my heart sank
به انگلیسی
• felt great disappointment, felt apprehensive
پیشنهاد کاربران
حالم گرفته شد. ناراحت شدم.
نگران شدم ، دلم ریخت
درباره یک چیز ناراحت و نگران شدن
آه از نهالم در رفت
نگران شدن، ناراحت شدن
تو ذوقم خورد
ناامید شدن، مغموم شدن، امید را از دست دادن
دلم هری ریخت.
در اثر یک هیجان منفی
در اثر یک هیجان منفی
قلب من خورد شد
دلشوره گرفتن، یهو احساس نگرانی کردن
( یکباره ) دل زده و مایوس شدن ، هاج و واج شدن، یکه خوردن، جا خوردن