پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٣,٠٧٣
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زندانِ نیمه امنیتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیمه امنیتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به جرم اهانت به دادگه محکوم کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

توهین به دادگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نیاز داشتن، به کار آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

انگیزه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

محاکمِ علنی، استماعِ دادرسی، استماعِ عمومی، جلسه ی علنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بگی نگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کشف کردن، موشکافی کردنِ علت، پرده برداشتن از علت، ته و توی قضیه را در آوردن، سر از کار کسی/چیزی در آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

موضوع نگران کننده این بود که، دلواپس این بود که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

الزاما معنای کاکاسیاه نمی دهد، از واژه ی Negro که به زبان اسپانیایی است و به برده ها اطلاق می شد، برگرفته شده است. بعضا حتی به افرادِ سفید پوست و یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جستجو کردن، دقیق بررسی کردن، به دنبال اطلاعات گشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بسیار، زیاد، گسترده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ترجمه تحت اللفظی اش می شه: سلامتیِ خوب، زندِگیِ خوب اما مفهومی اش می خواد بگه: حالِ خوب، زندگی ات رو خوب می کنه حالت که خوب باشه، زندگی ات خوب میشه ...

پیشنهاد
١٤

خوردنِ روزانه یک سیب، شما را از پزشک بی نیاز می کند اما ترجمه ی خودِ آبادیس، مفهومی تر و مناسب تره: خوردن روزانه ی میوه موجب سلامتی می شود

پیشنهاد
٨

ترجمه کلمه به کلمه اش میشه: به میوه ها و سبزیجات بگو آره اما مفهومی اش میشه: میوه و سبزیجات یادت نره، میوه و سبزی مصرف کن ( یا همون ترجمه ای که آقای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترجمه کلمه به کلمه اش می شه: به فست فود نه بگو اما مفهومی میشه: فست فود رو بنداز دور، فست فود رو فراموش کن، فست فود رو بذار کنار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اگرچه تمام ترجمه های بالا درست ان، اما عزیزان دقت بفرمایید که چون ضرب المثل هست، بهتره که به حالتِ مَثَل ترجمه بشه: خوراکِ خوب، حس و حالِ آدم رو خوب ...

پیشنهاد
٩

آماده شدن، حاضر شدن برای چیزی/کاری، مرتب کردن، ترتیب کارها را دادن، به استقبال چیزی رفتن، انتظار چیزی را کشیدن، برنامه ریزی کردن، روبه راه کردن، سر و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نیمه استوانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کانکس نیمه استوانه ( جایی که محل استراحت سربازان، نظامیان و یا انبار تجهیزات نظامی و اردوگاههای موقتی است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پارچه نوشته، پارچه نبشته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوره ی انتقال، دوره ی گذر، دوره ی جابجایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوره جابجایی، دوره انتقال، دوره گذر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

وادار به کاری کردن، مجبور به کاری کردن، مجبور به انجام عملی شدن، وادار به تصمیم گرفتن شدن/کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٢٧

نگران کردن، ترساندن، درسِ خوبی دادن، به وحشت انداختن، باعث سنجیدنِ عواقب کاری شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برای تأکید به کار می رود، لامصّب، بد مصّب، مصّبتو شُکر، دهنِتو سرویس ( البته پوزش می خوام )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گفتن ( حرف کوتاه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به هم زدن، تداخل ایجاد کردن، قطع کردن، بُریدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کار ی که با ذوب فلزات در ارتباط باشد، ریخته گری، جوش کاری، قالب زنی گرم ، گرم کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مورد تجاوز قرار گرفته ( درمورد لواط و بچه بازی به کار می رود نه در مورد مونث )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرزندانبان ( رئیسِ زندان ) ، فرمانده زندان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ناتوان بودن در جلوگیری از چیزی/کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هسته ی اولیه، اصلی، پیش فرض

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هراسان، نگران، مضطرب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

هراسان شدن، نگران شدن، مضطرب شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مات بُردن ( ماتش برد، مات و مبهوت ماند )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دروازه بان، زندان بان، رئیس زندان، دربان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نازک نارنجی، تیتیش مامانی، وای مامانم اینا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

توجه می فرمایید که، متوجه هستین که، توجه می کنی؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تلفنی که به صورت بیست و چهار ساعته برای دادن اطلاعات درخصوص موضوعی خاص طراحی شده و کارش صرفا همان است، همچنین معنای تلفن بخصوص و یا تلفن محرمانه نیز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

دیگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پاپوش دوختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در همان حال، یکمرتبه، به یکباره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

راهگذر، تک گذر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به خوبی، خیلی خوب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

موضوع نگران کننده تر این بود که، از آن نگران کننده تر این بود که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آراستن ( که برای دامادی به کار می رود، همچنین برای مُردگانِ مسیحی که آنها را دفن می کنند نیز از آرایش استفاده می شود، که برای رفتن به خانه ی ابدی، چه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناامید شدن، مغموم شدن، امید را از دست دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

موضوعی را خیلی بزرگ کردن، بیش از حد مهم جلوه دادن