پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
زندانِ نیمه امنیتی
نیمه امنیتی
به جرم اهانت به دادگه محکوم کردن
توهین به دادگاه
نیاز داشتن، به کار آمدن
انگیزه
محاکمِ علنی، استماعِ دادرسی، استماعِ عمومی، جلسه ی علنی
بگی نگی
کشف کردن، موشکافی کردنِ علت، پرده برداشتن از علت، ته و توی قضیه را در آوردن، سر از کار کسی/چیزی در آوردن
موضوع نگران کننده این بود که، دلواپس این بود که
الزاما معنای کاکاسیاه نمی دهد، از واژه ی Negro که به زبان اسپانیایی است و به برده ها اطلاق می شد، برگرفته شده است. بعضا حتی به افرادِ سفید پوست و یا ...
جستجو کردن، دقیق بررسی کردن، به دنبال اطلاعات گشتن
بسیار، زیاد، گسترده
ترجمه تحت اللفظی اش می شه: سلامتیِ خوب، زندِگیِ خوب اما مفهومی اش می خواد بگه: حالِ خوب، زندگی ات رو خوب می کنه حالت که خوب باشه، زندگی ات خوب میشه ...
خوردنِ روزانه یک سیب، شما را از پزشک بی نیاز می کند اما ترجمه ی خودِ آبادیس، مفهومی تر و مناسب تره: خوردن روزانه ی میوه موجب سلامتی می شود
ترجمه کلمه به کلمه اش میشه: به میوه ها و سبزیجات بگو آره اما مفهومی اش میشه: میوه و سبزیجات یادت نره، میوه و سبزی مصرف کن ( یا همون ترجمه ای که آقای ...
ترجمه کلمه به کلمه اش می شه: به فست فود نه بگو اما مفهومی میشه: فست فود رو بنداز دور، فست فود رو فراموش کن، فست فود رو بذار کنار
اگرچه تمام ترجمه های بالا درست ان، اما عزیزان دقت بفرمایید که چون ضرب المثل هست، بهتره که به حالتِ مَثَل ترجمه بشه: خوراکِ خوب، حس و حالِ آدم رو خوب ...
آماده شدن، حاضر شدن برای چیزی/کاری، مرتب کردن، ترتیب کارها را دادن، به استقبال چیزی رفتن، انتظار چیزی را کشیدن، برنامه ریزی کردن، روبه راه کردن، سر و ...
نیمه استوانه
کانکس نیمه استوانه ( جایی که محل استراحت سربازان، نظامیان و یا انبار تجهیزات نظامی و اردوگاههای موقتی است )
پارچه نوشته، پارچه نبشته
دوره ی انتقال، دوره ی گذر، دوره ی جابجایی
دوره جابجایی، دوره انتقال، دوره گذر
وادار به کاری کردن، مجبور به کاری کردن، مجبور به انجام عملی شدن، وادار به تصمیم گرفتن شدن/کردن
نگران کردن، ترساندن، درسِ خوبی دادن، به وحشت انداختن، باعث سنجیدنِ عواقب کاری شدن
برای تأکید به کار می رود، لامصّب، بد مصّب، مصّبتو شُکر، دهنِتو سرویس ( البته پوزش می خوام )
گفتن ( حرف کوتاه )
به هم زدن، تداخل ایجاد کردن، قطع کردن، بُریدن
کار ی که با ذوب فلزات در ارتباط باشد، ریخته گری، جوش کاری، قالب زنی گرم ، گرم کاری
مورد تجاوز قرار گرفته ( درمورد لواط و بچه بازی به کار می رود نه در مورد مونث )
سرزندانبان ( رئیسِ زندان ) ، فرمانده زندان
ناتوان بودن در جلوگیری از چیزی/کاری
هسته ی اولیه، اصلی، پیش فرض
هراسان، نگران، مضطرب
هراسان شدن، نگران شدن، مضطرب شدن
مات بُردن ( ماتش برد، مات و مبهوت ماند )
دروازه بان، زندان بان، رئیس زندان، دربان
نازک نارنجی، تیتیش مامانی، وای مامانم اینا
توجه می فرمایید که، متوجه هستین که، توجه می کنی؟
تلفنی که به صورت بیست و چهار ساعته برای دادن اطلاعات درخصوص موضوعی خاص طراحی شده و کارش صرفا همان است، همچنین معنای تلفن بخصوص و یا تلفن محرمانه نیز ...
دیگر
پاپوش دوختن
در همان حال، یکمرتبه، به یکباره
راهگذر، تک گذر
به خوبی، خیلی خوب
موضوع نگران کننده تر این بود که، از آن نگران کننده تر این بود که
آراستن ( که برای دامادی به کار می رود، همچنین برای مُردگانِ مسیحی که آنها را دفن می کنند نیز از آرایش استفاده می شود، که برای رفتن به خانه ی ابدی، چه ...
ناامید شدن، مغموم شدن، امید را از دست دادن
موضوعی را خیلی بزرگ کردن، بیش از حد مهم جلوه دادن