find oneself


1- (ماهیت و استعدادها و غیره ی) خود را یافتن 2- ... بودن، پی بردن به

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to discover one's true nature, interests, or vocation.

به انگلیسی

• realize one's potential or dreams

پیشنهاد کاربران

برخلاف انتظار خود را در وضعیتی یافتن، به صورتی غیر منتظره وارد جایی یا موقعیتی شدن
سر در آوردن از جایی
متوجه شدن، دریافتن، برخلاف انتظار
فکر کردن, دیدن, درنظر گرفتن ( کسی نسبت به خود ) ، چشم باز کردن و دیدن
در همان حال، یکمرتبه، به یکباره
چشم که باز کنی ببینی
به خودت بیای و ببینی
به درد کاری خوردن
یکهو چشم باز کردن و دیدن
یک دفعه به خود آمدن
خود را در شرایطی دیدن
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما