پیشنهادهای امیر صادق زاده (٤٧١)
تاخیر
جد وجهد وتلاش کردن
کسی که تجربه در زمینه مورد نظر کسب کرده است
کسی درحال کسب تجربه است
نداشتن ترسی
بلند پرواز
عمیق فکر کردن به چیزی
رایزنی. مشورت. مذاکره
ماشاالله
استوار . محکم. زمخت
اعماق اندیشی یک کلام ویا یک چیز که مهم واقع شده است
سرسلامتی. درودفرستادن
تعجب زده. حیرت انگیز بودن دریک مساله مهم
متعجب بودن
سستی وکم کاری
متعجب بودن همراه اندیشه.
بخشندگی. بزرگواری. گذشت
یاد کردن از خاطرات گذشته که با اشتیاق وشوق حاصل شود
هدر رفت انرژی. نابودی انرژی.
تو ومن. باهم
همراه با
تبلیغات وآگهی
چیرگی. باهوش. زرنگ
طلب کمک ویاری
توانابودن. مستعد
استعداد. توانایی.
تشکیل شده. شکل گرفته. جوهر
مثل هم . مانند هم. برابری ساختن
پریشان. بهم ریخته. پژمرده
واژگون شدن. فروپاشی. پریشانی
پیشرفت کرده
پیشرفت. گسترش
زیاده جو بودن.
کسی که زور گویی وستم می کند تا به اهداف برسد
زورگویی وستم برای رسیدن به اهداف
زور گویی برای رسیدن به اهداف
بهره بردن. بهره گیری به منافع خود
دزدی
غارت. دزدی.
غارت . به غنیمت بردن
عکس العمل یک کار انجام شده. جواب هر کار یا کار انجام شده
هماهنگ ویک دست بودن
مانند هم. هماهنگ بودن.
هم سو. مثل هم
دورشدن. دورشونده. ضد هم بودن
نزدیک به هم.
نزدیک به هم. هم عقیده. مثل هم بودن
نظام سرمایه گرایی طبقاتی برای جامعه گرایی
سرمایه گرایی برای جامعه
برابری وهمگرایی برای جامعه. برابر بودن
همگرایی. وحدت متقابل در افکار
گروه گرایی.
داده های مورد نظر منتقل شده
جابجایی. انتقال دهنده
نور
معامله اشتراکی با سرمایه طرف مقابل
همنشینی. برگزاری مجلس
ویرایش یک تصویر را گویند
بی مانند
هم معنی. مثل هم
تازه گی. شادابی
پر طمع. زیاده طلب
بی نیاز. ثروتمند
باز پرداخت
فرسوده.
بخشش در راه خدا
مردود
فریبکار. حیله گر
تغابن. متقلب
مشاور
هر ملکی که توسط مالک بنا یا احداث شده باشد
تعدد. فروانی. بسیار
چیزی را حتی با سختی وتلاش کردن هم نمی شود بدست آورد.
شرارت. پلیدی.
باعث کاهش وافت
ول خرج. کسی که بیهوده خرج می کند
پرجنب وجوش
خجالت زده. شرمندگی. پشیمانی
منفورگری.
سرزنش کردم.
مردود
موسسه یا سازمان تحقیقاتی
حیرت انگیز
ملزم به اجرای قوانین
تائید شده ها. هرچیزی که صحت داشته ومورد تائید باشد.
صحت داشتن
شفا دادن
شفاعت
پنهان کردن هر کالا
نابود کردن. منهدم کردن
بام سبز یا باغ بام یا روف گاردن، بامی است که بر روی سطح آن گیاهان رشد می کنند. [۱] تنوع گیاهی چنان ساختاری می تواند از بام پوشیده از چمن مصنوعی تا با ...
حاشیه
روش شناسی یا متدولوژی، به مجموعه روش ها، تکنیک ها و رویکردهایی گفته می شود که یک محقق برای انجام تحقیق و رسیدن به اهداف خود استفاده می کند.
سپرده شده.
جایگزین مناسب وبهتر از قبل
اسراف کننده گان.
پارک مجلل.
کلمه ترکی هستش. پرچم
حکومت استبدادی. نژاد پرستی
بهانه تراشی حتی درصورت نادرست بودن هرچیزی
دید نفرت آمیز
جستجو. بررسی کردن
دسترسی ومسلط بودن به چیزی
به مقدار قابل توجهی
آکورد یا پاداش براى جبران زحمتى که فرد در سازمان متحمل مىشود، در ازاى وقت و نیرویى که او در سازمان، براى دستیابى به اهداف سازمان صرف مىکند و به تل ...
