پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٣,٠٦٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرا گرفتن، مستولی شدن، غالب شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ملموس کردن، قابل لمس کردن، قابل دیدن ساختن، نمایان کردن، مورد توجه قرار دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تهیه کردن، جفت و جور کردن، ردیف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

واسیلی کاندینسکی، نقاش روس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پشت و رو کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به درد نخور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اتاقی بزرگ و بی سرو ته، اتاقِ لخت و بدون وسیله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

قرارگرفتن درونِ چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نقاشی، بیشتر از مفهوم رنگ و رنگ شناسی، در مفهوم رنگ زدن و رنگ آمیزی و نقاشی به کار می رود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سریع حرکت کردن، درحرکت سریع رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مالیده شدن به کسی یا چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

غرق کاری شدن، فرو رفتن در چیزی، شدیدا دست به کار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جزم کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

عزم، خواست، اراده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یه روش جدید هم هست برای افرادی که احساس با کلاسی می کنن، یکی از واژه هایی که روش قفلی زدن همینه. مرینیت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دنبال چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

عمیق، شدید، بسیار، زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تأسف، سوگواری، ناراحتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ایجاد، ترویج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دنبال کردن، مجبور به فرار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تکان خوردن، جابجا شدن، بالا و پایین رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیش از حد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پذیرفتن، اقرار ، تایید، رضایت، تحسین، قبول مسئولیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

محو شدن، گُم شدن از دیدگان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اعتماد کسی را جلب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

جناب نوروزی زبان شیرینِ پارسی به قدری پویا و زایاست که هیچ واژه ای تو دنیا وجود نداره که نشه براش تو فارسی معادل ساخت، این همه معادلی که بالا ذکر شده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

عادی، معمولی، نه چندان خوب، خسته کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی احساس، خسته کننده، بی روح، عادی، معمولی، ساده، مات، بی حالت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نظر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

با دندان گاز گرفتن، با دندان فشار دادن/قطع کردن، مقدار چیزی را کم کردن/شدن به خصوص درمورد پول یا تورم و . . . ، انتقاد شدید کردن، با سرزنش و ملامت و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی رمق، ضعیف، بی مهر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

سرد، سوزناک، سوز، تند و تیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بحث، گفتگو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جیب نما ( خیاطی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کسی که برای جلوگیری از فکر کردن درباره ی موضوعی خاص، فکرش را با چیز دیگری مشغول می کند، رویا پرداز، خیال پرداز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

معذب بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هنگام صحبت از موضوعی به موضوع دیگر پریدن، رشته ی کلام از دست در رفتن، رشته ی کلام را گم کردن، از موضوع منحرف شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بخار کردن شیشه عینک، پنجره و. . . که در معرض هوای سرد و گرم قرار گرفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حالت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عموما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در ادامه، در امتداد چیزی قرار گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آرام، دل خوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لبه، کُنج، کناره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دروغگو، کلاش، شارلاتان، نیرنگ باز، پدرسوخته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

پرده های تیره، نوعی پرده که رنگ آن به قدری تیره باشد که کاملا جلوی نور را بگیرد و اتاق در تاریکی فرو برود، یا برعکس نور اتاق در شب بیرون نرود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش از تاریکیِ هوا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به آرامی حرکت کردن، به آرامی پیش رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

هرجور که شده، هرطور که شده