غارت

/qArat/

مترادف غارت: ایلغار، تاراج، تالان، چپاول، دزدی، لاش، نهب، یغما

برابر پارسی: تاراج، چپاول

معنی انگلیسی:
depredation, forage, loot, pillage, rapine, sack, plunder, booty, swag

لغت نامه دهخدا

غارت. [رَ ] ( ع اِمص ) غارة. تاراج. چپو. چپاول. تالان. چپو کردن. به چپاول بردن. تالان کردن. ج ، غارات. تاخت و تاراج و نهب و ریسمان نیک بافته. || ( ص ) تاراج کننده. ( منتهی الارب ) ( از حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ فارسی

تاخت کردن، هجوم بردن، چپاول کردن، به تاراج بردن، نهب، چپاول، تاراج
( اسم ) چپاول کردن چپو کردن به تاراج بردن جمع : غارات .

فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . غارة ] (اِ. ) چپاول کردن ، به تاراج بردن .

فرهنگ عمید

۱. ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور، تاراج کردن، چپاول کردن، دزدیدن.
۲. (اسم ) آنچه پس از شکست خوردن کسی برجای ماند، غنیمت.

واژه نامه بختیاریکا

جُل جل؛ رووه؛ ورِیان درِیان؛ گَز وَریان

جدول کلمات

نهب, چپاول, یغما

مترادف ها

rapine (اسم)
ربایش، دستبرد، غارت

robbery (اسم)
سرقت، دزدی، راهزنی، دستبرد، غارت، غارتگری

incursion (اسم)
تعدی، تاخت و تاز، غارت، تهاجم، تاراج و حمله، غارتگری

pillage (اسم)
یغما، تاراج، غارت، غارتگری

plunder (اسم)
یغما، تاراج، غارت، چپاول، غارتگری، غنیمت

despoliation (اسم)
یغما، غارت

loot (اسم)
تاراج، غارت، چپاول، استفاده نا مشروع

plunderage (اسم)
غارت

rip-off (اسم)
غارت

فارسی به عربی

خراب , سلب , غنیمة , نهب

پیشنهاد کاربران

واژه غارت
معادل ابجد 1601
تعداد حروف 4
تلفظ qārāt
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: غارَة]
مختصات ( رَ ) [ ع . غارة ] ( اِ. )
آواشناسی qArat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

طرسوسی کردن. [ طَ رَ / طَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چپاول و غارت کردن ، چون مطابق اسناد تاریخی هنگامی که رومیان شرقی برشهر طرسوس چیرگی و تسلط یافتند، از هیچ نوع نهب و غارت نسبت به اموال مسلمانان دریغ نکردند.
...
[مشاهده متن کامل]
ظاهراً در عصر شیخ ابوسعید ابوالخیر هر نوع چپاول را به چپاول رومیان در طرسوس منسوب میداشتند، و مثل گونه ای مورد استعمال واقع میشده است : صوفیان را فتوحی بوده است ، طرسوسی کرده اند . ما حصه شما اینجا نهاده ایم. ( اسرارالتوحید ص 95 ) .

بچاپ بچاپ . [ ب ِ ب ِ ] ( اِ مرکب ) ( از: دو فعل است و از مصدر چاپیدن بمعنی غارت و چپاول کردن ) . غارت . چپاول . تاراج . لاش . چاپیدن بی دریغ و بی امان . تالان کردن . - امثال :مگر بچاپ بچاپ است ؛ مگر هر که به هرکه است ؟
آفرین به فرهنگ والای طورکها، چون بقیه مردم جهان غذا رو رو خاک میپزن و با پا میخورن
فارسی وارون عربی که سامیه یک زبان هندو اروپاییه و واسه هر وام واژه ی عربی هم هاوند ( معادل ) داره. هفتاد درصد زبان انگلیسی از فرانسوی و لاتین و یونانیه کسی هم نمیگه که گویش زبان دیگه س. ولی بیا بنگاریم
...
[مشاهده متن کامل]
( فرض کنیم ) فارسی گویشی از عربیه، باز هم داو ( ادعا ) شما ایرنگه ( نادرسته ) چون عربی وات های گچپژ رو داره، نمونه ش عراق و کشورهای پیرامون خلیج فارس ( خلیج معرب خلیگ در فارسی میانه، شاخاب ) بیشتر ک رو چ می لپزن و تو خیلی از کشور های عربی قاف به گاف ورتیده میشه همینجور تو سوریه و لبنان وات ج رو ژ آوایش می کنن. تو مصر هم ج ورتیده به گاف میشه. فقط زبان عربی قریشی هست که هیچکدوم از واتهای گچپژ رو نداره.

گرگ ربائی . [ گ ُ رُ ] ( حامص مرکب ) ربودن بسان گرگ . مانند گرگ حمله بردن . || مجازاً، غارت . تاراج : قبایل ترکان . . . از اطاعت و انقیاد او منخلع شده و تعرض می رسانیده و بر حواشی و مواشی او می زده و گرگ ربائی میکرده . ( جهانگشای جوینی ) .
شکست
چپاول تورکی است. چون در زبان عربی و لهجه هایش حروف گچپژ نیست. قابل توجه کاربر کشاورزی کلمه قاشق و بشقاب هم تورکی است. چون ما تورکهاغذا را در قابلمه و غازان پخته و در بشقاب ریخته و با قاشق می خوردیم. . . تاراج. و غارت هم تورکی است. آقای کشاوزر
دست انداز ، دست اندازی
یغما، چپاول، چپو ریشه ترکی دارند، ایلغار مغولی است، نهب و غارت عربی هستند. تالان نیز ترکی و به چم تاراج است.
برابر های پارسی غارت: تاراج، لاش، دستبرد

Plunder. . . is the best
چپو، چپاول، یغما، تاراج
غارت:[ اصطلاح زنبور داری] رفتاری از زنبوران مسن کندو که به عسل و گرده کندوهای مجاور دستبرد می زنند که این اتفاق ضربه بزرگی به زنبوردار می زند.
لاتس
نهب
چپو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس