misnomer

/ˌmɪsˈnoʊmər//ˌmɪsˈnəʊmə/

معنی: اسم بی مسمی، نام غلط، نام عوضی
معانی دیگر: دادن نام عوضی، نام بی مسما، (در مدرک قانونی و غیره) اشتباه در ذکر نام شخص یا محل

جمله های نمونه

1. the name "democracy" was a misnomer for that country
نام ((دموکراسی)) برای آن کشور اسم بی مسمایی بود.

2. It's something of a misnomer to refer to these inexperienced boys as soldiers.
[ترجمه گوگل]تلقی کردن این پسران بی تجربه به عنوان سرباز، چیزی اشتباه است
[ترجمه ترگمان]اسم این بچه های بی تجربه ای مثل سربازها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'Villa' was something of a misnomer; the place was no more than an old farmhouse.
[ترجمه گوگل]"ویلا" چیزی شبیه به اشتباه بود آن مکان بیش از یک خانه مزرعه قدیمی نبود
[ترجمه ترگمان]ویلا یک اسم غلط بود؛ جایی که از یک خانه قدیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'Silent movie' is a misnomer since the movies usually had a musical accompaniment.
[ترجمه گوگل]«فیلم صامت» نام اشتباهی است زیرا فیلم‌ها معمولاً همراهی موسیقی داشتند
[ترجمه ترگمان]فیلم ساکت یک اسم misnomer است، زیرا فیلم های آن معمولا یک آهنگ موسیقی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Herbal "tea" is something of a misnomer because these drinks contain no tea at all.
[ترجمه گوگل]"چای" گیاهی چیزی اشتباه است زیرا این نوشیدنی ها اصلاً چای ندارند
[ترجمه ترگمان]\"چای\" گیاهی است، چون این نوشیدنی ها هیچ چای ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is something of a misnomer, as the offer is restricted to existing shareholders of the bidder on a prorata basis.
[ترجمه گوگل]این یک نام اشتباه است، زیرا این پیشنهاد به سهامداران موجود مناقصه‌دهنده به صورت متناسب محدود می‌شود
[ترجمه ترگمان]این چیزی از اسم misnomer است، زیرا این پیشنهاد به سهامداران فعلی پیشنهاد شده توسط پیشنهاد دهنده محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Palace of Justice - a terrible misnomer - was set on fire by the workers.
[ترجمه گوگل]کاخ دادگستری - یک اشتباه وحشتناک - توسط کارگران به آتش کشیده شد
[ترجمه ترگمان]کاخ دادگستری، یک اسم misnomer وحشتناک، توسط کارگران به آتش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. King crab is, in fact, a misnomer.
[ترجمه گوگل]شاه خرچنگ در واقع یک نام اشتباه است
[ترجمه ترگمان]در واقع خرچنگ پادشاه اسم misnomer دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What a bad joke and misnomer that is.
[ترجمه گوگل]چه شوخی و چه بد نامی است
[ترجمه ترگمان] چه شوخی بدی و اسم عوضی ای که هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The term "black-headed gull" is something of a misnomer, since the bird's head is actually brown.
[ترجمه گوگل]اصطلاح "مرغ سر سیاه" چیزی اشتباه است، زیرا سر پرنده در واقع قهوه ای است
[ترجمه ترگمان]عبارت \"مرغ دریایی سیاه\" چیزی از اسم misnomer است چون سر این پرنده واقعا قهوه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fact, the term requirement a misnomer.
[ترجمه گوگل]در واقع، اصطلاح الزام یک نام اشتباه است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، این اصطلاح requirement نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Actually, " Underground " is a misnomer, because more than half the shops are above ground.
[ترجمه گوگل]در واقع، "زیر زمین" یک نام اشتباه است، زیرا بیش از نیمی از مغازه ها بالای زمین هستند
[ترجمه ترگمان]در واقع، \"Underground\" نامی misnomer است، چرا که بیش از نیمی از مغازه ها در بالای زمین قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's actually a misnomer because even rats have more sense than to stay in thisridiculous model.
[ترجمه گوگل]این در واقع یک نام اشتباه است زیرا حتی موش‌ها هم عقل بیشتری نسبت به ماندن در این مدل مسخره دارند
[ترجمه ترگمان]این یک اسم misnomer است، زیرا حتی موش ها دارای حس more نسبت به ماندن در مدل thisridiculous هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I see this phrase as a misnomer and prefer the word " resurgent. "
[ترجمه گوگل]من این عبارت را یک نام اشتباه می بینم و کلمه "Resurgent" را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من این عبارت را نامی misnomer و واژه \"طغیان مجدد\" را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسم بی مسمی (اسم)
misnomer

نام غلط (اسم)
misnomer

نام عوضی (اسم)
misnomer

تخصصی

[حقوق] نام غلط، اسم بی مسمی

انگلیسی به انگلیسی

• inappropriate name; use of a wrong name
a misnomer is a word or expression that describes something wrongly or inaccurately; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. اسم بی مسما ۲. نام غلط ۳. نامگذاری غلط
مثال:
It recognizes that "time management" is really a misnomer
آن فهمید که مدیریت زمان واقعا یک اسم بی مسما {و نامگذاری غلط} است.
اشتباه نامگذاری
اسم بی مسما
کلمه یا اسمی که مناسب و یا دقیق نیست.

بپرس