ویژگی ها. اجزا
فرسوده شدن
از بین رفته شده
سکه ضرب شده توسط هر کشور
سکه های فلزی ویا طلای با ارزش
تلاش کردن
اختیار داشتن . واگذار کردن وقدرت اختیار به کسی
سپردن هر چیزی به یک شخص. سپارش
دست درازی
راهبردی که از پیش تعیین شده جهت رسیدن به اهداف
ترس درونی. بیقراری
ترس درونی
محل مشخص شده جهت نظافت.
توالت. دست به آب رفتن در محلی مشخص
پس دادن. برگشت دادن.
تفکیک شده
جدایی. پارگی. بریدگی
جداشده
بریده یا جداشده
پیوسته. پیاپی
دنباله دار. همیشگی. استمرار
منفور ویا رد شده
از چشم افتادگان.
متنفر بودن ویا از چشم افتادن کسی ویا هر شخصی
نتایج نهایی که از شمارش هر چیزی بدست آمده.
نتیجه نهایی بدست آمده از شمارش هرچیزی . شمارش آمار هر قطعه ویا هر محصولی
به طور عامیانه وساده یعنی اینکه یک شخصی با خودکامگی جهت به کرسی نشاندن حرف خود زور می گوید
زورگویی وتوسعه طلبی جهت رسیدن به اهداف استبدادی
پشیمان ویا شرمساری در مقابل عدم رسیدن به اهداف.
گروهی که از هم پاشیدهشده. از بین رفته. ناکام بودن در مقابل اهداف خصمانه
عضو گروه های مخالفین حکومت حزب سیاسی در هر کشور
سیاسیون وحزب مخالف حکومت در هر کشوری.
دشمنی همراه با کینه توزی
در امان بودن. در محفوظ بودن. حفاظت
درد آور. اندوهگین. محلی که پراز غم باشه
عمیق. گودی
خود داری کردن.
مسدود شدن مجاری تنفسی. وبینی
آغاز. شروع
پنهان شدن
تلاش گروهی ویا دسته جمعی
بی شمار. فراوان
به سیاستمدارانی گفته می شود که با افکار مردم بازی می کنند وبا حرف هایشان مردم را فریب می دهند وآنها را از واقعیت دور وگمراه می کنند.
خواستار. درخواست
وتو کردن یعنی مخالفت کردن. رد کردن . رای مخالف یا منفی
اندک چیزی.
سکوت کردن. درسکوت ماندن
افکار جمع . افکار مجموعه. یا افکار عمومی را برهم زدن
تعهد دهنده گان.
پایبند. تعهد.
پناه دادن. ایمن ماندن
پایان بد.
چارچوب تفکرات واندیشه های افراد متخصص واجتماعی
برداشت یا نتیجه گرفتن از یه مطلبی
سودی است که بعد فروش محصول پرداخت ومحاسبه می شود.
دور افتاده
هرآن چیزی که بر آن دلایل دلالت کند
هر چیزی را که ازش بگذری ویا فسخ کنی. رهاش کنی.
دشمن
نگاه عداوت آمیز. نگاه دشمنانه
فرصت. فرجه
اخطار دادن. هشدار دادن برای انجام کاری
به هدیه آوردن
هدیه آوردن.
قرار داده نمیشود
تکه تکه شده. جدا شده
اجرا. به حقیقت پیوستن یک کاری
مقابله با مشکلات که منتهی به مرفه باشد
رها شده. جدا شده.
آموختن. یادگیری. فراگرفتن
یادگیری. آموختنی
حادثه ایی که اتفاق افتاده
در آستانه ونزدیکی یک رویداد
بدبختی یا بیچارگی
تلاش برای کاری
واحد سرعت موشک وهواپیما
تصویر
نیرومند
درشت اندام
یگانه. تنها
هم معنی. هم ردیف
عقل ناقص. یا ناقص العقل
ناقص
حمایت. پشتوانه. حامی
فشرده
کنسولگری یعنی دفتر نمایندگان دیپلمات یک کشور مستقر در غیر ازپایتخت کشور ویا در شهرهای کشور جز پایتخت باشد برای کار تجارت و بازرگانی ورایزنی تجارت است
حضور داشتن درجایی
متجرب. متجربین. باتجربه
با تجربه. تجارب.
