تزویر

/tazvir/

مترادف تزویر: تغابن، تقلب، حیلت، حیله، خدعه، دستان، دوال، دورویی، ریا، ریاکاری، زرق، سالوس، شید، شیله پیله، ظاهرسازی، ظاهرنمایی، غدر، فریب، فریبکاری، فسوس، کید، مکر، منافقت، نیرنگ، دروغ پردازی کردن، دورویی کردن، فریب دادن، مکر ورزیدن، گول ز

برابر پارسی: فریب دادن، ترفند، دورویی، فریب، نیرنگ

معنی انگلیسی:
dissimulation, guile, hypocrisy, camouflage, cant, craft, pretense, prudery

لغت نامه دهخدا

تزویر. [ ت َزْ ] ( ع مص ) بیاراستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). آراستن و بر پای داشتن چیزی را و راست و نیکو کردن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بیاراستن و نیکو گردانیدن و راست کردن چیزی. ( آنندراج از کنز ). آراستن و بر پای داشتن چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). آراستن دروغ را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مکر و فریب کردن و بیاراستن دروغ. ( غیاث اللغات ). تزیین دروغ. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). فهو مزور؛ ای سموه ُ بالکذب. ( متن اللغة ). || ( اِ ) فریب و مکر و دروغ و دورویگی و نفاق و غدر و حیله و ریو. تلبیس. ( ناظم الاطباء ) : تمویه وتزویر آنها مرا در خشم او افکند. ( کلیله و دمنه ).
ترا حرفی به صد تزویر در مشت
منه بر حرف کس بیهوده انگشت.
نظامی.
زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتم اینهمه تزویر را.
سعدی.
گره بر سر بند احسان مزن
که این زرق و شید است و تزویر و فن.
( بوستان ).
از آن تصویر و تزویر استکشاف فرمود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1تهران ص 431 ). || اصلاح و نیکو کردن هر چیزی از خیر و شر. ( از متن اللغة ). || مایل گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). || گرامی داشتن زائر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ): استضات بهم فنورونی و زرتهم فزورونی. ( اقرب الموارد ). || احسان کردن قوم بصاحب و بزرگ خود. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || باطل گردانیدن شهادت را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). || نشان و علامت کردن به زور و بهتان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ): زور نفسه اذا رشحها بالزور. ( منتهی الارب ). || دروغ بستن به کسی. || تهمت زدن بر کسی. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || دروغ ظاهر کردن. ( آنندراج از منتخب ). || آماده کردن کلام را در نفس خود. || چیزی را بخاطر نیکویی آن خاص خویش کردن. ( از اقرب الموارد ). || خوردن مرغ تا آنجا که چینه دانش برآید. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || تزویر خط، ساختن آن. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ). مانند کسی خط نوشتن. خط کسی را تقلیدکردن : مزور بحسن خطه علی ابی عبداﷲبن مقلةتزویراً لایکاد یفطن له. ( معجم یاقوت چ مارگلیوث ج 1ص 411 ).

فرهنگ فارسی

آراستن کلام یاچی دیگر، مکرکردن، افزون کردن
۱-( مصدر ) دروغ پردازی کردن . ۲- مکر کردن فریب دادن گول زدن . ۳- دو رویی کردن . ۴- ( اسم ) دروغ پردازی . ۵- غدر حیله.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) مکر کردن ، فریب دادن .

فرهنگ عمید

۱. آراستن کلام یا چیز دیگر.
۲. مکر کردن، فریب دادن، گول زدن، دورغ پردازی.
۳. دورویی کردن.

دانشنامه عمومی

تزویر (مجموعه تلویزیونی). تزویر ( انگلیسی: Distorted; [ ۲] کره ای:  조작 ) یک مجموعه تلویزیونی کره جنوبی سال ۲۰۱۷ با بازی نام گونگ مین، اوم جی وون، یو جون سانگ، جون هه بین و مون سونگ - گون است. این مجموعه از ۲۴ ژوئیه تا ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۷، روزهای دوشنبه و سه شنبه ساعت ۲۲:۰۰ ( کی اس تی ) از اس بی اس پخش شد. [ ۳] [ ۴]
این مجموعه داستان خبرنگارانی را روایت می کند که در تلاش برای یافتن حقیقت فسادهای جامعه هستند. [ ۵] [ ۶]
نام گونگ مین در نقش هان مو یونگ[ ۷] [ ۸]
اوم جی وون در نقش کوان سو را[ ۱۰]
یو جون سانگ در نقش لی سوک مین[ ۱۱]
• جون هه بین در نقش اوه یو کیونگ[ ۱۲]
• مون سونگ - گون در نقش کو ته وون[ ۱۳]
↑ ۱٫۰ ۱٫۱ به منظور دور زدن قوانین کره که از وقفه های تبلیغاتی در وسط یک قسمت جلوگیری می کند، آنچه قبلاً به عنوان قسمت های ۷۰ دقیقه ای پخش می شد، اکنون به صورت دو قسمت ۳۵ دقیقه ای آماده می شود و هرشب دو قسمت همراه با آگهی تبلیغاتی بین آنها پخش می شود. [ ۱]
عکس تزویر (مجموعه تلویزیونی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

