پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٩٠٩)

بازدید
١,٩٣٨
تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به روز رسانی وضعیت

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

امتیاز برای رفتار خوب لایک خوش سابقه گی He earned brownie points by bringing coffee for his colleagues. او لایک گرفت بخاطر آوردن قهوه برای همکارانش

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

امتیاز برای رفتار خوب لایک خوش سابقه گی He earned brownie points by bringing coffee for his colleagues. او لایک گرفت بخاطر آوردن قهوه ب ای امکارانش

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

وجود دارد در . . . . . . The project was delayed due to all the red tape involved in government approvals. این پروژه به تاخیر افتاد بواسطه ی تمام ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

مجوز های دولتی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رسمی: جا به جا شدن ( پول ) Half the money spent in kenya travels through M - Pesa , a money transfer system based on mobiles. نیمی از پولی که در ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Strong point متضاد ؛ weak point

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گرایش عمومی سمت و سوی تمایل مردم جهت گیری اجتماعی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( Fit ( noun ۱ - تناسب ۲ - انتخاب مناسب We must be sure that there’s a fit between the needs of the children and the education they receive. ما باید ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Anticipate vs guess Anticipate : تمهید جستن ، آمادگی جستن برای حوادث احتمالی پیش بینی های لازم را به عمل آوردن Guess : صرفا حدس زدن، پیش بینی کردن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از منابع خارجی تامین کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Step forward vs pioneer Step forward: پا پیش گذاشتن ، پیش قدم شدن Pioneer : پیشتاز بودن، جزء اولین ها بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

pi‧o‧neer ( noun ) countable : ۱ - حرفه ای، پیشتاز�� ۲ - پیشکسوت ( اولین نفرات ) � 💫1�someone who is important in the early development of somethin ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Streamline vs optimize Streamline: ساده سازی کردن، اصلاح ساختاری کردن، کارآمد کردن Optimize : بهینه کردن ) بدون تغییرات فیزیکی/صرفا با تغییر تنظیمات ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Streamline : ساده سازی کردن ، کارآمد کردن ( بوسیله ی حذف و اضافه/اصلاحات ساختاری ) 💫 Optimize : بهینه کردن، پر بازده کردن ( بوسیله تنظیمات بهینه ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

پخش غذای نذری

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرو غلطیدن افتادن و غلط خوردن Fall move=trumple

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

که انگار خونه خودته، دنج و راحت مثل خانه خودت We stayed at a homey bed and breakfast inn. ما در یک مسافرخانه ی فقط صبحانه و تختخواب دنج و راحت مثل ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Home خانه Homey :که انگار خونه خودته، دنج و راحت مثل خانه خودت Homeless : بی خانمان Homesick : غریبی کردن Homeland : وطن Homemade : خانگی ( Homema ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( تخصصی ) هم فرکانس شدن ( عمومی ) ( فعل لازم ) هم دل شدن، به دل نشستن ( فعل متعدی ) منعکس کردن Her experiences resonate powerfully with me, livin ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

داستان عامه پسند

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عامه پسند که عموم مردم دوست دارند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست شستن از چیزی قید چیزی را زدن I think we need to throw cold water on that idea. من فکر پی کنم ما نیاز هست که دست بشوییم از این ایده ( قید اش را ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شناسه ی اجتماعی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با سند و مدرک اعلام کردن، رسما اعلام کردن as saying ( that ) to say something publicly or officially, so that it may be�written�down and�repeated� ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be worth sth��������� ارزش . . . دارد be worth it������������ ارزشش را دارد be worth doing���� ارزش انجام دادن اش را دارد 10/€50/�300, etc. worth of ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

او به ارزش ( به اندازه ی ) ۲۰۰ دلار لباس خرید. She bought $200 worth of clothes. €50 worth of golden��� به ارزش ) به اندازه ۵۹ یورو طلا ) €50 wort ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

صندوق رشدوا توسعه ( ملی ) Many income funds are worth considering since the total return is often better than from a growth fund. بسیاری از صندوق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی چون و چرا The Socialists now have a commanding lead over their opponents. جامعه شناسان حالا برتری بی چون و چرا دارند روی مخالفانشان The Chicago ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از این هم بد تر اینکه. . . . . از این بدتر . . . . . . تازه از این هم بدتر. . . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ - دفتر ثبت وقایع روزانه ( هواپیما، کشتی. . . . . ) ۲ - کنده درخت ۳ - لگاریتم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Backlog :� لیست اقدامات/ اقلام مورد نیاز ( اصطلاحی در مدیریت پروژه ) large amount of work that you need to complete, especially work that should al ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معاشقه کردن مغازله کردن عشق بازی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زوار در رفته بودن

پیشنهاد
٠

داره زوار در رفته میشه داره نخ نما میشه داره می پوسه

پیشنهاد
٠

کهنه گی اش دارد معلوم میشه نخ نما دارد میشه دارد پوسیده میشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کهنه گی، کهنه بودن :age پوسیدگی، پوسیده بودن بعضی از این مبل ها داره نخ نما میشه. Some of the furniture was�showing�signs of�age. The water pipes ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه اش هارت و پورت ولی هیچ کاری نمی کنی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Soft skills badge

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه اش حرف، همه اش ادعا فقط حرف، فقط ادعا فقط پارس می کنی ولی جرات هیچ کاری را نداری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان لیاقت هماهنگ کننده و سازماندهی گروهی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان مدیریت و رهبری مدرک قابلیت هدایت گروه نشان توانایی رهبری کار تیمی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانجی سازمان دهنده تسهیل گر کاتالیزور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسوول گزینش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

وا دادن کم آوردن She came unstuck in the last part of the exam او در آخرین بخش امتحان وا داد ( کم آورد ) It was in the third round of the championsh ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر کردن موفق نبودن شکست خوردن She came unstuck in the last part of the exam او در آخرین بخش امتحان گیر کرد ( نتوانست عبور کند/موفق نبود/شکست خورد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اقتصاد ) پویا buoyant economy/market/industry Carpet sales remained strong as a result of the buoyant housing market فروش فرش پابرجا ماند به عنوا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراهم بودن موجود بودن آماده ی استفاده بودن در دسترس بودن Rooms are offered subject to availability اتاقها ارایه می شوند منوط به فراهم بودن ( آماده ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - بازار آزاد ۲ - مناطق آزاد ( تجاری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

رقبا را از صحنه رقابت خارج کردن کنار زدن رقبا squeeze somebody/something → out ( of something ) phrasal verb [transitive] to make it difficult for so ...