پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
گلوله، فشنگ ( علوم نظامی )
اشتیاق داشتن، بی تابِ چیزی بودن، ذوق و شوق کاری را داشتن، بی قرارِ چیزی بودن
بدبین بودن، بی اعتماد بودن، نسبت به کسی حس خوبی نداشتن، منتقد کسی بودن، مورد انتقاد قرار دادن/گرفتن
دلیل آوردن ( برای حمایت از چیزی/کسی ) ، استدلال کردن
دقیق، کاملا، به درستی
کاملا، خیلی دقیق، مو به مو
مو به مو
نه چندان دقیق، نه خیلی درست
در عین غیر محتمل بودن امید داشتن، بی دلیل امیدوار بودن، بی جهت امید داشتن
خودنمایی، عرض اندام
درعوض، به جای آن
با ژست خاصی، با ادا و اطوار
دوستان، خیلی ارزشمنده کارِتون که دارید برای واژه معادلِ پارسی می سازید. اما مکعب شش پهلو داره، نه چهارتا، نه هشتا
طوری که بتوان آن را شنید
قرار داد، سازش
تنگنا
از راهِ درست، با رعایت تشریفات، با رعایت سلسله مراتب، به شکلی عقلانی
از راهِ درست، با رعایت تشریفات، با رعایت سلسله مراتب، به شکلی عقلانی
قرار احضارِ زندانی
تشریفات اداری، کاغذبازی های قانونی، روند دادرسی، تشریفات دادخواهی
تشریفات اداری، کاغذ بازی های قانونی
پایش: واژه ای است که در ویکی پدیای پارسی بسیار کاربرد دارد
مبهم، غیر صریح، غیر رک، پیچ و خم دار، پر پیچ و خم، قاطی پاتی، شک برانگیز، تردید آمیز، فاقد صراحت لهجه، غیر مستقیم، گُنگ، غیر سر راست
به شدت، کاملا، دقیقا
موضوعیت داشتن، مهم بودن، اهمیت داشتن
ساز مخالف زدن
کار چاق کُن
وکیل تسخیری
با خاک یکسان کردن
متعدد
بلاتکلیفی
عزم را جزم کردن
به خوبی
به طرز ناخوشایندی، به شکل مهیبی، به شکل ناخوشایندی
همان حالت Short form نام دیگر فرم کوتاه
دست نیافتنی
به ناگاه، به یک باره، در یک آن، در یک حرکت
چسباندن، وصله زدن، ترمیم کردن، جبران کردن
که از بین تمامِ آنها
بی سرانجام، بی پایان، بی نتیجه
توری فلزی
شیوه نامه
باری به هر جهت
از چیزی بهره بردن، از موفقیتی به دست آمده، بهره بردن
گیرا، اثرگذار، اثر بخش، مهم، شایان توجه، قابل توجه، برجسته
دوباره جا دادن، اسکان مجدد
در حدِ، در اندازه ی
دلیل
تجربی ( غیر آکادمیک، غیر دانشگاهی ) مثلا کسی که دندانپزشک تجربی است، تحصیلات دانشگاهی ندارد
مسلما، بی شک، مشخصا