پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن
احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن
فرا گرفتن، مستولی شدن، غالب شدن
ملموس کردن، قابل لمس کردن، قابل دیدن ساختن، نمایان کردن، مورد توجه قرار دادن
تهیه کردن، جفت و جور کردن، ردیف کردن
واسیلی کاندینسکی، نقاش روس
پشت و رو کردن
به درد نخور
اتاقی بزرگ و بی سرو ته، اتاقِ لخت و بدون وسیله
قرارگرفتن درونِ چیزی
نقاشی، بیشتر از مفهوم رنگ و رنگ شناسی، در مفهوم رنگ زدن و رنگ آمیزی و نقاشی به کار می رود
سریع حرکت کردن، درحرکت سریع رفتن
مالیده شدن به کسی یا چیزی
غرق کاری شدن، فرو رفتن در چیزی، شدیدا دست به کار شدن
جزم کردن
عزم، خواست، اراده
یه روش جدید هم هست برای افرادی که احساس با کلاسی می کنن، یکی از واژه هایی که روش قفلی زدن همینه. مرینیت.
دنبال چیزی بودن
عمیق، شدید، بسیار، زیاد
تأسف، سوگواری، ناراحتی
ایجاد، ترویج
دنبال کردن، مجبور به فرار کردن
تکان خوردن، جابجا شدن، بالا و پایین رفتن
بیش از حد
پذیرفتن، اقرار ، تایید، رضایت، تحسین، قبول مسئولیت
محو شدن، گُم شدن از دیدگان
اعتماد کسی را جلب کردن
جناب نوروزی زبان شیرینِ پارسی به قدری پویا و زایاست که هیچ واژه ای تو دنیا وجود نداره که نشه براش تو فارسی معادل ساخت، این همه معادلی که بالا ذکر شده ...
عادی، معمولی، نه چندان خوب، خسته کننده
بی احساس، خسته کننده، بی روح، عادی، معمولی، ساده، مات، بی حالت
نظر
با دندان گاز گرفتن، با دندان فشار دادن/قطع کردن، مقدار چیزی را کم کردن/شدن به خصوص درمورد پول یا تورم و . . . ، انتقاد شدید کردن، با سرزنش و ملامت و ...
بی رمق، ضعیف، بی مهر
سرد، سوزناک، سوز، تند و تیز
بحث، گفتگو
جیب نما ( خیاطی )
کسی که برای جلوگیری از فکر کردن درباره ی موضوعی خاص، فکرش را با چیز دیگری مشغول می کند، رویا پرداز، خیال پرداز
معذب بودن
هنگام صحبت از موضوعی به موضوع دیگر پریدن، رشته ی کلام از دست در رفتن، رشته ی کلام را گم کردن، از موضوع منحرف شدن
بخار کردن شیشه عینک، پنجره و. . . که در معرض هوای سرد و گرم قرار گرفته
حالت
عموما
در ادامه، در امتداد چیزی قرار گرفتن
آرام، دل خوش
لبه، کُنج، کناره
دروغگو، کلاش، شارلاتان، نیرنگ باز، پدرسوخته
پرده های تیره، نوعی پرده که رنگ آن به قدری تیره باشد که کاملا جلوی نور را بگیرد و اتاق در تاریکی فرو برود، یا برعکس نور اتاق در شب بیرون نرود
پیش از تاریکیِ هوا
به آرامی حرکت کردن، به آرامی پیش رفتن
هرجور که شده، هرطور که شده