نحس وبد شگون
انتشار دادن چیزی در فضای مجازی
منفعت یا سود داشتن
سود. منفعت
جمع دلیل. دلایل.
سپردن
وصیت
آشفته وپریشان حال
فرض کردن.
ایمان آورندگان
جانشین
همراه بودن. کنار بودن
یک یک. نفر به نفر.
معلول ذهنی. عقب ماندگی
به معنی گرفتن مجوز خودرو جهت خروج وسفر به کشور دیگر
نفرت انگیز
جراحت. آسیب
هنرمند حرفه ایی
همانطور که. همچنان
آزادای . رها. بی خبر
بهره ور. سود برنده
بیان حکم شرعی
بی خبر. تهی
دوره
دوره ایی
شدنی
برادری. دوستی
تجویز ویا دستور
محیا یعنی زندگی وحیات
مهیا یعنی فراهم . آماده کردن چیزی.
اغتشاش. بی نظمی
پاینده. جاوید
جایی که قانون نداشته باشه وهرج ومرج باشه
تعداد خانوار در حقوق وحسابداری
حق همسر
جشنواره
سوق به معنی بازار. وکشش یا گنجایش
رد کردن شخصی ازسوی شما
حتی
اختیار هر چیزی را داشتن
فریب. تضرر . گول زدن
باقی مانده. یا الباقی. ته مانده
صلاح دید
وفق یعنی طبق. منطبق
نماینده. نامزد. داوطلب
مدارا کردن. سازش
توبیخ کردن
ذهن
ازدحام عظیم وپرجنب وجوش مردم
سخنور
تجلیل وتقدیر
ملاجیق اسم یک روستایی است واقع در شهرستان هشترود بخش نظرکهریزی. یکی از زیباترین روستا از توابع شهرستان هشترود یا سرسکند میباشد.
شادی آفرین
به یک سازمان نظامی ومبارز گفته میشود
از مد افتاده
تحسین کردن
کسی که مورد ظلم وستم واقع شده است
ازدحام عظیم مردم در شادی وانواع جشن ها
پلاستر سیمان. جهت پوشاندن خلل وفرج دیوار
تنگدست. نیازمند. در حقوق یعنی کسی که در قبال پرداخت بدهی خود تنگدست می باشد ودراصطلاح اعسار از محکوم به
ادعا. مدعی
معامله یا تعویض پایاپای
دادوستد. معامله
پشیمان شدن. شرمنده شدن
سازگاری
تابع دستورات
بی عیب . آرزو. رویایی
تفکرات ونظرات جدید
فرمودن. دستور دادن
مکتوب کردن نتایج هرچیزی که منجر به قطعی شدن آن شود
مکتوب کردن نتایج جلسه در هر کاری
عهد وپیمان بستن که مکتوب شود
لختگی وغلظت بیش از حد خون
چیزهای که در روزمزه انجام میشود. در لحظه وحال
پیام آوری که ازسوی کسی فرستاده شده
به علوفه ها یا علف های زیادی در اراضی مزروعی گفته می شود.
یعنی تعامل واتحاد . باهم بودن. یکی شدن.
هیجان زیاد
اطراف. بخش
آزمون رقابت
بهره بردن. سود بردن
اخراج. وبرکنار کردن کسی از کار یا سمت
آزار روحی
Amir sadegh zadeh
عمومیت در جملات وحرف ها
قانونی بودن روش های مصرح
روش. سمت وسو
پیرامون
تلاش زیادی. کوشش مضاعف
برکنار کردن کسی اختیارات را از شخصی گرفتن
پست وبی ارزش
برکنار کردن ویا از میان بردن.
کنار گذاشتن. برکناری
تناسب نداشتن
طیف از بزرگ بودن یک چیزی را گویند
افزایش مرحله به مرحله یا افزایش پلکانی
علم وآموزش دانشگاه
ازبین ویا نابود کردن.
برنامه ریزی . روال همیشگی
نحوه قرار گرفتن هر چیزی در هرجایی وکاری را گویند
فایده.
نتیجه گیری از سخنرانی
نتیجه. محصول
دو رویی وفریب دادن شخصی
منابع. ومراجع
یعنی قابل لمس.
تکرار وبرنامه ریزی در هر کاری
جایگزین کردن
انعطاف پذیر. متغیر
کولپس به معنای واقعی فرو ریختن. مثلا فرو ریختن ساختمان.
نفوذ
مهندس امیرصادق زاده کارشناس ارشد مهندسی عمران مهندسی مدیریت ساخت. نخبه استان البرز. رتبه ۱۳۵ کنکور سراسری کشور در رشته مهندسی مدیریت ساخت.
