یغما

/yaqmA/

مترادف یغما: تاراج، تالان، چپاول، غارت، غنیمت، نهب

برابر پارسی: تاراج، چاپیدن

معنی انگلیسی:
plunder, booty, depredation, loot, pillage, prey, swag

فرهنگ اسم ها

اسم: یغما (پسر، دختر) (ترکی) (تلفظ: yaqmā) (فارسی: يغما) (انگلیسی: yaghma)
معنی: غارت، تاراج، مالی که از غارت به دست آمده است، ( اَعلام ) ) یغما قومی از نژاد ترک، که در آسیای میانه و در همسایگی خلَخلها می زیستند و به زیبایی معروف بودند و در ادبیات فارسی قرن تا هجری از آنان بسیار یاد شده است، ) یغمای جندقی: [قرن هجری] شاعر و نویسنده ی ایرانی، از هواداران فارسی نویسی و از مخالفان سرسخت ارتجاع و تعصب رایج در زمان خود، دیوانش چاپ شده است، غنیمت، نام شهری قدیمی و نیز قومی در آسیای میانه که زنان آن به زیبایی مشهور بوده اند [اهل یغما ( به مجاز ) زیبا روی]، ( در اعلام ) یغمای جندقی از شاعران معروف قرن سیزدهم هجری، نام شهری در ترکستان که مردمان زیبا و صاحب جمال دارد
برچسب ها: اسم، اسم با ی، اسم پسر، اسم دختر، اسم ترکی

لغت نامه دهخدا

یغما. [ ی َ ] ( اِ ) تاخت و تاراج و غارت و غنیمت و ربودگی. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). تاراج را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ اوبهی ). تالان. تاراج. چپو. غارت. چپاول. نهبة. ( منتهی الارب ). نهیب. ( منتهی الارب ). اغاره. ( یادداشت مؤلف ) :
چون ز آب خضر جام سکندر کشد به بزم
گنج سکندر از پی یغما برافکند.
خاقانی.
مباداور بود غارت از اسلام
همه شیراز یغمای تو باشد.
سعدی.
بدو گفت کای سنبلت پیچ پیچ
زیغما چه آورده ای گفت هیچ.
سعدی ( بوستان ).
نگارنده را خود همین نقش بود
که شوریده را دل به یغما ربود.
سعدی ( بوستان ).
نرگس سرمست و زلف کافر او در جهان
هرکه را جان و دلی دیدند یغما کرده اند.
هندوشاه.
زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده ای.
حافظ.
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان.
حافظ.
- به یغما برخاستن ؛ به غارت و چپاول قیام کردن. برای غارت برخاستن :
تا رباید کله قاقم برف از سر کوه
یزک تابش خورشید به یغما برخاست.
سعدی.
- به یغما بردن ؛غارت کردن. تاراج نمودن. ( یادداشت مؤلف ) :
همان به که امروز مردم خورند
که فردا پس از من به یغما برند.
سعدی ( بوستان ).
علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد
ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد.
حافظ.
- به یغما دادن ؛ به غارت دادن. به تاراج دادن. غارت زده شدن :
دست چون جوزاش دادی گنج زر چون آفتاب
گنج زر دادن به یغما برنتابد بیش از این.
خاقانی.
من همان روز دل و صبر به یغما دادم
که مقید شدم آن دلبر یغمایی را.
سعدی.
- به یغما رفتن ؛ تاراج شدن.غارت گردیدن. ( یادداشت مؤلف ) :
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چودل به عشق دهی دلبران یغما را.
سعدی.
ماه رخسار بپوشی تو بت یغمایی
تا دل خلق از این شهر به یغما نرود.
سعدی.
- || برای غارت رفتن. به غارتگری رفتن :
اهل دل را گو نگه دارید چشم
کآن پری پیکر به یغما می رود .
سعدی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

از قبایل ترک که مسکن آنها در ترکستان شرقی میان تبت و چین و قرقیز است .
چپاول، تاراج، غارت، خوان یغما: سفرهای که ازمال غارت شده فراهم شود
۱-(اسم ) غارت تاراج . ۲- نام شهری در ترکستان .

فرهنگ معین

(یَ ) [ تر. ] (اِ. ) ۱ - تاراج ، غارت ، چپاول . ۲ - نام شهری در ترکستان که زیبارویان آن معروف بودند.

فرهنگ عمید

چپاول، تاراج، غارت: ایا ستارۀ خوبان خَلُّخ و یغما / به دلبری دل ما را همی زنی «یغما» (امیرمعزی: ۱۳ ).

