پیشنهادهای اعظم نوری (٣٢٩)
پاچه خواری دیگران را کردن
دو زار هم نمی ارزد
مطمئن شدن از انجام کاری If you take care to do something, you make sure that you do it.
اشتباه نامگذاری
فک راهب
انسان فلورسی ( گونه ای منقرض شده از انسان که 12000 سال پیش در جزایر اندونزی می زیسته است
بلند و برافراشته
میمون جیغ کش
نوعی میمون بومی جنگل های برزیل با نام تامارین شیری طلایی
عقاب هاست
شبهه انقراض
طوطی ماکائو اسپیکس پرنده ی بومی برزیل به رنگ آبی
نوعی مورچه خوار با نام: حشره خوار جهنده صورت خاکستری
حلقه های زنجیره
گونه ی حیوانات همه چیز پسند
گونه حیوانات ویژه پسند
درنای کاکل قرمز
شاهین بحری
سینه بادکنک
اردک ماندارین
صعوه جنگلی ( نوعی پرنده شبیه به گنجشک )
با آب به ساحل آمدن
گاو دریایی نر
استتار
خرچنگ شیاردار
ستاره ی دریایی تاج تیغی
خز دریایی اُبلیا
به بیرون پرتاب کردن، مخصوصا زبان. مثل پرتاب شدن زبان قورباغه
بدون فلس ( برای پوست ماهی )
شقایق نگینی
شقایق دانه ریز شقایق دریای سرخ نام دیگر: beadlet anemones
شقایق دانه ریز شقایق دریای سرخ نام دیگر: Actinia equina
گهواره ی دریایی ( یک موجود نرم تن که در دریا ها زندگی می کند )
کوزه داران ( نوعی نرم تن دریایی )
کوزه داران ( نوعی نرم تن دریایی )
فرفره اسباب بازی
صدف سر ماهی
حلزون نفیر
حلزون نوک دار
این رنگدانه دارای رنگی قهوه ای یا سبز زیتونی است
نام یک گیاه دریایی به نام "شاخه دار"
علف مرجانی
اسفنج تکه نانی
بارهنگ شاخ گوزنی
خاره چسب اسپرا
خاره چسب
گلسنگ های لبه دار ( گیاه )
گل شقایق شاخدار زرد
شقایق دریایی مارپیچ
حلزون نفیر سگی
رنگ یا رنگدانه ای قرمز در گیاهان دریایی نظیر کتانجک که رنگدانه سبز کلوروفیل را می پوشاند
فوکوزانتین رنگ یا رنگدانه ای در گیاهان دریایی مثل جلبک دریایی. این رنگدانه کلوروفیل را می گپوشاند، رنگدانه ی سبزی که در بیشتر گیاهان وجود دارد.
برگ شاخه
پای رود
کیسه تنان
پری شاهرخ ( نوعی پرنده )
پرندگان شکار شونده
پرنده ای شکاری با نام کورکور
مرغ مگس زنبوری
تاثیر بسیار جدی، سخت یا بدی روی چیزی داشتن
تپه ماهور
سسک ( نوعی پرنده )
سسک تالابی زیتونی ( نوعی پرنده )
سسک جنگلی ( نوعی پرنده )
چرخ ریسک زغالی
کشیم کابلی بزرگ
فرار کردن با قدم های کوچک
سلیم طوقی کوچک
چرخ ریسک تاب دانه
همه کاره
شاید واژه کرم ساحلی بهتر باشد
دست دراز کردن و دنبال چیزی گشتن با دست دنبال چیزی گشتن با انگشتان دنبال چیزی گشتن
مرغ روغن گونه ای از پرندگان شبگردسانان است. و معمولا در آمریکای جنوبی یافت می شود
در امتداد
چنگر پرنده ای آبزی به رنگ سیاه است که رنگ سر و گردنش براق تر و نوک و پیشانی اش سفید رنگ است
برکه نورد ( نوعی پرنده )
خروس جنگی قرمز ژاپنی
پشت به چیزی بودن رویگردان بودن از
قوی گُنگ
عروس هلندی
روزلای سرخ طوطی بومی شرق و جنوب شرقی استرالیا
دم چنگالی
قرقاول بانو آمهرست
نوعی قرقاول مختص سرزمین چین
فرایندی است که در آن یک زاغ کبود روی زمین پرهای خود را باز می کند و درحالیکه دمش را میان پاهایش تا کرده است، مورچه ای را به نوک می گیرد و پیش از آنکه ...
پودر شدن یا پودر کردن
قلاب ماهیگیری
a sudden increase in something, especially for a short period افزایش ناگهانی در چیزی، مخصوصا برای یک دوره کوتاه
در شرایط بسیار سختی بودن طوری که سر و کله زدن با آن بسیار دشوار است
Epiphany is an “Aha!” moment. As a literary device, epiphany is the moment when a character is suddenly struck with a life - changing realization whi ...
