پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٣,٠٦٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اشغال بودن/کردن خط تلفن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خِرَد، عقل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

دست کشیدن، وا دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

رو به بالا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

خط، خط دار، نوار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شگفت آور، حیرت انگیز، عالی، چشمگیر، استثنایی، بی مانند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تقدیر و تشکر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ناراحت کردن، حال کسی را گرفتن، ضدحال زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هنگام انجام کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جالب توجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چین دار، درحال تکان خوردن، چرخان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به هر حال، هر طور که باشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدخواه، شریر، شرور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ظاهرگرا، ظاهرگرایانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کوتاه کردن کمِ مو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پُررنگ، سیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دست به دامن شدن، انجام دادن، روی آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فکری، پریشان خاطر، تومُخی داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دور چیزی کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به شکلی راحت، به طرز جمع و جوری، به حالتی چسبان - درمورد لباس و غیره - به حالتِ کیپ، بدونِ فضای باز و درز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خط زدن بخشی از کار یا نوشته برای پنهان کردن یا اصلاح آن که معمولا روی چرکنویس انجام می شود، خط خورده، دارای خط خوردگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خط زدن بخشی از کار یا نوشته برای پنهان کردن یا اصلاح آن که معمولا روی چرکنویس انجام می شود، خط خورده، دارای خط خوردگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

از میان برداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تحریک کردن، انگیزه دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیان کردن، گفتن، بیرون دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چهره ی مغموم، صورتِ درهم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ازکسی چیزی جداکردن/شدن، راه/مسیر را سوا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

رنگ مثل گچ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اطراف را بررسی کردن، دور و بر را پاییدن تا اندازه ای نمایان شدن، تا حدی قابل دیدن شدن، پیدا شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بی حرکت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به حالت مسخره کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مسخره، پوزخند آمیز، خنده دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به حالت مسخره، به حالت ریشخند، ریشخند کنان، از روی استهزا، بر سیل استهزا، به حالت پوزخند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پوزخند زنان، به حالت استهزا، به حالت مسخره و ریشخند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دنبال بهترین زمان گشتن، دندان روی جگر گذاشتن، صبر کردن برای رسیدن به وقت مناسب عمل/اقدام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دنبال زمان مناسب گشتن، منتظر وقتِ خاصی ماندن برای اقدام/عمل، دندان روی جگر گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

توهین آمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوخت رساندن، درحال سوختن نگه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زغال سوز، در واقع زغال سنگ سوز. دستگاهی شبیه به خاری که در آن زغال سنگ می ریختند و گرما می گرفتند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زغال سوز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بی اهمیت، غیرضروری، غیرواجب، نا مهم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آراسته، مزین، زینت داده شده، پاتیل و مست، لول، چکش کاری شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مقدار، بخش ( در رابطه باغذا و نوشیدنی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در مورد انسان، خود را کوچک کردن، خود را خوار و حقیر کردن، فرو بُردن، غرق کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گشت زدن، دور چیزی گشتن، قدم زدن، اطراف چیزی/درون جایی گام برداشتن و چرخیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای کسی دل سوزی کردن، دل سوزاندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خواستن، درخواست کردن، تشویق کردن، خواستار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مبارزه، ضدیت ورزیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به چالش کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

حماقت، بی خیالی، باری به هرجهتی