دانشنامه آزاد فارسی

یَغما
قبیلۀ بزرگ ترک، بازماندۀ ترکان غز، از قبایل حوزۀ رودخانۀ ایلی و نارین و سمرچیه تا کاشغر. این مردم را قرایغما می خواندند. سرزمین یغماها استعداد چندانی برای زراعت نداشت و مردم آن عمدتاً به پرورش اسب، و گوسفند اشتغال داشتند. یغماها مردمی سخت جان و سخت کوش و مبارز و جنگجو بودند و از طوایف متعدد تشکیل می شدند. حکومت اینان، دست کم تا ۴ـ ۵ق، با شاهزادگان تغزغز بود. یغماها، تا پیش از اسلام آوردن، (احتمالاً در اواخر قرن ۴ یا اوایل قرن ۵ق) شاهان خود را می پرستیدند. یغماها همانند چگل ها، از عناصر تشکیل دهنده نخستین دولت ترکان مسلمان شرق، یعنی دولت ایلک خانیان/قراخانیان ترکستان بودند. یغمایی، همانند بردگان چگل در ایران و سایر نواحی شرقی خلافت اسلامی طرفداران بسیاری داشتند.

جدول کلمات

غارت

مترادف ها

spoil (اسم)
یغما، فساد، تباهی، تاراج، غنیمت، سودباداورده

ravage (اسم)
تاخت و تاز، یغما، ویرانی

sack (اسم)
کیسه، ساک، جوال، یغما، خیک، خیگ، گونی، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، شراب سفید پر الکل و تلخ

booty (اسم)
غنیمت جنگی، یغما

pillage (اسم)
یغما، تاراج، غارت، غارتگری

plunder (اسم)
یغما، تاراج، غارت، چپاول، غارتگری، غنیمت

despoliation (اسم)
یغما، غارت

فارسی به عربی

سلب , غنائم , غنیمة , کیس , نهب

پیشنهاد کاربران

یغما از ریشه ترکی ییغماق به معنی جمع کردن و به تاراج بردن است
سلام . قبل از اینکه به ایلگان و مردم تورک فعلی ، عنوان ترک اطلاق شود، که توسط فریدون پیشدادی ملقب گردیدند، جمعیت نیا تورکان، یاک عنوان داشتند. سغدی ها که ریشه آریایی داشتند و زبان آنها هم خانواده چیزی
...
[مشاهده متن کامل]
که امروز فارسی می خوانیم بود، پسوند نفی ما را توسط اقوام دیگر کسب کرده و از تورکها جدا دانسته شدند، بنا بر این یاکما یا به تلفظ ورود عربی به ایران یغما خوانده می شدند. اینان قبل از تشکیل حکومت مقتدر ماد، به ایران حمله نموده و اموال ساکنین را با خود می بردند. پس غیر تورک غارتگر ایران یعنی سغدی آریایی تبار، یغما خوانده شد و لقب آنان مترادف غارتگر گردید. از طرفی اقوام شمالی هم مرز با آنان یعنی یاکها یا تورکان که به پایین مهاجرت نمودند، فعل سکاهای یاکمایی ، برای آنان بعنوان خراب کننده دیوار شهرها یا جمع کننده مال دیگران جلوه کرد و این مفهوم وارد زبان تورکی شد. یاک عنوان نیا تورک و یاکوتستان یا یاغوتستان که جمهوری ای در روسیه است، ماوای اولیه نژاد و زبان تورک. یاکما و یغما بمعنای غیر تورک. مانند سومر به مفهوم غیر سامی.

چپاول
یغما به معنی دلبری نه دزدی یامی گویمم غارت از دل
یغما واژه ای با ریشهء سغدی است . به همین سبب میان تورکزبانان ( تورانیان باستان که اکنون در تورکیه زندگی می کنند ) و فارس زبانان مشترک است. در زبانهای تورکی مانند زبانهای ایغوری و قرقیزی و قزاقی و تاتاری
...
[مشاهده متن کامل]
و مغولی یافت نمی شود. تنها در تورکیه که از نسل توران می باشند بکار برده می شود بیش از پنج هزار کلمه ء مشترک و یکسان میان زبان فارسی و تورکی استانبولی وجود دارد.

واژه یغما کاملا پارسی است. چون در ترکی می شود دنیمت این واژه یعنی یغما صد درصد پارسی است
یغما در زبان ترکی از مصدر "یئغماق یا یئقماخ " گرفته شده است به معنی جمع کردن و به خود اختصاص دادن می باشد. در قدیم ترکان ترکستان جشنی داشتند که در آن سفره ای از طرف خانان و پادشاهان ترکستان گسترده می شد.
...
[مشاهده متن کامل]
و در آن جشن چنان مرسوم بوده بعد از صرف غذا هر یک از مهمانان آزاد بودند از داخل سفره بعد از خورن غذا، لوازم غذاخوری حتی خود سفره و ظروف به عبارتی هر چه لازم داشتند با خود ببرند و کسی مانع آنان نمی شد این سفره به خوان یغما معروف بود . بعد ها یغما به معنی غارت کردن اموال دیگران و اختصاص دادن آن به خود که با واژه ی غارت تقریبا هم معنی است نیز به کار رفت .