فوق العاده کاری را خوب انجام دادن به هدف زدن
کاری را با موفقیت انجام دادن
چپه شدن
تغییر زمین بازی در باز ی تنیس یا فوتبال
قربانی شدن صدمه خوردن
هجوم بردن حمله کردن عجله کردن
to fit together جفت و جور بودن
بکسل شدن یدک کشی کردن
به چیزی برخورد کردن و متلاشی شدن
بلافاصله درجا بدون فوت وقت
to do something which causes you to risk losing something such as your reputation or your job. برای انجام کاری چیزی مثل آبرو و زندگی را وسط گذاشتن ...
وصل کردن به چیزی مثل وصل کردن بیمار به دستگاه
روزی که شما احساس کسل بودن و سرحال نبودن دارید یا غمگین و افسرده هستید
گرفتن نمرات بالا در تمام دروس
کسی حواسش را جمع کاری کند و تلاش کند تا آن را انجام دهد
a lot of something مقدار زیادی از چیزی
strongly affect someone. به شدت برکسی تاثیر گذاشتن
used to describe a situation in which an important or powerful person, organization, etc. , is being controlled by someone or something that is much ...
با بی خیالی شانه بالا انداختن
از یقه کسی گرفتن
از دور خارج شدن مخصوصا در رقابت
سر تعظیم فرود آوردن
رنگ ارغوانی
گل سوسن صورتی
پاره کردن یا جدا کردن از چیزی
وقتی نمی خواهید و یا نمی توانید کسی را که به شما خیانت کرده، شما را ناراحت کرده، و یا اعتماد شما را از بین برده ببخشید کینه داشتن
آبی تخم مرغی یک رنگ آبی روشن ( تقریبا فیروزه ای ) رنگ تخم سینه سرخ آمریکایی است
سبک بار شدن
قابلیت دریافت وحی و الهام
بصیرت و روشن بینی
perception of what is not normally perceptible پذیرش چیزی که به طور معمول پذیرفتنی نیست the ability to perceive emotional or psychic energy that is ...
در آب و هوای بد بیرون رفتن
گرفتار شدن در روزمرگی
If something sees the light of day at a particular time, it comes into existence or is made known to the public at that time. شناخته شدن در معرض دید ...
احساسات قوی مانند خشم احساساتی که تحت فشار هستند و آماده منفجر شدن می باشند
شمشیرها را غلاف کردن
a way of showing what people think of different products in relation to each other: On the positioning map, you can see that Brand X is perceived as ...
نقشه موقعیت محصول در افکار عمومی
نوعی بازی بچگانه، که در آن بچه ها با خواندن شعر دست هایشان را به هم می زنند
برای روز مبادا کنار گذاشتن به گوشه ای انداختن کنار گذاشتن
اذیت کردن، ناراحت کردن مثل خوره خوردن ناراحتی کم اما متداوم
cause slight but persistent annoyance, discomfort, or anxiety. "Doreen wanted to discuss matters that niggled at her mind"
به ثمر رساندن تحقق بخشیدن
نوعی بازی کامپیوتری
سابیدن
احساس حیرت، ناراحتی و سردرگمی بسیار داشتن
اشتباه گرفتن She looks so young I took her for your sister. او انقدر جوان به نظر می رسد که من او را با خواهرت اشتباه گرفتم
اینکه به کسی یا چیزی به اشتباه باور داشتن
چراغ چشمک زن ماشین را روشن کردن
راهنمای ماشین را زدن
لباس هایی که طراحی دوخت و توزیع آن ها به شیوه ای است که دوستدار محیط زیست باشد
کنار گذاشتن
کنار گذاشتن به عنوان چیزی بی ارزش و غیر ضروری دور انداختن
داری مسخره بازی در می آوری؟
To force someone to obey one's wishes or commands; to make someone act in accordance with one's authority.
اطاعت کردن از دستور کسی اطاعت کردن
پیدا کردن جا و موقعیت کسی
کورمال حرکت کردن
to look further than what is obvious فراتر رفتن، کمی آن طرف تر را نگاه کردن،
کسی را دست انداختن
قورباغه رو قورت دادن
قال قضیه رو کندن
قابل پیش بینی
ناخودآگاه
رنگ فندقی ملایم و براق
رنگ بژ
از کوره در رفتن
final thing that makes something perfect
کرک دار، لباسی که کرک داده
طاقت طاق شدن
دل از شادی قنج رفتن
بودن در شرایط قریب الوقوع اینکه ممکن است هر لحظه اتفاقی بیافتد
phrase. If you say that someone has the Sword of Damocles hanging over their head, you mean that they are in a situation in which something very bad ...
