پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٣,٠٧٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دشنام دادن، فحش دادن، سقط گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

سر زده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

روبرو، رودر رو، مقابل، در تقابل، در تضاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زندان ( انفرادی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انتقام خواهی، انتقام جویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مادون، زیرمجموعه، مقام پایین تر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خطر کردن، خطر چیزی را افزایش دادن، خطرناک بودن، خطر چیزی را در پی داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی زودتر باید. . . .

پیشنهاد
١

خیلی زودتر از اینها باید. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سفال پوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خُرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نخستین روز کاری خود را معرفی کردن، اعلام حضور کردن در نخستین روز آغاز به کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دفاع کردن، طرف کسی را گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

الزاما معنای کهنه سرباز /جانباز/بازنشسته ی نظامی نمی ده. می تونه در معنای قدیمی، باتجربه، پایه بالا و . . . هم به کار برود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

از خدا خواسته، منتظر فرصت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

راهبرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نا امیدانه، با دلسردی، با ناامیدی، با دلخوری، با درماندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هوای دخل و خرج را داشتن، مراقب بودجه بودن، حساب و کتاب کردن معادل دقیق شعر سعدیِ بزرگ: چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن/ که می خوانند ملاحان سرودی اگر ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

این ترکیب غلطه. چرا که �ین� نشانه ی جمعِ عربیه نه پارسی و نشانه ی جمع عربی رو نباید برای کلمه ی پارسی به کار برد بهتره بگیم فرمان ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در این راستا، به این منظور، برای این کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

صورتک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شکایت کردن، طرح دعوی کردن، شکوائیه طرح کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

از سرِ خود باز کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

استعلاجی گرفتن، مرخصی درمانی گرفتن، ویزیت کردن، بازدید کردن، عیادت رفتن، طول درمان، خبر بیماری را اعلام کردن، وضعیت بیماری را روزانه اعلام کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

اگر به تنهایی و بدون But Also به کار رفته باشد، به معنای، تنها، فقط، صرفا، منحصرا، انحصارا و. . . است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

ساز و کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به همراه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دودش به چشم کسی رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بدون گواهینامه، بدون جواز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

قانونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

این نیست که بگوییم، البته این بدان معنا نیست که، قرار نیست بگوییم که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوسازی، بازسازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مجموعه کیفری، مرکز کیفری، زندان، ندامتگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ورودی، مدخل، درونگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سکوی موزیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سبزه زار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چرک، کثیف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شرط بندی غیر قانونی، شرط بندی خیابانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وکیلِ شاه، مشاورِ شاه ( مشاورِ حقوقیِ پادشاه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

فرد مهم، نفرِ کلیدی، دست اندر کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

از این و آن شنیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

وکیل عام المنفعه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در آستانه ی چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شمع روشن کردن، به منظور عزا داری شمع روشن کردن ( شام غریبان گرفتن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

عجیب، خنده دار، مسخره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

باز نمودن، نمایاندن، در اندیشه آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٤٨

من واقعا نمیدونم کی برای اولین بار گود جاب رو خسته نباشید یا خداقوت ترجمه کرد. اصلا همچین اصطلاحی تو انگلیسی وجود نداره. خسته نباشید نوعی تعارف فرهنگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

فعل ترکیبی، فعل دو بخشی