ریا

مترادف ها

artifice (اسم)
هنر، اختراع، استادی، نیرنگ، تصنع، تزویر

wile (اسم)
فریب، تزویر، حیله، خدعه، مکر، تلبیس

deception (اسم)
فریب، فریب خوردگی، نیرنگ، تزویر، گول، فریبکاری، اغفال، حیله، شیادی، تقلب

falsification (اسم)
تحریف، ساختگی، تزویر

duplicity (اسم)
تزویر، دورویی، دولایی، ریا، دورنگی

فارسی به عربی

تزییف , حیلة

پیشنهاد کاربران

تزویر از ریشه زور به معنی زیارت است اگر کسی نوری از بیرون بر خود بگیرد ولی درون خود نورانی نکند تا از ظلمت رها شود به چنین کسی اهل تزویر گویند برای تعریف دقیق تزویر می شود گفت عالم بی عمل. مثال کسی که
...
[مشاهده متن کامل]
حج و زیارت خانه خدا می رود نوری از حج بر او می تابد اگر این شخص بعد از برگشتن از حج ترک گناه نکند و عمل صالح انجام ندهد تا درون خود را هم نورانی کند او تزویر کرده و فقط بیرون خود نورانی ساخته است . یا کسی که درون اش ظلمت و گناه است بیرون اش با لباس خاصی و داغ کردن پیشانی و گرفتن مهر خاصی به دست بخواهد نورانی کند اهل تزویر خوانده می شود.

سفسطه
دو رویی وفریب دادن شخصی
ریا و دورویی
سکه دورو ست ، کلاهبردار ، دروغکو
تزویرطبق ماده ۵۲۳قانون مجازات اسلامی ( تعزیرات ) :یعنی دست بردن یاالحاق نوشته ای روی یک سندغیرجعلی به قصدتقلب.
تزویر سکه ای دو روست که بر یک رویش نام خدا و روی دیگرش نقش ابلیسش عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش .
تزویر به معنی دورو بودن که در ظاهر دوست داستن خداواسلام اما در واقع دشمن خداو دنباله رو شیطان میباشند که مردم عادی ظاهرش ان میبینند ولی خواص باطل ان را
حرفی که در خلاف. گفتار است.
تزویر به معنای:دورویی - حیله - تقلب - ریا
صفت بدی است در کل.
در زبان کردی ، ویر به معنای ، هوش و خاطر است
و تزویر هم به معنای تیز هوش
دورویی ،
فیلم مختار نامه تزویر با لباس دیانت و تقوا به میدان می آید تزویر سکه ای دو روست که بر یک رویش نام خدا و روی دیگرش نقش ابلیس است عوام خدایش را میبینند و اهل معرفت ابلیسش را
تزویر همانند یک سکه است که یک طرف آن نام خدا و طرفی دیگر نام شیطان است . عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت شیطانش را .
تغابن، تقلب، حیلت، حیله، خدعه، دستان، دوال، دورویی، ریا، ریاکاری، زرق، سالوس، شید، شیله پیله، ظاهرسازی، ظاهرنمایی، غدر، فریب، فریبکاری، فسوس، کید، مکر، منافقت، نیرنگ، دروغ پردازی کردن، دورویی کردن، فریب دادن، مکر ورزیدن
بامبول
مکر وحیله
باشجاعت دل و عقل قمار کردن
راوی . قصه گو . نویسنده
دورویی
ریا
تزویر
زیور داده شده ای که باطنش متفاوت است
این کلمه در اصل فارسی پهلوی بوده و به معنی دارنده ی حافظه ی قوی یا باهوش بوده است. ( تیز ویر : تزویر )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس