پیشنهاد‌های اعظم نوری (٣٣٧)

بازدید
١,٠٦١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کنار گذاشتن به عنوان چیزی بی ارزش و غیر ضروری دور انداختن

پیشنهاد
٢

داری مسخره بازی در می آوری؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To force someone to obey one's wishes or commands; to make someone act in accordance with one's authority.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اطاعت کردن از دستور کسی اطاعت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیدا کردن جا و موقعیت کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کورمال حرکت کردن

پیشنهاد
٢

to look further than what is obvious فراتر رفتن، کمی آن طرف تر را نگاه کردن،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی را دست انداختن

پیشنهاد
٠

قورباغه رو قورت دادن

پیشنهاد
١

قال قضیه رو کندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قابل پیش بینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناخودآگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگ فندقی ملایم و براق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رنگ بژ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کوره در رفتن

پیشنهاد

final thing that makes something perfect

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کرک دار، لباسی که کرک داده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

طاقت طاق شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دل از شادی قنج رفتن

پیشنهاد
٠

بودن در شرایط قریب الوقوع اینکه ممکن است هر لحظه اتفاقی بیافتد

پیشنهاد
٠

phrase. If you say that someone has the Sword of Damocles hanging over their head, you mean that they are in a situation in which something very bad ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیش از حد آسان گیرانه بیش از حد شل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پر انرژی و بیش فعال مخصوصا در دوران نوجوانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اغراق کردن، بزرگ نمایی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

to make you respond in an emotional way, for example by feeling sympathy or pleasure 2. If something strikes a chord, it causes people to approve of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شرکت دولتی؛ شرکتی که دولت آن را تاسیس و قوانین آن را تدوین کرده باشد ( مخصوصا این عبارت برای شرکت های دولتی کانادا استفاده می شود )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

دمت را روی کولت بگذار و برو عمدا آرام کار کردن کاسه کوزه راجمع کردن و رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دل دل کردن مِن و مِن کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قوز بالا قوز کاری که یک شرایط بد را بدتر کند مخصوصا اگر فرد را مجبور به انجام کاری کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مخ زدن

پیشنهاد
٢

هرچه که به ذهنتان می رسد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مقیاسی رایج در ساخت قطارها و ریل های اسباب بازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سریع تغییر موضوع دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

با کوبیدن مشت به هم سلام دادن ( به جای دست دادن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که ظاهرش را خیلی خوب جلوه می دهد، از درون ضعیف است اما ظاهری سخت و محکم و گاهی خشن دارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کوک بودن ( در مورد ابزار موسیقی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

لایه برداری کردن، تراشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیچ خوردن مچ پا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بالاخره کار خودت رو کردی؟ اینکه کسی کاری احمقانه و نادرست انجام دهد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تحقیر و تمسخر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بدبین بودن، شکاک بودن، مخصوصا نسبت به آینده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی که ذاتش خراب است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلوپنجره رادیاتور ماشین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخوانده، دعوت نشده

پیشنهاد
٤

اینکه خاصیت و یا توانایی مهمی از کسی از بین برود The illness robbed him of a normal childhood بیماری کودکی معمولی را از او ربود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرمدعا، افاده ای، پر فیس و افاده

پیشنهاد
٥

آخرین قطره ای که کاسه را لبریز می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیال کسی را راحت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی تفاوت از کنار کسی رد شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گچ گرفتن تمام بدن، وقتی که فردی تمام بدنش بخاط تصادف یا حادثه ای گچ گرفته می شود