بیش از حد آسان گیرانه بیش از حد شل
پر انرژی و بیش فعال مخصوصا در دوران نوجوانی
اغراق کردن، بزرگ نمایی کردن
to make you respond in an emotional way, for example by feeling sympathy or pleasure 2. If something strikes a chord, it causes people to approve of ...
شرکت دولتی؛ شرکتی که دولت آن را تاسیس و قوانین آن را تدوین کرده باشد ( مخصوصا این عبارت برای شرکت های دولتی کانادا استفاده می شود )
دمت را روی کولت بگذار و برو عمدا آرام کار کردن کاسه کوزه راجمع کردن و رفتن
دل دل کردن مِن و مِن کردن
قوز بالا قوز کاری که یک شرایط بد را بدتر کند مخصوصا اگر فرد را مجبور به انجام کاری کند
مخ زدن
هرچه که به ذهنتان می رسد
مقیاسی رایج در ساخت قطارها و ریل های اسباب بازی
سریع تغییر موضوع دادن
با کوبیدن مشت به هم سلام دادن ( به جای دست دادن )
کسی که ظاهرش را خیلی خوب جلوه می دهد، از درون ضعیف است اما ظاهری سخت و محکم و گاهی خشن دارد
کوک بودن ( در مورد ابزار موسیقی )
لایه برداری کردن، تراشیدن
پیچ خوردن مچ پا
بالاخره کار خودت رو کردی؟ اینکه کسی کاری احمقانه و نادرست انجام دهد
تحقیر و تمسخر
بدبین بودن، شکاک بودن، مخصوصا نسبت به آینده
کسی که ذاتش خراب است
جلوپنجره رادیاتور ماشین
ناخوانده، دعوت نشده
اینکه خاصیت و یا توانایی مهمی از کسی از بین برود The illness robbed him of a normal childhood بیماری کودکی معمولی را از او ربود.
پرمدعا، افاده ای، پر فیس و افاده
آخرین قطره ای که کاسه را لبریز می کند
خیال کسی را راحت کردن
بی تفاوت از کنار کسی رد شدن
گچ گرفتن تمام بدن، وقتی که فردی تمام بدنش بخاط تصادف یا حادثه ای گچ گرفته می شود
پاچه خوار
پاک کردن رد پاهایش
حقوق بخور و نمیر میزان بسیار کم ذره ذره نابود کردن
خط مشی
the most carefully made plans بهترین و دقیق ترین طرح ها و نقشه ها
the quality of being fictional ( = imaginary )
اجلاس سران
مشت کردن دستها
گره کردن دستها در یکدیگر
خبر تکان دهنده
جدایی انداختن بین کسانی، بین چند نفر را خراب کردن
آخرین سنگر
هیجان زده
زیادی فشار آوردن به کسی
unsuccessful in an activity or situation or at some disadvantage because of it ناموفق بودن در فعالیتی بخاطر چیزی
هرکی خربزه می خوره، پای لرزش هم میشینه
تمایل بسیار داشتن، اشتیاق داشتن
رویدادی هیجان انگیز که انرژی بسیاری می طلبد
عین هم بودن، کپی هم بودن
احتمالا در آینده موثر و یا موفق واقع می شود
to become involved in ( something, especially something that is considered wrong or improper درگیر چیزی شدن
بدون مانع بدون محدودیت
متقاعد کردن کسی
خودت رو جمع و جور کن
در دعوا و بگو مگوهای کودکانه استفاده می شود "خودتی"، "باباته"، "جد و آبادته"
اتوبوس بین شهری
نوچه
روانکاوانه
نگاه غضب آلود
نگاه حاکی از خشم و عصبانیت
اگر سرگرم باشی و همیشه سرت شلوغ باشد آدم شادی خواهی بود
غیرکلامی
رنگش می پرد
The term lower nature, however, refers to the animal and selfish side of human nature, that part which tends downwards and which has to be regenerate ...
به کار خودش چسبیدن مثلا stick to your knitting یعنی بچسب به کار خودت
کلامی دلگرم کننده
نفس گرفتن نفس گیری در شنا اصطلاحا موقع صحبت کردن وقتی یک نفس حرف می زند وسطش یک نفسی میگیرد
خبره شدن در کاری
وقت تلف کردن
is a way for students to meet other students, become familiar with campus services, and register for fall classes. Every student attending college in ...
