پوپولیسم

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پوپولیسم، آموزه و روشی سیاسی در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه می باشد.
(populis) به معنی حکومت توده وار، یا مردم باور و... است که ریشه این نوع تفکر در میان روشنفکران تندرو روسیه، در دهه ۱۸۶۰ با ظهور نارودینک ها (مردم باوران) پدید آمد. به اعتقاد آنها، روسیه بی آن که مرحله سرمایه داری را بگذارند، می تواند مستقیم به سوسیالیسم برسد و اساس آن را می توان بر کمون های روستایی گذاشت.
ارکان پوپولیسم
اندیشه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در قالب «پوپولیسم» شناخته می شوند، بسیار متفاوت بوده و در هر جامعه و کشوری شکل خاص خود را دارد. اما به طور کلی می توان مؤلفه های ذیل را به عنوان ارکان اساسی آن نام برد: ۱. جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعده های کلی و مبهم نظیر برابری، برادری، مساوات و... ۲. پیشبرد هدف های سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی و بسیج توده مردم. ۳. مخالفت اساسی با جامعه مدنی. بنابراین در این گونه نظام ها به جای این که مشارکت سیاسی افراد همراه با آگاهی و بینش کامل و به شکل نهادینه و نظام مند باشد، به مشارکت توده ای و همراه با احساسات و هیجانات، تحت تاثیر تبلیغات سهمگین اکتفا می شود و حکومت شیوه ای اقتدار طلب با ساخت قدرت یک جانبه پیدا می کند.

پیشنهاد کاربران

مردم بی اطلاع و ناآگاه نگهداشته شده را با شعارها و وعده های توخالی فریفتن
مردم بیسواد به تعداد زیاد را میگویند پوپول
مردمی که تاریخ و منطق نمیدانند و به راحتی فریب میخورند.
اکثرا در کشور های پیشرفته تعداد عامی کم است چرا که روزنامه های شفاف و اموزش درست از تعدادشان می کاهد
...
[مشاهده متن کامل]

امابه تئوریسین هایی که پوپول ها ( عوام ) را فریب میدهند و به واسطه انها رقبای خود را حذف میکنند پوپولیست گویند

به نظر می رسد عوام فریبی واژه صحیح تری نسبت به عوام گرایی است. چون در ظاهر عوام گرایی، یعنی گرایش به توده مردم چیز بدی نمی تواند باشد، پس به نظر حقیر همان عوام فریبی معنای مناسب تری است.
( Populisme ) پوپولیسم = عوام گرایی
( D�magogie ) دماگوژی = عوام فریبی
عوام گرایی
عوام فریبی
پوپولیسم «populism» آموزه و فلسفه ای است در طرفداری از حقوق و علایق مردم در برابر گروه نابغه و نخبه . از منظر تاریخچه ، نظریه پوپولیسم برآرای هربرت شیلر و براین فرض اولیه استوار است که عامه مردم را افرادی نا آگاه، منفعل و ضعیف می پندارد. تاریخچه آنرا به اواسط قرن نوزدهم و به جنبشهای مختلفی که در سرزمینهایی مثل شوروی سابق بوقوع پیوسته است ، می رسانند.
...
[مشاهده متن کامل]

در پاره ای دیگر از فرهنگها و مصطلحات سیاسی از پوپولیسم تعاریف گوناگونی شده و هرکدام از نویسندگان ریشه پیدایش این مرام را به نقطه ای معطوف می دارندکه اکثراً با یکدیگر متفاوت هستند. برخی آنرا در امتداد بلشواسیم دانسته ، عده ای خاستگاه آنرا شوروی قلمداد کرده و بعضی هم آنرا به ایالات متحده امریکا نسبت داده اند. اما آنچه از محتوای این تعاریف می توان بیان داشت. آنست که در همه این تعاریف بیان شده از این جنبش عام گرایی جز اصول اولیه و مبنایی این حرکت می باشد حتی آنجایی که از پوپولیسم اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و. . . هم حرفی به میان می آید این وجه لا تغییر می باشد. مثلاً در این تعریف بلشواسیم و مارکسیسم را در ادامه پوپولیسم دانسته و بیان می دارد پوپولیسم به معنای مردم باوری است. به اینکه هدف های سیاسی را باید براساس خواست مردم جدا از احزاب و نهادها پیش برد وخواست مردم عین حق و اخلاق است. به عبارت دیگر هر چه مردم خواستند همان حق و اخلاق می باشد. که در واقع پوپولیسم ترکیبی از بلشواسیم و مارکسیسم است. [1] حال بر مبنای تعریف فوق این سوال مطرح است که مراد از مردم چه قسمی از جامعه هستند. آیا منظور از مردم عامه اجتماع می باشند یا مقصود گروه نخبه و در واقع الیت اجتماع را هم شامل می شود؟ از بیان ظاهری این تعریف چنان پیداست که واقعاً پوپولیستها گروه های دموکراتیکی هستند که به جد خواهان دمکراسی در معنی واقعی آن می باشند. آنجا که می گویند خواست همه مردم همان حق و اخلاق می باشد. این عین دمکراسی است. اما واقعیت چیز دیگری است پوپولیسم نه تنها عین دمکراسی نیست بلکه با رواج آن در یک اجتماع وبخاطر عدم دست یابی به نتایج مطلوبی که بواسطه شعارهای آرامان گرایانه و برخورد ساده انگارانه با مسایل یک کشور و تبدیل کردن فرصتها به بحرانها و به چالش کشاندن اقتصاد، سیاست ، فرهنگ و. . . چه در عرصه داخلی و چه در نظام بین المللی بتدریج به سمت دیکتاتوری گرایش پیدا می کند. نتیجه در پیش گرفتن سیاستهای پوپولیستی در اجتماع ، باعث ایجاد بدبینی ، روحیه یاس و ناامیدی، ورشکستگی سیاسی و اقتصادی در جامعه می شود. مردمی که همیشه و همه جا دولتمردان صحبت از خواسته های به حق آنان می کنند و درسخنرانی ها و میتینگ های سیاسی به میان آنها می روند و وانمود می کنند که گویی این خود مردم هستند که دولت و نظام سیاسی را هدایت می کنند وقتی می بینند که در عین اینکه در ظاهر و کلام همیشه از آنها مایه گذاشته می شود ولی در عمل جزء چرخه هدایت و تصمیم گیری به حساب نمی آیند و حتی خواسته های آنان نیز برآورده نشده است دچار حالتی سرخورده و بی تفاوت می شوند که این اگر در بدنه جوان و پویایی یک جامعه تغییری یابد آفتی است جبران ناپذیر و مسئولیت آن نیز برعهده کسانی است که همیشه و همه جا همین مردم را شاه بیت شعارهای زیبا اما بی تدبیر خود می کنند .
آنچه که در این نوشتار قصد بیان آنرا داریم بررسی جنبش پوپولیسم بعنوان یک نحله فکری در مجموعه علوم سیاسی و جامعه شناسی می باشد. در این راستا مقاله در دو بخش به توصیف این مقوله می پردازد در ابتدا ضمن اشاره به تعاریف بیان شده ، سعی می گردد به گونه های مختلفی که در این زمینه و در مجموعه تفکرات و ایده های پوپولیستی قابل تعریف می باشند نیز اشاره نمود.
در بخش دوم به تاریخچه پیدایش این جنبش پرداخته می شود و درنهایت ضمن برشمردن ویژگی های نظامهای پوپولیستی به مطالعه موردی از این قبیل نظامها نیز پرداخته می شود.
تعاریف
برمبنای آنچه هریرت شیلر تشریح می کند ، پوپولیسم براین فرض استواراست که عام مردم ، افرادی ناآگاه ، منفعل و فاقد قدرت تشخیص اند ، از دیگر سوی مشخصه یک پوپولیسم را در میل به دیده شدن برای آنانی که بیشتر مجذوب جذابیت بصری مبتنی براحساسات هستند تا تحلیل ذهنی می توان دانست. به بیان دیگر مردم انگیخته گی ارائه تصاویر خوب برای آنانی است که خوب نمی بینند.
از منظری دیگر دکتر سوسن شریعتی پوپولیسم را محصول شرایط خاص اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی می داند و از این رو بیان می دارد که آشفتگی ساختار اجتماعی – اقتصادی ، در قدرت سیاسی حاکم که مدیریت جامعه را برعهده دارد و غفلت گفتمان غایی که شکل گیری فرهنگی و ذهنی یک مای منسجم اجتماعی را میسر می سازد. همدستی این سه وضعیت سلبی زمینه ساز سرزدن یک ایجاب، با نامهای گوناگونی چون انقلاب ، جنبش های اجتماعی ، شورش و خیزشهای توده دار ، پوپو لیسم. [2]
بنابراین پوپولیزم در جوامعی که از نظر قواعد اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی دارای شرایط خاص شده باشند و به نوعی درعین ظاهر منظم از انسجام درونی و کاملی که بایسته آن اجتماع باشد بهره مند نباشند . جرات رشد به خود گرفته و به نمو و ظهور خود می پردازد. که در ادامه این نوشتار هر یک از شرایط فوق که در بالا ذکر آنها رفت به طور اجمال مورد بررسی قرار خواهند گرفت. اما در این جا فقط به بیان دیدگاهها و تعاریفی که از این مقوله شده است اشاره می کنیم.
تاریخچه پیدایش جنبش پوپولیسم
جنبش مردم گرایانه در اواخر قرن نوزدهم در امریکا آغاز شده و ریشه های آن در نارضایتی کشاورزان ، که منجر به مهاجرت آنان گردیده بود. با حرکت مهاجران از مزارع شرقی و مراتعشان باید تغییرات چشمگیری ایجاد می شد. آنها می بایست گونه های جدید کشاورزی را می آموختند. [3]
از این رو آنها ضمن مهاجرت با روشهای جدید کشاورزی آشنا شدند. اینکه چه علتی باعث این اقدام گردید بیشتر معطوف به مسایل اقلیمی است. لذا به خاطر فائق آمدن بر مشکلات خاص آن ناحیه ، که ک . . .

