snap at

جمله های نمونه

1. He would only snap at you.
[ترجمه گوگل]او فقط به شما ضربه می زد
[ترجمه ترگمان] اون فقط به تو ضربه میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's no need to snap at me - it's not my fault that you lost your wallet.
[ترجمه گوگل]نیازی نیست به من ضربه بزنی - تقصیر من نیست که کیف پولت را گم کردی
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که به من حمله کنی - تقصیر من نیست که کیف پولت را از دست دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dog made an unsuccessful snap at the meat.
[ترجمه گوگل]سگ ضربه ای ناموفق به گوشت زد
[ترجمه ترگمان]سگ برای خوردن گوشت با شکست مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He'd snap at this chance.
[ترجمه گوگل]او از این فرصت استفاده خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]از این فرصت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When a dog gets old and starts to snap at you incessantly, you can shoot it.
[ترجمه گوگل]وقتی سگی پیر شد و بی وقفه شروع به ضربه زدن به شما کرد، می توانید به آن شلیک کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی یک سگ پیر می شود و مدام با تو حرف می زند، می توانی به آن شلیک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With this thought, he made a snap at the other dog's meat.
[ترجمه گوگل]با این فکر به گوشت سگ دیگر ضربه زد
[ترجمه ترگمان]با این فکر، با خشم به گوشت سگ دیگر ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A snap at the bottom of each leg further secures the two halves.
[ترجمه گوگل]یک ضربه محکم در پایین هر پا، دو نیمه را بیشتر محکم می کند
[ترجمه ترگمان]یک ضربه آخر هر یک از هر پایی هر دو نیمه را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When a dog gets and starts to snap at you incessantly, you can shoot it.
[ترجمه گوگل]وقتی سگی می‌رسد و بی‌وقفه به شما ضربه می‌زند، می‌توانید به آن شلیک کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی که یه سگ گیر می کنه و مدام تو رو به هم میزنه، می تونی بهش شلیک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He tends to snap at people when he gets impatient.
[ترجمه گوگل]وقتی بی حوصله می شود تمایل دارد به مردم ضربه بزند
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره به مردم حمله کنه وقتی حوصله اش سر میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Diners routinely snap at waitresses to hurry up.
[ترجمه گوگل]ناهارخوری‌ها به طور معمول به پیشخدمت‌ها می‌چسبند تا عجله کنند
[ترجمه ترگمان]روال عادی معمولا با شتاب از waitresses برای بالا رفتن سوت می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dog made a snap at her finger.
[ترجمه گوگل]سگ ضربه ای به انگشت او زد
[ترجمه ترگمان]سگ با انگشت ضربه ای به انگشتش فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why do you snap at me so?
[ترجمه گوگل]چرا انقدر به من ضربه میزنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا این قدر به من تشر می زنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dog made a snap at the bone.
[ترجمه گوگل]سگ ضربه ای به استخوان زد
[ترجمه ترگمان]سگ به استخوان اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How could she snap at him now?
[ترجمه گوگل]حالا چطور می توانست به او ضربه بزند؟
[ترجمه ترگمان]حالا چطور می توانست به او ضربه بزند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• burst out at -, reproach, speak to rudely; bite, nip at

پیشنهاد کاربران

با کسی ( با لحن ) تند و بد حرف زدن
If you snap at someone, you say something quickly, meanly. Usually it’s been building up
. inside of you for a while
what worries me most about the show is seeing nurses snap at their patients
فرا گرفتن، مستولی شدن، غالب شدن
وسط حرف یهو پریدن
( یک ) گاز گرفتن
The dog snapped at her and she quickly pulled back her hand
سگه یه گاز ازش گرفت ولی دختره سریع دستشو عقب کشید
حمله کردن به. . .

بپرس