strike off
/ˈstraɪkˈɒf//straɪkɒf/
1- (با ضربه) جدا کردن، قطع کردن، انداختن 2- حذف کردن، (از متن) زدن، بی زحمت ایجاد شدن، بی زحمت درست کردن

جمله های نمونه
1. I'll strike off his head, if he dare come here.
[ترجمه امید جوزانی] اگر جرأت کرد اینجا بیاید، سرش را از دست می دهد.|
[ترجمه گوگل]اگر جرات کرد بیاید اینجا سرش را می زنم[ترجمه ترگمان]اگر جرات کند به اینجا بیاید، من سرش را پایین می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The committee has decided to strike off his name from the list.
[ترجمه امید جوزانی] کمیته تصمیم گرفت، نام او را از لیست حذف کند.|
[ترجمه گوگل]کمیته تصمیم گرفته است نام او را از لیست حذف کند[ترجمه ترگمان]این کمیته تصمیم گرفته است که نام خود را از فهرست حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I don't want to see her. Strike off her name.
[ترجمه امید جوزانی] نمی خواهم او را ببینم. نام او را حذف کنید.|
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم او را ببینم اسمش را حذف کن[ترجمه ترگمان]نمی خواهم او را ببینم اسمش رو قطع کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Terri was told to strike off the names of every person older than 30.
[ترجمه گوگل]به تری گفته شد که نام هر فرد بالای 30 سال را حذف کند
[ترجمه ترگمان]قرار بود تری به هر کسی که از ۳۰ سال سنش بیشتره، حمله کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قرار بود تری به هر کسی که از ۳۰ سال سنش بیشتره، حمله کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The bank promised to strike off the interest of the debt.
[ترجمه گوگل]بانک قول داد سود بدهی را حذف کند
[ترجمه ترگمان]بانک وعده داد که بهره بدهی را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بانک وعده داد که بهره بدهی را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Strike off his name. I refuse to have him as a guest.
[ترجمه گوگل]اسمش را بردارید من حاضر نیستم او را مهمان کنم
[ترجمه ترگمان]اسمش رو از قلم انداختی من قبول نمی کنم که اون به عنوان یه مهمون داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسمش رو از قلم انداختی من قبول نمی کنم که اون به عنوان یه مهمون داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Masses of Asia have awakened to strike off shackles of the past.
[ترجمه گوگل]توده های آسیا بیدار شده اند تا قید و بند گذشته را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]مراسم قداس از آسیا برای زدن غل و زنجیر گذشته از خواب بیدار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مراسم قداس از آسیا برای زدن غل و زنجیر گذشته از خواب بیدار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We will strike off a few copies to hand out.
[ترجمه گوگل]ما چند نسخه را برای توزیع حذف خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما چند کپی از آن را به دست خواهیم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما چند کپی از آن را به دست خواهیم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Strike off anything you think superfluous.
[ترجمه گوگل]هر چیزی را که فکر می کنید زائد است حذف کنید
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که فکر می کنی زائد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که فکر می کنی زائد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. That strike off a series of strikes throughout the country.
[ترجمه گوگل]که باعث ایجاد یک سری اعتصابات در سراسر کشور شد
[ترجمه ترگمان]این اعتصاب مجموعه ای از اعتصاب ها را در سراسر کشور به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اعتصاب مجموعه ای از اعتصاب ها را در سراسر کشور به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The guillotine will soon strike off his dead.
[ترجمه گوگل]گیوتین به زودی مرده او را خواهد زد
[ترجمه ترگمان]گیوتین بزودی کشته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گیوتین بزودی کشته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They call the strike off.
[ترجمه گوگل]آنها اعتصاب را لغو می کنند
[ترجمه ترگمان] اونا بهش میگن اعتصاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اونا بهش میگن اعتصاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Your article will be stripped and will be convincing if you strike off your critiques.
[ترجمه گوگل]اگر انتقادات خود را نادیده بگیرید، مقاله شما حذف خواهد شد و قانع کننده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مقاله شما خالی خواهد شد و اگر you را strike کنید متقاعد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقاله شما خالی خواهد شد و اگر you را strike کنید متقاعد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It's really a great pity that we failed to strike off grand scene.
[ترجمه گوگل]واقعاً مایه تاسف است که نتوانستیم صحنه بزرگی را به نمایش بگذاریم
[ترجمه ترگمان]واقعا حیف شد که نتونستیم صحنه بزرگ رو خاموش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واقعا حیف شد که نتونستیم صحنه بزرگ رو خاموش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[حقوق] حذف پرونده از دفتر دادگاه (به دلیل عدم صلاحیت دادگاه)
پیشنهاد کاربران
برکنار کردن؛ اخراج کردن
be struck off ( British English ) :
if a doctor, lawyer etc is struck off, their name is removed from the official list of people who are allowed to work as doctors, lawyers etc.
be struck off ( British English ) :
if a doctor, lawyer etc is struck off, their name is removed from the official list of people who are allowed to work as doctors, lawyers etc.
محروم کردن مثل محروم کردن از ارث
struck off the will
struck off the will
ازکسی چیزی جداکردن/شدن، راه/مسیر را سوا کردن