پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
با تکان های شدید پیش رفتن
حرکتِ سریع، حرکت ناگهانی و تند
برای عرق کردن هم به کار می رود
راه افتادن، حرکت کردن، جلو رفتن
یک سر سوزن فاصله داشتن
در هر لحظه، هروقت که شد، هرچه زودتر
راهبردی، سوق الجیشی
صندلیِ تخت گونه، تخت، نیمکتِ راحتی، نیمکتِ دراز کشیدن
غیر رُک، تغییر یافته، تحریف شده، از عمد سخت شده، ریاکارانه، فریبکارانه
پول را جایی ریختن، پول را صرف چیزی کردن، جریان داشتن، درحرکت بودن، تعداد زیادی باهم به جایی وارد شدن، هجوم آوردن، از راه رسیدن
جمع شده ، گرد آمده، تجمع کرده
نمای خارجی، جبهه، نمای سر در، سر در، نما، نقاب
به جلو خم شدن
از جا پریدن
ساعت های بزرگِ کفی که روی کف زمین قرار می گرفتند
وارد جایی شدن، درونِ چیزی رفتن
گام برداشتن، قدم زدن
شانسی پیدا کردن، دست به چیزی خوردن، دست به جایی برخورد کردن، ناگهانی یافتن
واررسی کردن، بررسی کردن
به امان خدا رها کردن
خونسرد، بی تفاوت، بی اعتنا، نا مشتاق، ناخواستار
آزاد از، بی قید از
با دست اشاره کردن برای عبور کسی یا وسیله ای نقلیه
برگرداندن
مدارک، مدارک شناسایی، کارتهای شناسایی
سمت، جهت، طرف، سو
رهاندن، آزاد کردن
برنامه ی فراگیر، طرح کلی
سنگدل، بی رحم، ظالم، بی مروت
ترس، بزدلی، ترسو بودن
نفوذ کردن به جایی، رسوخ کردن به درون چیزی، تراوش کردن داخل چیزی
ناخوشایند، تهوع آور
همرنگ جماعت شدن، مانند بقیه رفتار کردن
منگوله
دستآورد، محصول، نتیجه
در بر گرفتن، شامل شدن
ریگی به کفشِ کسی بودن، نیت بد داشتن، غلطی کردن، یک جای کارِ کسی لنگیدن
تحت تأثیر گذاشتن، توجه را جلب کردن، به چشم آمدن، اثرگذاشتن
زمخت، نابه هنجار، سخت، خشن، سنگین، تند، زننده
جبرگرا، سرنوشت گرا
نشستن، فرو افتادن، لم دادن، انداختن
فزاینده
تقویت شدن/کردن، موفق شدن، بیشتر شدن، به ثمر و بار نشستن
دور زدن، پیچاندن، از دور چیزی رد شدن/عبور کردن/گذشتن
مسحور کننده، جادو کننده
کلی مطلب، اطلاعاتِ بسیار، بسیار زیاد، کاملا آشنا بودن با چیزی
شرتی کار کردن
مثل چی، مث خر، مثل سگ
شپش زدایی
در همان لحظه