پیشنهاد‌های اعظم نوری (٣٣٧)

بازدید
١,٠٦١
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مواخذه شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخش اصلی و عمده چیزی توده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای فهمیدن و یا درک چیزی راهی پیدا کنند

پیشنهاد
٠

ذهن را بیدار کردن شروع به فکر کردن به وضوح درباره چیزی شروع به فکر کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را به وضوح دیدن یا بسیار دیدن معمولا به دیدن چیزی شوکه کننده اشاره دارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تحت تاثیر قرار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خراب کردن چیزی مداخله کردن در جایی یا کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

حلقه شانس فرصت طلایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دیابت نوع دو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت سر گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

زیرپوستی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در کمال تعجب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشیده شدن، ادامه یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

چماق و هویج

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بیش از حد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

محقق شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ترکوندن، به اوج سود و یا موفقیت رسیدن موفق شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت کشیدن چیزی، مثل طناب

پیشنهاد
١

نشریه سالانه ریچارد بیچاره که توسط بنجامین فرانکلین در طی سال های 1732 تا 1758 چاپ می شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اندوختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

برداشت پول

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرمول دار بدون هیچ خلاقیت و یا فکری پشت آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

باز آفرینی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

پیشرفت چشمگیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ارزشمند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

سر در آوردن از چیزی مخصوصا که چالش برانگیز، گیج کننده و مفهومی جدید باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

To comprehend something that one considers challenging, confusing, or a foreign concept.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شلوارک مخصوصا شلوارکی که از قیچی کردن شلوار لی درست می کنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

توقیف شدن ماشین را از جایی به جایی دیگر انتقال دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانسته یا ندانسته آگاهانه یا ناآگاهانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شانس خیلی کمی در کاری یا چیزی داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در بازار سهام به معنای میانگین کم کردن است میانگین کم کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

خودش است درست حدس زدید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

برایش مثل پیک مرگ می شوم عزرائیلش می شوم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرکار گذاشتن کسی سربه سر کسی گذاشتن to fool ( someone ) completely

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

برگه ترخیص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

پا از گلیم خود فراتر گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بد اخلاق شدن become threatening and violent become bad or unpleasant

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

درجایی بودن درگیربودن غر زدن از کسی چغلی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سخت کار کردن، معادل فارسی می توان گفتم انقدر سخت کار کردم پدرم درآمد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

حسابی سرت شلوغ است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

انتقاد پذیر بودن

پیشنهاد
١

تا خرخره زیر بار چیزی رفتن در چیزی غرق شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

به شدت به کسی حمله کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم بدردنخور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

از پس چیزی برآمدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

حمله لفظی و یا فیزیکی به کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دوباره از اول آغاز کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تضاد شخصیتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

قطع کردن