mini


پیشوند:، ریز، بسیار کوچک، صغیر، کوتاه، موچول، ورام [miniskirt]

جمله های نمونه

1. Six of us crammed into Rob's Mini.
[ترجمه گوگل]شش نفر از ما در راب مینی جمع شدیم
[ترجمه ترگمان]شش نفر از ما در جعبه کوچک راب فرو رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Kids from six years old play mini rugby at the club.
[ترجمه گوگل]بچه های شش ساله در باشگاه مینی راگبی بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]بچه های شش ساله در باشگاه راگبی بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Large books can be put on a mini - computer.
[ترجمه گوگل]کتاب های بزرگ را می توان روی یک مینی کامپیوتر قرار داد
[ترجمه ترگمان]کتاب های بزرگ می توانند روی یک کامپیوتر کوچک نصب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She drives a clapped-out old Mini.
[ترجمه گوگل]او یک مینی قدیمی با کف زدن می راند
[ترجمه ترگمان] اون یه کوچولو دست و پا زده بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She got quickly into her Mini and fastened the seat-belt.
[ترجمه گوگل]سریع سوار مینی خود شد و کمربند ایمنی را بست
[ترجمه ترگمان]او به سرعت وارد her شد و کمربند ایمنی را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mini - computers are playing an important role in our lives.
[ترجمه گوگل]مینی - کامپیوترها نقش مهمی در زندگی ما دارند
[ترجمه ترگمان]مینی - کامپیوترها نقش مهمی در زندگی ما بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You're blocking that Mini in.
[ترجمه گوگل]شما آن Mini را مسدود می کنید
[ترجمه ترگمان] داری جلوی اون کوچولو رو می گیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People love British cars. Take the Mini. In Japan, it still sells more than all the other British cars put together.
[ترجمه گوگل]مردم عاشق ماشین های بریتانیایی هستند مینی را بردارید در ژاپن، هنوز هم بیشتر از تمام خودروهای بریتانیایی دیگر به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]مردم اتومبیل های انگلیسی را دوست دارند مینی را بردارید در ژاپن، این کشور همچنان بیش از سایر اتومبیل های انگلیسی را به فروش می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Compared to the old model, the reincarnated Mini Cooper has a more powerful engine and looks more streamlined.
[ترجمه گوگل]مینی کوپر در مقایسه با مدل قدیمی، موتور قدرتمندتری دارد و ساده‌تر به نظر می‌رسد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با مدل قدیمی، the مینی Cooper موتور more دارد و بسیار ساده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A mini ramp jam with fancy dress and the odd one foot tail grab ollie.
[ترجمه گوگل]مربای مینی سطح شیب دار با لباس شیک و دم یک پا عجیب و غریب
[ترجمه ترگمان]یک سراشیبی کوچک با لباس شیک و یک دم پای عجیب اولی که اولی را به دست می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The driver and passenger of the Mini, both 16 years old, are seriously ill at Gloucestershire Royal Hospital.
[ترجمه گوگل]راننده و سرنشین مینی که هر دو 16 ساله هستند در بیمارستان سلطنتی گلوسسترشر به شدت بیمار هستند
[ترجمه ترگمان]راننده و مسافر مینی، که هر دو ۱۶ ساله هستند، در بیمارستان رویال Gloucestershire بیمار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Voice over Paul sells the Mini driving seats for around five hundred pounds.
[ترجمه گوگل]Voice over Paul صندلی های رانندگی Mini را به قیمت حدود پانصد پوند می فروشد
[ترجمه ترگمان]\"صدای پل\" صندلی راننده را به قیمت حدود پانصد پوند می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cushion; mini purse; pin cushion; spectacle case.
[ترجمه گوگل]کوسن؛ کیف کوچک؛ کوسن پین؛ کیف عینک
[ترجمه ترگمان]cushion؛ کیف کوچک، کو سن، این پرونده را نمایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It seems that if you're after a mini people carrier, this is cheaper to run than all the others.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که اگر به دنبال یک شرکت حمل و نقل مینی مردم هستید، اجرای آن ارزان تر از بقیه است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که اگر شما یک حامل کوچک را دنبال کنید، این ارزان تر از بقیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] کوچک، کوتاه شده مینی کامپیوتر .

انگلیسی به انگلیسی

• family name; name of a renowned small british car produced from 1959 to 2000 (designed in 1959 by sir alec issigonis)
mini-skirt
small, miniature
miniature, minor, short (of a skirt or a dress)
mini- combines with nouns to form new nouns that refer to a smaller version of a particular thing. for example, a mini-computer is a computer which is smaller than a normal computer.

پیشنهاد کاربران

جزء
یعنی ریز و کوچک
خُرد
کوچک یا کوتاه
مینی در اصل واژه ای یونانی است بر گرفته از کلمه mikiri:کوچک و خودش در زبان یونانی به معنای کوچکترین اندازه است نه کوچک به تنهایی

بپرس