مهندس امیرصادق زاده . نخبه و کارشناس ارشد مهندسی عمران مهندسی مدیریت ساخت.
مهندس نخبه . کارشناس ارشد عمران مهندسی مدیریت ساخت
قربانی کردن
تقاضا یا درخواست شده
مبارزه با ظلم وزورگویان خودکامه وحکومت های استبدادی
نگرش یعنی دیدگاه فردی از چه زاویه ایی به شخص خاص یا کاری باشد
مدیریت نوین با برنامه ریزی شده با روش های خاص. راهبردی
واگذار کردن کاری به دیگران. وبه دیگران اختیار دادن
نوشته یا نگارش شده توسط کسی
سِکرت برگرفته از واژۀ انگلیسی Secret است و به معنای راز، رمز و سِر می باشد. راز مطلبی است پوشیده و پنهان و نباید به دیگران گفته شود
سِکرت برگرفته از واژۀ انگلیسی Secret است و به معنای راز، رمز و سِر می باشد. راز مطلبی است پوشیده و پنهان و نباید به دیگران گفته شود
سکرت یعنی اینکه حرف یا رمز ویا صحبت های پنهانی بین دوشخص زده میشود تا نقشه اجرایی شود. سکرت : رازدار کسی بودن تا اینکه آن راز اجرا شود
گردآوری شده توسط کسی را گویند
صفحه ایی که درسیستم وارد شدید. درون صفحه
طراحی وطرح
بیهوش . کما
گزافه گویی. بلند پرواز گویی
بیان کردن چیزی به طرف مقابل که مورد مقبولش باشه
نتیجه کاری را ما حصل می گویند
تسویه حساب کردن. حساب را به صفر رساندن.
درخشان
پیشرفت وگسترش
اندا زه. مانند. مثل. نظیر
کسانی که از هرلحاظ با دیگران متفاوت هستند.
اندازه گرفتن جهت ترسیم نقشه
مساحت در نقشه
جدا بودن سیاست از دین
صلح کننده . سازش کننده
یک نوع شیر انبساط می باشد
عاق کردن همرا با لعنت
تعریف افترا افترا عملی ست که شخص با انجام ان تهمتی را به دیگری روا می دارد که به دو شکل محقق می شود : 1 - افترای قولی 2 - افترای عملی افترای قو ...
کسی که بهش افترا زدن وبخاطر آبروی رفته شده اعاده حیثیت می کند
زمان گذشته دور
چیزی که از گذشته نقل شود.
این جوان افتخارآفرینِ کهن دشت در آیین �روز جوان� که به همّت اداره ورزش و جوانان در فرهنگسرای مهر شهر نظرآباد برگزار شد، جوانان برتر شهرستان نظرآباد ...
به تمام نان های ساندویچ نان باگت گفته می شود
شخصی که باید مبلغی را پرداخت کند
پرسش وتحقیق کردن
پرس وجو کردن. تحقیق کردن
مهندس امیر صادق زاده نخبه وجوان برتر استان البرز وشهرستان نظرآباد . فعالیت علمی وپژوهشی در زمینه صنعت. وهمچنین در زمینه زیباسازی شهر وپروژه های عمرانی
اخراج کردن از محل یا وطن خود به دورترین مکان
به ترکیبی از چند چیز که یک گروه را تشکیل دهد گفته میشود.
جنگیدن در راه حق
پخش صوتی
منسوخ. باطل. منقرض
مدارا کردن. سازش کردن
پخش ویا نمایش فیلم در پرده سینما
پخش فیلم. نشان دادن فیلم در پرده سینما
از منظر شرعی یعنی کوتاهی وسستی
امیرصادقزاده یکی از نخبگان ومخترعین وهمچنین مهندسین نخبه برتر استان البرز واقع در شهرستان نظرآباد هست که این مهندس عزیز اختراعات بیشماری درزمینه صنعت ...
سوراخ. منفذی
اراده کردن. یا اراده داشتن در کاری
استوار. پایدار. سرسخت بودن در کاری
نا مساوی وجدا از هم
دور از انتظار
یک خط طولانی وداراز . امتداد دار. پیوسته
یادآوری خاطرات گذشته . . .
خاطره انگیز. احساس خوشایندی که با یادآوری گذشته فرد در وی حاصل می شود.