جمع آوری پول
افراد کم بضاعت
هیچ وقت به ذهنش نرسیده بود
راه رفتن با انرژی بیشتر که نشان می دهد شما خوشحال و با اعتماد به نفس هستید
پر پرواز چیزی بودن
باعث دردسر شدن
حسابی درگیر کاری بودن کار کردن در جهت پرداخت هزینه تحصیلات بلند مدت
پول بخور و نمیر
بیرون ریختن
خیلی سریع چرخیدن
مواخذه شدن
بخش اصلی و عمده چیزی توده
برای فهمیدن و یا درک چیزی راهی پیدا کنند
ذهن را بیدار کردن شروع به فکر کردن به وضوح درباره چیزی شروع به فکر کردن
چیزی را به وضوح دیدن یا بسیار دیدن معمولا به دیدن چیزی شوکه کننده اشاره دارد
تحت تاثیر قرار دادن
خراب کردن چیزی مداخله کردن در جایی یا کاری
حلقه شانس فرصت طلایی
دیابت نوع دو
پشت سر گذاشتن
زیرپوستی
در کمال تعجب
کشیده شدن، ادامه یافتن
چماق و هویج
بیش از حد
محقق شدن
ترکوندن، به اوج سود و یا موفقیت رسیدن موفق شدن
سخت کشیدن چیزی، مثل طناب
نشریه سالانه ریچارد بیچاره که توسط بنجامین فرانکلین در طی سال های 1732 تا 1758 چاپ می شده است.
اندوختن
برداشت پول
فرمول دار بدون هیچ خلاقیت و یا فکری پشت آن
باز آفرینی
پیشرفت چشمگیر
ارزشمند
سر در آوردن از چیزی مخصوصا که چالش برانگیز، گیج کننده و مفهومی جدید باشد
To comprehend something that one considers challenging, confusing, or a foreign concept.
شلوارک مخصوصا شلوارکی که از قیچی کردن شلوار لی درست می کنند
توقیف شدن ماشین را از جایی به جایی دیگر انتقال دادن
دانسته یا ندانسته آگاهانه یا ناآگاهانه
شانس خیلی کمی در کاری یا چیزی داشتن
در بازار سهام به معنای میانگین کم کردن است میانگین کم کردن
خودش است درست حدس زدید
برایش مثل پیک مرگ می شوم عزرائیلش می شوم
سرکار گذاشتن کسی سربه سر کسی گذاشتن to fool ( someone ) completely
برگه ترخیص
پا از گلیم خود فراتر گذاشتن
بد اخلاق شدن become threatening and violent become bad or unpleasant
درجایی بودن درگیربودن غر زدن از کسی چغلی کردن
سخت کار کردن، معادل فارسی می توان گفتم انقدر سخت کار کردم پدرم درآمد
حسابی سرت شلوغ است
انتقاد پذیر بودن
تا خرخره زیر بار چیزی رفتن در چیزی غرق شدن
به شدت به کسی حمله کردن
آدم بدردنخور
از پس چیزی برآمدن
حمله لفظی و یا فیزیکی به کسی
دوباره از اول آغاز کردن
تضاد شخصیتی
قطع کردن
To have a series of abbreviations listed after one's name indicating one's levels of higher education or military honors, thereby denoting a presumed ...
an expression that means that you should praise someone who deserves it, although you might dislike some things about them قدردانی از کسی که مستحق آن ...
تماس نیمه کاره تماسی که در آن فرد به کسی زنگ می زند اما قبل از آنکه طرف مقابل پاسخ دهد خود تماس گیرنده آن را قطع می کند
مبتلا شدن به بیماری
go a long way toward ( s ) doing sth to be very helpful بسیار مفید بودن
متزلزل
احمق، عوضی خرابکار، دست و پا چلفتی
خفه شو!
از عمد کسی را نقد کردن یا اذیت کردن
آدم حوصله سربر
تن لش 1. A very weak willed, helpless, or cowardly person; one who lacks any real resolve, inner - strength, or motivation 2. One who is completely ...
هرچیزی که آینده شما را به باد دهد هرچیزی که آینده شما را نابود کند
پیش رو
گوسفند قربانی
تایید کارهای کسی
جامعه شناسانه
لبریز شدن، سرشار شدن
به شدت درگیر چیزی شدن
بلا نسبت!
دارای درک چگونه برخورد کردن با عموم مردم و رسانه ها
The term "underserved population'' means a population of individuals, including urban minorities, who have historically been outside the purview of a ...
روزنه امید
از خود در آوردن ( چیزی که واقعیت ندارد )
من درآوردی
دخیل کردن
اگر برای مکان به کار رود معنای مکانی را می دهد که بازدیدکنندگان فراوانی را به خود جذب می کند
بخشی از هیئت مدیره بودن، با هیئت مدیره کار کردن
هم سو حرکت کردن
پیش نویس یک پروپوزال که به دنبال حمایت مالی برای پروژه های تحقیقی در علوم سلامت می باشد
نوسازی
لارژ بودن مخصوصا در خرج کردن و مهربانی
همه جانبه
پویش
در کنسرت های گروهی فرد یا گروهی که محبوب تر است و بیشترین تعداد بلیط به خاطر آنها فروخته می شود
تعطیلات در خانه
سازمان مادر
خود رو ( گیاهان )