strategical

جمله های نمونه

1. The top level, the strategical level, is required for tasks like route planning and estimating travel time.
[ترجمه گوگل]سطح بالا، سطح استراتژیک، برای کارهایی مانند برنامه ریزی مسیر و تخمین زمان سفر مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]سطح بالا، سطح استراتژیکی، برای وظایفی مانند برنامه ریزی مسیر و تخمین زمان سفر مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of Chinese economy structure strategical adjust will release tremendous energy.
[ترجمه گوگل]تنظیم استراتژیک ساختار اقتصاد چین انرژی فوق العاده ای را آزاد می کند
[ترجمه ترگمان]از ساختار اقتصاد چین، استفاده از این سیستم، انرژی عظیمی را عرضه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Executive agriculture construction is strategical adjust, must stress area distinguishing feature, accelerate development superior goods.
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز کشاورزی اجرایی تنظیم استراتژیک است، باید بر ویژگی متمایز منطقه تاکید کند، توسعه کالاهای برتر را تسریع بخشد
[ترجمه ترگمان]ساختمان کشاورزی اجرایی به گونه ای تنظیم شده است که جهت متمایز ساختن ویژگی های متمایز، تسریع توسعه کالاهای برتر، باید بر منطقه تاکید داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Strategical essence is to search for an art and science which show some superiority.
[ترجمه گوگل]جوهره راهبردی جستجوی هنر و علمی است که تا حدی برتری را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]جوهر Strategical جستجو برای یک هنر و علم است که برتری را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Optimizing agricultural area distribution is agricultural structure strategical a when adjust serious content.
[ترجمه گوگل]بهینه سازی توزیع مناطق کشاورزی یک ساختار استراتژیک کشاورزی در هنگام تنظیم محتوای جدی است
[ترجمه ترگمان]توزیع منطقه ای کشاورزی یک ساختار کشاورزی است زمانی که محتوای جدی را تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Midlands rise is our country's strategical decision of region economy development.
[ترجمه گوگل]خیزش میدلندز تصمیم راهبردی کشورمان برای توسعه اقتصاد منطقه است
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is a strategical shrink on the cable business, intensify marketing means and positive development of concentric diversification strategy.
[ترجمه گوگل]این یک کاهش استراتژیک در تجارت کابل، تشدید ابزار بازاریابی و توسعه مثبت استراتژی تنوع متحدالمرکز است
[ترجمه ترگمان]این موضوعی است که از کسب وکار کابلی، توسعه ابزار بازاریابی و توسعه مثبت استراتژی تنوع متحد پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Report proposal, should draft strategical plan, make maintain policy and investment budget to achieve optimal.
[ترجمه گوگل]گزارش پیشنهاد، باید پیش نویس برنامه استراتژیک، حفظ سیاست و بودجه سرمایه گذاری برای دستیابی به مطلوب
[ترجمه ترگمان]طرح گزارش، باید پیش نویس را طرح کند، سیاست و بودجه سرمایه گذاری را برای رسیدن به بهینه تعیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. House purchasing and real estate company's marketing strategical research.
[ترجمه گوگل]خرید خانه و تحقیقات استراتژیک بازاریابی شرکت املاک و مستغلات
[ترجمه ترگمان]بازاریابی خانگی و بازاریابی شرکت املاک و مستغلات، تحقیق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Specific for, this strategical the task includes undermentioned and main content.
[ترجمه گوگل]ویژه، این وظیفه استراتژیک شامل محتوای زیر و اصلی است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، این ماموریت شامل undermentioned و محتوای اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of A road transportation enterprises strategical manage should carry interval to transfer to its.
[ترجمه گوگل]از یک شرکت حمل و نقل جاده ای، مدیریت استراتژیک باید فاصله زمانی را برای انتقال به آن داشته باشد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که یک شرکت حمل و نقل جاده ای مدیریت می کند، مدیریت باید بازه زمانی را برای انتقال به آن حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An important strategical goal for developing railway in our country is to realize rapid transit.
[ترجمه گوگل]یک هدف راهبردی مهم برای توسعه راه آهن در کشور ما تحقق ترانزیت سریع است
[ترجمه ترگمان]یک هدف مهم برای توسعه راه آهن در کشور ما این است که ترانزیت سریع را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Strategical area academic development results from model of Huo Telin countermeasure.
[ترجمه گوگل]توسعه دانشگاهی حوزه استراتژیک از مدل اقدام متقابل Huo Telin نتیجه می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]توسعه تحصیلی منطقه Strategical از مدل of Telin countermeasure نشات می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. State - owned economy is strategical the direction of structural adjustment is to exit emulative domain.
[ترجمه گوگل]اقتصاد دولتی استراتژیک است و جهت تعدیل ساختاری خروج از حوزه تقلید است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد دولتی در حال برنامه ریزی جهت تنظیم ساختاری است که باید از دامنه emulative خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Accordingly, carry out to state - owned economy strategical adjust with reorganization, it is the urgentest task.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، انجام به اقتصاد دولتی تنظیم استراتژیک با سازماندهی مجدد، آن را فوری ترین کار است
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، حمل و نقل به اقتصاد دولتی با سازماندهی مجدد آن، وظیفه urgentest است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• strategic, based on strategy, planned, designed to achieve a goal

پیشنهاد کاربران

بپرس