پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
اشغال بودن/کردن خط تلفن
خِرَد، عقل
دست کشیدن، وا دادن
رو به بالا
خط، خط دار، نوار
شگفت آور، حیرت انگیز، عالی، چشمگیر، استثنایی، بی مانند
تقدیر و تشکر
ناراحت کردن، حال کسی را گرفتن، ضدحال زدن
هنگام انجام کار
جالب توجه
چین دار، درحال تکان خوردن، چرخان
به هر حال، هر طور که باشد
بدخواه، شریر، شرور
ظاهرگرا، ظاهرگرایانه
کوتاه کردن کمِ مو
پُررنگ، سیر
دست به دامن شدن، انجام دادن، روی آوردن
فکری، پریشان خاطر، تومُخی داشتن
دور چیزی کشیدن
به شکلی راحت، به طرز جمع و جوری، به حالتی چسبان - درمورد لباس و غیره - به حالتِ کیپ، بدونِ فضای باز و درز
خط زدن بخشی از کار یا نوشته برای پنهان کردن یا اصلاح آن که معمولا روی چرکنویس انجام می شود، خط خورده، دارای خط خوردگی
خط زدن بخشی از کار یا نوشته برای پنهان کردن یا اصلاح آن که معمولا روی چرکنویس انجام می شود، خط خورده، دارای خط خوردگی
از میان برداشتن
تحریک کردن، انگیزه دادن
بیان کردن، گفتن، بیرون دادن
چهره ی مغموم، صورتِ درهم
ازکسی چیزی جداکردن/شدن، راه/مسیر را سوا کردن
رنگ مثل گچ
اطراف را بررسی کردن، دور و بر را پاییدن تا اندازه ای نمایان شدن، تا حدی قابل دیدن شدن، پیدا شدن
بی حرکت
به حالت مسخره کردن
مسخره، پوزخند آمیز، خنده دار
به حالت مسخره، به حالت ریشخند، ریشخند کنان، از روی استهزا، بر سیل استهزا، به حالت پوزخند
پوزخند زنان، به حالت استهزا، به حالت مسخره و ریشخند
دنبال بهترین زمان گشتن، دندان روی جگر گذاشتن، صبر کردن برای رسیدن به وقت مناسب عمل/اقدام
دنبال زمان مناسب گشتن، منتظر وقتِ خاصی ماندن برای اقدام/عمل، دندان روی جگر گذاشتن
توهین آمیز
سوخت رساندن، درحال سوختن نگه داشتن
زغال سوز، در واقع زغال سنگ سوز. دستگاهی شبیه به خاری که در آن زغال سنگ می ریختند و گرما می گرفتند
زغال سوز
بی اهمیت، غیرضروری، غیرواجب، نا مهم
آراسته، مزین، زینت داده شده، پاتیل و مست، لول، چکش کاری شده
مقدار، بخش ( در رابطه باغذا و نوشیدنی )
در مورد انسان، خود را کوچک کردن، خود را خوار و حقیر کردن، فرو بُردن، غرق کردن
گشت زدن، دور چیزی گشتن، قدم زدن، اطراف چیزی/درون جایی گام برداشتن و چرخیدن
برای کسی دل سوزی کردن، دل سوزاندن
خواستن، درخواست کردن، تشویق کردن، خواستار شدن
مبارزه، ضدیت ورزیدن
به چالش کشیدن
حماقت، بی خیالی، باری به هرجهتی