( لطفا نظر من رو هم بذارید )
کسی که میرود در کلمه "ترک" در بخش نظرات کاربران نظر پایینی را میگذارد و در اینجا کاری عکس این موضوع را انجام میدهد، لایق سرزنش است! حقیقتا!
"دشنام و سخن ناروا چیزی نیست که گوینده اش را به راستی و حقیقت برساند، تنها دوری و دشمنی خواهد ساخت و خشم ِخداوندی که آفریدگار و پروردگار همه انسانهاست را خواهد فرستاد و تر وخشک را خواهد سوزاند.
...
[مشاهده متن کامل]

خوار دانستنِ گوهرِ مردم و ناسزا گفتن به آن، همانا گمان بد داشتن به پدید آورنده ی آن گوهر است و بدخیمیِ درون و پستیِ سرشت و فرومایگیِ جان را برخواهد انگیخت.
// بنی آدم اعضای یک دیگرند/ /که در آفرینش ز یک گوهرند//"
وقتی این نظر رو میذاشتی یاد این نظری که اینجا گذاشتی نبودی؟!
آقای مهدی کشاورز

ریشه یابی واژه های #یامان #یابلاق ( در اورخون به معنی بد ) #یاوه #یاغی #یابانجی #یغما #یواش✅
همگی این واژگان از بن یاغماق - یاخماق به معنی فرو ریختن است. ♦️
یاغی که در کتیبه های اورخون هم آمده به هجوم و فروریزش دشمن اشاره دارد
...
[مشاهده متن کامل]

فعل ییخماق هم از این دو فعل مشتق شده. 🔴
یاوا ( یاخا*ق* ) : فرو ریخته - پایین آورده شده به معنی بیهوده و چرند
یاوان ( یاخاغان ) : پایین آورده شده - بیهود وار
یامان ( یاغان ) : به وحشی گری و هجوم آورنده بودن چیز مورد نظر اشاره دارد
یابانجی : همان یامانچی یا یاغانچی به معنی وحشی و بیگانه است یک تفسیر خنده دار از بن بیابان چی وجود دارد که به اسم فارسی زده اند که بدون در نظر گرفتن دیگر مشتقات آقایان فارسی تفسیر کرده اند. ❎
یاغما ( یغما ) : به معنی چپاول و غارت ( ییخما - یاخما )
یواش : در حالتی از یاوا ( یاوه )
همچنین واژه ی یاد به معنی بیگانه احتمال دارد یاغیت بوده که به صورت یاد در آمده. ❇️

ریشه یابی واژه های #یامان #یابلاق ( در اورخون به معنی بد ) #یاوه #یاغی #یابانجی #یغما #یواش✅
همگی این واژگان از بن یاغماق - یاخماق به معنی فرو ریختن است. ♦️
یاغی که در کتیبه های اورخون هم آمده به هجوم و فروریزش دشمن اشاره دارد
...
[مشاهده متن کامل]

فعل ییخماق هم از این دو فعل مشتق شده. 🔴
یاوا ( یاخا*ق* ) : فرو ریخته - پایین آورده شده به معنی بیهوده و چرند
یاوان ( یاخاغان ) : پایین آورده شده - بیهود وار
یامان ( یاغان ) : به وحشی گری و هجوم آورنده بودن چیز مورد نظر اشاره دارد
یابانجی : همان یامانچی یا یاغانچی به معنی وحشی و بیگانه است یک تفسیر خنده دار از بن بیابان چی وجود دارد که به اسم فارسی زده اند که بدون در نظر گرفتن دیگر مشتقات آقایان فارسی تفسیر کرده اند. ❎
یاغما ( یغما ) : به معنی چپاول و غارت ( ییخما - یاخما )
یواش : در حالتی از یاوا ( یاوه )
همچنین واژه ی یاد به معنی بیگانه احتمال دارد یاغیت بوده که به صورت یاد در آمده. ❇️

ییغماق ، جمع کردن، ییغما جمع کردنی، ییغنانیش جمع شدن ، ییغا جای جمع شدن، در کل معنی چیدن را میدهد مثلا گل ییغماق یعنی چیدن گل، اگر قاموس ترکی را یاد بگیرید فارسی امروز را بهتر خواهید فهمید، یغما یک وامواژه ترکی در زبان فارسیست، زبان ترکی یکی از با فاعده ترین زبانهای دنیاست.
یه لحظه شک کردم یغما اسم پسره چون طراح قلم چی اسمش یغما کلانتریان بود قتی سرچ کدم یه اقا اومد هنوزم واسم عجیبه
یغما در زبان ترکی از مصدر "یئغماق یا یئقماخ " به معنی جمع کردن و به خود اختصاص دادن ، برگرفته شده . یغما یعنی غارت کردن اموال دیگران و اختصاص دادن آن به خود که با واژه ی غارت تقریبا هم معنی است .
غارت، چپاول، تاراج
ربایش ، تارش
یه مثل از نام دختر بزنید و سپس در معنای یغما بگویید نام دخترانه.
خود من 43 ساله که به این اسم نامیده شدم.
با دخترانه بودن نام یغما ناز موافقم.
یغما، از کلمه یاغما ترکی به معنی نباریدن و خشک سالی گرفته شده
یغما = ماخذ ترکی ( یئغما ) جمع کردن، جمع شده ، غارت ، چپاول
تاراج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس