additional

/əˈdɪʃn̩əl//əˈdɪʃn̩əl/

معنی: فرعی، اضافی، افزوده
معانی دیگر: اضافی، افزوده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: additionally (adv.)
• : تعریف: more; added.
مترادف: more, other, over and above, supplementary
مشابه: another, auxiliary, excess, extra, further, spare

- We will need additional chairs for the seminar; ten will not be enough.
[ترجمه رضا] مابرای این سمینار تعدادی صندلی اضافی نیاز داریم؛ ده صندلی کافی نیست.
|
[ترجمه M.Mahdi] ما به صندلی های اضافی برای سمینار نیاز داریم ده عدد کافی نخواهد بود
|
[ترجمه زینب زرمسلک ] برای سمینار به صندلی های بیشتری نیاز داریم؛ ده عدد صندلی کافی نیست.
|
[ترجمه گوگل] برای سمینار به صندلی های اضافی نیاز داریم ده کافی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان] ما به صندلی های اضافی برای این سمینار نیاز داریم؛ ده نفر کافی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. additional costs
مخارج اضافی

2. they attacked with additional vigor
آنان با شدت بیشتر حمله کردند.

3. they allowed the import of an additional 50 million tons of rice
آنان وارد کردن 50 میلیون تن برنج اضافی را مجاز دانستند.

4. cumulative interest is interest that is added to the principal and draws additional interest
بهره ی مرکب بهره ای است که بر اصل پول افزوده می شود و بهره ی اضافی به آن تعلق می گیرد.

5. This system imposes additional financial burdens on many people.
[ترجمه گوگل]این سیستم بار مالی اضافی را بر بسیاری از افراد تحمیل می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم بار مالی بیشتری را بر روی بسیاری از مردم تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The US is sending additional troops to the region.
[ترجمه گوگل]آمریکا نیروهای بیشتری را به منطقه اعزام می کند
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده سربازان بیشتری را به منطقه اعزام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government is expected to lay an additional tax on us by the end of the year.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود دولت تا پایان سال مالیات بیشتری را برای ما وضع کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که دولت تا پایان سال یک مالیات اضافی بر ما بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Additional information can be obtained from the centre.
[ترجمه گوگل]اطلاعات تکمیلی را می توان از مرکز دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات اضافی را می توان از این مرکز به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There will be no additional charges for this service.
[ترجمه گوگل]هیچ هزینه اضافی برای این سرویس وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ اتهام دیگری برای این سرویس وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The committee may co-opt additional members for special purposes.
[ترجمه گوگل]کمیته ممکن است اعضای اضافی را برای اهداف خاص انتخاب کند
[ترجمه ترگمان]این کمیته می تواند اعضای اضافی را برای اهداف خاص انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The government will direct the additional taxes to the educational reform.
[ترجمه گوگل]دولت مالیات های اضافی را به سمت اصلاحات آموزشی سوق خواهد داد
[ترجمه ترگمان]دولت مالیات های اضافی را به اصلاحات آموزشی هدایت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I bought another safety lock as an additional insurance against thieves.
[ترجمه گوگل]من یک قفل ایمنی دیگر به عنوان بیمه اضافی در برابر دزدها خریدم
[ترجمه ترگمان]من یه قفل امنیتی دیگه به عنوان یه بیمه اضافی در برابر دزدها خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are always trying to wring additional funds from the government.
[ترجمه گوگل]آنها همیشه در تلاش هستند تا بودجه بیشتری از دولت بگیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها همیشه در تلاش هستند تا بودجه اضافی از دولت به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They roped their cases and trunks for additional safety.
[ترجمه گوگل]آنها برای ایمنی بیشتر، کیف و صندوق عقب خود را طناب زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها پرونده ها و چمدان های خود را با طناب به سمت ایمنی بیشتر حرکت دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The government is providing an additional £25 million to expand the service.
[ترجمه گوگل]دولت 25 میلیون پوند اضافی برای گسترش این خدمات فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]دولت ۲۵ میلیون پوند دیگر برای توسعه خدمات ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Additional information was gleaned from other sources.
[ترجمه گوگل]اطلاعات تکمیلی از منابع دیگر به دست آمد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات اضافی از منابع دیگر جمع آوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. For additional information, contact any of the above.
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات بیشتر با هر یک از موارد بالا تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای اطلاعات بیشتر، با هر کدام از موارد بالا تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He wrote in an additional paragraph at the editor's request.
[ترجمه گوگل]او به درخواست سردبیر در یک پاراگراف اضافی نوشت
[ترجمه ترگمان]او در یک پاراگراف دیگر به درخواست سردبیر نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرعی (صفت)
inferior, by, accessory, accessorial, subsidiary, secondary, ancillary, subordinate, derivative, additional, adjunct, tributary, subaltern, petty, sideway, extrinsic, extraneous

اضافی (صفت)
extra, additional, further, supplementary, supernumerary, plus, intercalary

افزوده (صفت)
additional, adjunct, intercalary

تخصصی

[برق و الکترونیک] اضافی، دیگر، تکمیلی
[فوتبال] اضافی
[نساجی] اضافی - افزایشی
[ریاضیات] اضافی، افزوده، تکمیلی، افزایشی، بیشتر

انگلیسی به انگلیسی

• extra, supplemental
additional means extra or more than the ones mentioned or already there.

پیشنهاد کاربران

اضافی
مثال: They provided additional information to clarify the issue.
آن ها اطلاعات اضافی را ارائه کردند تا مسأله را واضح کنند.
در عمران:تقویتی
Additional protocol
پروتکل الحاقی
بیشتر، دیگر
An additional distinction
یک تمایز دیگر
اضافی
زائد
مازاد
تکمیلی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : add
اسم ( noun ) : addition / additive
صفت ( adjective ) : additional
قید ( adverb ) : additionally
دیگری، اضافی
more than what was agreed or expected = extra
افزوده
اضافه تر
more
دیگر
الحاقی
علاوه براین
مضاعف
تکمیلی
اضافه
مکمل
اضافی
جانبی
مضاعف
مثال: additional power
قدرت مضاعف
بیشتر
مثال: additional employees
کارکنان بیشتر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس