keenly

/ˈkiːnli//ˈkiːnli/

ازروی زیرکی، ازروی تیز هوشی، بذکاوت، بطورتیزیاتند

جمله های نمونه

1. he is keenly interested in seeing you
او خیلی مشتاق دیدار شماست.

2. to feel death keenly
نسبت به مرگ احساس شدید داشتن

3. He remained keenly alive to the dangers.
[ترجمه گوگل]او به شدت در برابر خطرات زنده ماند
[ترجمه ترگمان]او به شدت زنده بود و با خطرات روبرو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He observes keenly, but says little.
[ترجمه گوگل]او با دقت نگاه می کند، اما کم می گوید
[ترجمه ترگمان]او با دقت نگاه می کند، اما کمی می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She remained keenly interested in international affairs.
[ترجمه گوگل]او همچنان به مسائل بین المللی علاقه مند بود
[ترجمه ترگمان]او به شدت به امور بین الملل علاقه مند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was keenly aware of the dangers.
[ترجمه گوگل]من به شدت از خطرات آگاه بودم
[ترجمه ترگمان]از خطرات آگاه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ade is the man keenly awake to the change.
[ترجمه گوگل]آد مردی است که به شدت نسبت به تغییر بیدار است
[ترجمه ترگمان]ade کسی است که به شدت برای تغییر بیدار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The shops also offer a keenly priced curtain-making service.
[ترجمه گوگل]مغازه ها همچنین خدمات پرده سازی با قیمت مناسب را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]مغازه ها هم چنین خدمات curtain با قیمت گزافی ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The medal is being keenly contested by eight gymnasts.
[ترجمه گوگل]این مدال به شدت توسط هشت ژیمناستیک رقابت می کند
[ترجمه ترگمان]این مدال توسط هشت gymnasts به شدت مورد اعتراض قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is keenly interested in classical English literature.
[ترجمه گوگل]او علاقه شدیدی به ادبیات کلاسیک انگلیسی دارد
[ترجمه ترگمان]او به ادبیات انگلیسی کلاسیک علاقه مند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We were keenly aware of the danger.
[ترجمه گوگل]ما به شدت از خطر آگاه بودیم
[ترجمه ترگمان]ما از خطر آگاه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They're keenly aware that whatever they decide will set a precedent.
[ترجمه گوگل]آنها کاملاً آگاه هستند که هر تصمیمی که بگیرند یک سابقه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]آن ها به شدت آگاه هستند که هر چیزی که آن ها تصمیم می گیرند، یک سابقه را به وجود خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The second half was keenly fought, but neither side managed to score.
[ترجمه گوگل]نیمه دوم جنگ سختی داشت اما هیچ یک از دو تیم موفق به گلزنی نشدند
[ترجمه ترگمان]نیمه دوم به شدت مبارزه کرده بود، اما هیچ یک از طرفین موفق نشد امتیار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But he felt keenly the odium of his position.
[ترجمه گوگل]اما او به شدت اودیوم موقعیت خود را احساس می کرد
[ترجمه ترگمان]اما نسبت به وضع و موقعیت او سخت احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sharply; pungently; perceptively, astutely; strongly, intensely; eagerly, enthusiastically
if you watch or listen keenly, you watch or listen with great concentration.
see also keen.

پیشنهاد کاربران

ترجمه تون بسیار آدم رو به اشتباه میندازه
زیرکانه جزو آخرین معانی این کلمه میتونه باشه.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : keen
اسم ( noun ) : keenness
صفت ( adjective ) : keen
قید ( adverb ) : keenly
عمیقا
1.
intensely
( سخت ) زیاد ، خیلی زیاد، شدیدا، بشدت، جداً
Your absence was keenly felt , Mr Chekov
Star Trek TOS
جداً جات خالی بود. . .
جای خالیت به شدت حس میشد. . .
2.
...
[مشاهده متن کامل]

BRITISH
in an eager or enthusiastic manner.
به طور مشتاقانه
از روی شور و شوق، اشتیاق
با اشتیاق زیاد

. Her loss has been keenly felt
باخت او شدیداً او را تحت تاثیر قرار داد
به خوبی
به شدت و شدیدا
شدیدا
خیلی هوشمندانه

بپرس