باطل
فسخ وباطل شده
آگاه ترازهمه
صاحب تدبیر. صاحب اندیشه
از مهندسین نخبه وجوان برتر استان البرز وشهرستان نظرآباد
به اصطلاح عامیانه یعنی تودل برو. دلنشین
خوداری کردن. استنکاف
نشدنی. غیر ممکن بودن
ایجاد مزاحمت به طرف مقابل که باعث آزار واذیت گردد.
خواهش کردن.
مزاحمت
دردودل کردن.
طلوع کردن. ابتدا یا اول هرچیزی
موضوع وزمینه کلام. مفهوم مطلب
محاربه. جنگ. پرخاشگری
معترف بودن. اعتراف کردن
آدم خاص وبه اصطلاح توی دل برو
تسلیم نشدن وسرپیچی از همسر
سرپرست. دستیار
دال مخف دلالت کننده بر کاری ویا حرفی. دلالت کننده
محاسبه اقلام کار پروژه جهت ترسیم نقشه را متره گویند
تفکر کردن. تعقل را به کار انداختن
دستیار یک استاد را می گویند.
یعنی پیش کسی سوتی دادن یا اشتباه کردن.
هم عقیده بودن
روزنه وسوراخ ها ویا راه های نفوذی را می گویند
به سوراخ های ریز گفته می شود
مخلوط. ترکیب
مصرف کردن. استفاده کردن. به کار بردن.
کوتاهی کردن. سستی کردن
آسان گرفتن
مجرب. ماهر
راهبرد. مدیریت هوشمندانه
تندرست. درسلامتی کامل
رهبری یا مدیریت هوشمندانه
کاهش. کاستن. کم کردن
محلی که که کاه جهت نگهداری خوراک گاو استفاده می شود.
گل ها وشکل های دست ساز آهنی.
ایجاد سوراخ های ریز در کاغذ که به راحتی از هم جداشوند
پنهان کاری. پرده پوشی
گره. دسته. جمع.
روکش پلاستیکی
دسته. گروه. جمع
انتشار. تبلیغ
جنگیدن با یکدیگر. جنگ
درجه. رتبه
سکونت. ساکنین
دلیل.
دیوار. حصار . نرده حفاظ
خنثی نمودن. نگهداشتن
پسرفت. پایین آمدن. فرود آمدن.
نابودگر. از بین برنده. تمام کننده
همکار وشریک
فعال جهت رسیدن به اهداف. پرکار. تلاش مضاعف
زنجیر
ذکر شده. یاد شده
دست یابی ورسیدن به اهداف مورد نظر
جمع شده
خوشحال. شاد.
قطره. جرعه ایی آب بنوشم وگلویی تازه کنم. . . .
حبس وزندانی
شکایت
نقل شده و روایت
پاک. کامیاب
پلید وناپاک
فاسد ونجس
از ته دل شاد بودن. خوشحال بودن
شاد. سرحال. خوشحال
شفا دهنده. شفا بخش
کاری که با آگاهی کامل جهت انجام آن از پیش تعیین شده
تسلیم نشدن.
بی نظمی وخرابکاری کردن. برهم ریختن نظم
برهم ریخته. آشفته وپریشان
نماد زندگی مجدد. دوباره زندگی کردن. نام یک پرنده افسانه ای است.
دینداری. حق پرستی
دخالت کردن
خط. روش ورفتار
مدارا کردن
بیهوده. ساختگی
موقعیت حساس واضطراری
تواضع وفروتنی.
تسلیم. سازگاری. ایجاد آرامش. سازش
پیشرفت وبلندی.
جهش. بلندی
قیام. برخواستن
ثروتی که بدون زحمت بدست آمد. ثروت باد آورده.
دیدگاه وتفکرات جدید. اندیشه ونظر نو
رویایی.
تعیین شده. مستقر شده.
مطابق با قانون اساسی. شرط
دلگرمی دهنده. امید دهنده
با وجود آگاهی کامل کار اشتباهی انجام دادن. برهم زدن نظم
سوراخ سوراخ. مشبک. شبکه ایی
قاب. چارچوب.
کسی که از فرد دیگری برای منافع خود سو استفاده می کند. خود پرست.
محبوب وخیلی دوست داشتنی
واضح تر
واضح تر. روشن تر
عاقبت بخیری
پایانی. اختتام. تمام
سفتی. محکم. سخت بودن
بزرگان ودولتمندان
بزرگی
امضاء واشاره کردن به مطلبی
ماهر وبا تجربه
عداوت. خصمانه