که به جای کلمه بی ادبانه ک. . . . خول استفاده بکنن که تا حدود زیادی موفق بودن چون هم وزن هستن .
بی شعور بی اخلاق بی ادب
اسکول یا دسته ماهیان ( School ) : [ اصطلاح آکواریم]به گروهی از ماهیان با تمایلات و ویژگی های شبیه هم و یکسان که در یک جهت با هم حرکت و غذا میخورنند و دارای فاصله منظم از همدیگر میباشند مانند نئون ماهیان گویند.
بی خاصیت نادان
نام پرنده ایی است در زبان فرانسوی
اسکول
شنقل
اُسکول ( اُسکُل یا اُشکول )
اُسکول اصطلاحی به معنای آدم نادان ، بی خاصیت و به درد نخور است. اصل این اصطلاح که به صورت اُشکول هم به کار می رود از واژه ی «عُثکول» در عربی است. عثکول خوشه ی خرماست و به چیزی مانند خوشه ی خرما که برای زینت در برابر هوا می نهاده اند تا تکان بخورد و مایه ی سرگرمی شود نیز می گفته اند. عثکول خوشه ی خرمایی بوده که خرماهایش را خورده اند و فقط به درد سرگرمی می خورد. از آن جا که املای درست این کلمه را کسی نمی دانسته است آن را اسکول نوشته اند و برخی نیز به اشتباه اشکول گفته اند. اُسکُل بر وزن واژه ی بی ادبانه ای است که نمی توانم آن را این جا بنویسم و از آن جا که ذکر آن نشانه ی بی ادبی گوینده ی آن است این واژه جایگزین آن شده است. در اصل هم در برابر این واژه به کار رفته است. جالب است که هر چند عُثکول عربی است ولی امروزه در عربی معاصر کاربرد ندارد و تنها در کتب لغت عربی یافت می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

در یکی از فیلم ها نیز هنر پیشه ای گفت که پرنده ای است که یادش می رود کجا دانه جمع کرده است و مردم باور کردند که همین است. در حالی که پرنده بر اساس غریزه ای اشتباه ناپذیر و شگفت انگیز عمل می کند و این سخن تنها برای خنده بود و سخنی جدّی نبود .
در باره ی معنی اسکول یا همان عثکول صفحه ی 1424 از فرهنگ لاروس چاپ انتشارات امیر کبیر را بخوانید .
خوب است بدانید واژگان عربی در فارسی بسیار است امّا بیشتر این واژه ها در خودِ زبان عربی یا به کار نمی روند و یا معنای دیگری دارند. به دیگر سخن این واژه ها را ما ایرانیان از ریشه های عربی ساخته ایم. امروزه دیگر چنین کاری در فارسی انجام نمی شود . به چند نمونه توجّه کنید :
فارغ التحصیل : الخِــرّیج
اعتصاب غذا : إضراب عن الأکل
بین المللی : الدولیّــة
ملل : الشّعوب
اطلاع ثانوی : إشعار آخَر
متقاعد : مُجاب ( خود متقاعد در عربی به معنی بازنشسته است. )
عکس : الصورة
عکاس : المُصَوِّر
عکس العمل : رَدُّ الفعل
برق : الکهرباء
ابراز احساسات : التعبیر عن المشاعر
اتحادیه : النقابة
اجاره : الإیجار
مرخصی : الإجازة
اجازه :السَماح
اختلاف : الخِلاف
ادویه : البِهرات
ارتجاع : الرِجعیة
روابط : العلاقات
اضطراری : الطَوارئ
انقلاب : الثورة
توطئه : المؤامرة
جنایت : الجریمة
جریمه : الغَرامة
قطعات : القیـطَع

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس