monumental

/ˌmɑːnjəˈmentl̩//ˌmɒnjʊˈmentl̩/

معنی: نا گذرا
معانی دیگر: وابسته به بنا یا لوحه ی یادبود، یادبودی، یادمانی، بزرگداشتی، همانند بنای یادبود: عظیم، پایا، جاودان، (رویداد) تاریخی، سرنوشت ساز، (عامیانه - تداعی منفی) افتضاح آور، شرم آور، بسیار بد، یادگاری، درخور، تاریخی، ماندگار، هویدا، معلوم، زیاد

جمله های نمونه

1. monumental stupidity
حماقت عظیم

2. a monumental blunder
یک گاف (اشتباه) رسوا کننده

3. a monumental column to commemorate a naval victory
ستون یادبود در بزرگداشت پیروزی در جنگ دریایی

4. a monumental event
رویداد تاریخی

5. the monumental painting covers the chapel's entire ceiling
این نقاشی شگرف،سرتاسر سقف نمازخانه را می پوشاند.

6. shahnameh is a monumental literary work
شاهنامه یک اثر جاویدان ادبی است.

7. The monumental inscription is scarcely readable.
[ترجمه مهدی ص] آن کتیبة یادگاری به زحمت قابل خواند است.
|
[ترجمه Mh] نوشته ی روی بنای تاریخی ( بنای یادبود یا کتیبه یادبود ) به زحمت قابل خواندن است.
|
[ترجمه گوگل]کتیبه یادبود به ندرت قابل خواندن است
[ترجمه ترگمان]The بزرگ به سختی قابل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's made a monumental cock-up of his first assignment.
[ترجمه Mh] او در اولین مأموریت خود گند تاریخی زد ( خیطی بالا اورد )
|
[ترجمه گوگل]او از اولین ماموریت خود یک کوک آپ به یاد ماندنی ساخته است
[ترجمه ترگمان] اون از اولین ماموریت خودش یه کیر عظیم درست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gibbon's monumental work 'The Rise and Fall of the Roman Empire'
[ترجمه گوگل]اثر تاریخی گیبون "ظهور و سقوط امپراتوری روم"
[ترجمه ترگمان]اثر تاریخی گیبن: ظهور و سقوط امپراطوری روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I had a monumental run-in with him a couple of years ago.
[ترجمه گوگل]من چند سال پیش با او برخورد بزرگی داشتم
[ترجمه ترگمان] چند سال پیش یه خاطره کامل باه اش داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I take no real interest in monumental sculpture.
[ترجمه گوگل]من هیچ علاقه ای واقعی به مجسمه های تاریخی ندارم
[ترجمه ترگمان]من هیچ علاقه ای به یه مجسمه عظیم ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a monumental traffic jam on the freeway.
[ترجمه گوگل]در بزرگراه ترافیک عظیمی وجود داشت
[ترجمه ترگمان] یه ترافیک وحشتناک روی بزرگراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This isn't such a monumental task but for the arrival of another 150,000 visitors who have exactly the same plans!
[ترجمه گوگل]این یک کار بزرگ نیست، اما برای ورود 150000 بازدیدکننده دیگر که دقیقاً همان برنامه ها را دارند!
[ترجمه ترگمان]این کار چندان مهمی نیست، اما برای رسیدن ۱۵۰۰۰۰ نفر دیگر که دقیقا برنامه مشابهی دارند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is, however, for his accomplished monumental sculpture that William Stanton is best known.
[ترجمه گوگل]با این حال، ویلیام استانتون بیشتر به دلیل مجسمه‌سازی برجسته‌اش شناخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مجسمه برای مجسمه سازی monumental که به نظر ویلیام استانتون شهرت دارد مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But what a monumental place in the history of publicity she has.
[ترجمه گوگل]اما او چه جایگاه مهمی در تاریخ تبلیغات دارد
[ترجمه ترگمان]اما چه جای بزرگی در تاریخ شهرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It's a truly monumental work, at an unbeatable price.
[ترجمه گوگل]این یک اثر واقعاً تاریخی است، با قیمتی بی نظیر
[ترجمه ترگمان]این یک اثر واقعا به یادماندنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا گذرا (صفت)
timeless, monumental

انگلیسی به انگلیسی

• huge, great, enormous; long-lasting significance; of or pertaining to monuments
a monumental building or work of art is very large and impressive.
monumental also means very great or extreme.

پیشنهاد کاربران

یادمانی
very big
صفت/ خیلی بزرگ
a monumental task
a monumental waste of time
Rebuilding the bridge proved to be a monumental job.
The data collection for this book was monumental and the authors handle the analysis adroitly.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/monumental
عظیم
مخصوص بناهای باستانی
مثلا خطوطی که مخصوص نوشتن بر روی بناهای تاریخی استفاده می شد.
آزگار
مجلل
monumental مونیومنتال= به یادماندنی
دست نیافتنی
خطیر
به یادماندنی

بپرس