پوپولیسم [ پ ُ پو] Populism یعنی بزرگداشتِ تقدیس گونه ی مفهوم «ملّت» یا «خلق»، که غالباً یا از سوی شورشیانِ آرمان گرای چپ، و یا توسط سیاست مدارانِ مردم فریب جنبش های راستِ افراطی مورد بهره برداری قرار می گیرد و به همین دلیل، به صورتِ نوعی برچسب تحقیرآمیز سیاسی استفاده می شود. داریوش آشوری روشن فکر شهیر ایرانی که برای این واژه معادلِ «مردم باوری» را پیشنهاد کرده است، در کتاب «دانشنامه ی سیاسی» می نویسد:
...
[مشاهده متن کامل]

«مردم باوری خواستِ "مردم" را عین حق و اخلاق می داند و این خواست را برتر از همه ی سنجه ها و سازوکارها ( مکانیسم ها ) ی اجتماعی می شناسد [. . . ] این اعتقاد همچنین با ایمانی ساده فضایل "مردم" را دربرابر منش فاسد طبقه ی حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و اقتصادی و منزلتِ اجتماعی برتر داشته باشد قرار می دهد و می ستاید. »
به تعبیر آشوری، یکی از خصوصیاتِ پوپولیسم، «توهمِ توطئه» است، که به ترور و کشتار و سرکوب و دشمنی های نژادی و قومی می انجامد. نمونه های راست گرایانه ی چنین جنبش هایی را می توان در مک کارتیسمِ آمریکایی، فاشیسم و نازیسم مشاهده کرد. از نمونه های چپ گرایانه ی پوپولیسم نیز می توان به جنبش آرمان گرای «چپ نو» اشاره کرد. استفاده از این اصطلاح برای تحقیر و توهین سیاسی، نخستین بار توسط مارکسیست های روسی برای حمله به رقبای انقلابی غیرمارکسیست شان ( به ویژه نارودنیک ها ) باب شد.

بپرس