پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٣)

بازدید
٣,٤٨٨
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

feed into = به صرف چیزی رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

ترفیع، صعود، ترقی، بالاروی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیوندگاه، محل تقاطع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

ماندگار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

اتحادیه اروپا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

جذب و دفع، جاذبه دافعه، قبض و بسط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

عامل جاذبه/جذب/کشش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مکانیزه سازی، ماشینی سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مزرعه داری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

بهره برداری/بهره گیری/بهره کشی/بهره مندی/بهره وری/بهره جویی از، سود جستن از، سودجویی/سواستفاده کردن از، منتفع شدن از, انتفاع از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

آزاد، آزادشده، آزادسازی شده، افسار/عنان/لگام/لجام گسیخته، ازبندبازشده، ول، رها، خلاص، فارغ، بی غل وزنجیر، زنجیرنشده، بی قید ( وبند ) ، بی بند ( وبار )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پرتحرک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جانبی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در نظر گرفتن، پنداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

طالب/خواهان رقابت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

روابط، ارتباطات، پیوندها، مناسبات، وابستگی ها، پیوستگی ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

تدریجا ( تبدیل به . . . ) شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آژانس تبلیغاتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دفتر حقوقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بالاندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

صندوق پست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

دسترسی یافتن به To access some large, abundant, or powerful resource=idioms. thefreedictionary. com/tap into

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

خدمات دهی، خدمت رسانی، ارائه خدمات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، بر محور چیزی گشتن/چرخیدن/دور زدن، پیرامون چیزی گردیدن Discussion of each city network is focused on these tables گ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

رنگ باختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گنجاندن، در برداشتن، اشتمال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دوسویگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

جاری شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

promoting water conservation = حفاظت بیشتر از آب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

نظریه پردازی کردن، فرضیه پردازی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

همیشگی، پیوسته، دائمی، مداوم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

در اصل، اساسا at the most basic level=lexico. com/en/definition/ultimately

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پراکنده گویی ( کردن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

کمترین میزان لازم کمترین تعداد افراد لازم the smallest number of people or things needed= macmillandictionary

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

گنجینه ای از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

همگن سازی ( کردن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

created by = حاصل از، ناشی از، برآمده از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

1 چه. . . چه For each failure, there is a policy solution, either in the form of regulations or market - based instruments هریک از ناکامی ها دارای ر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناگهان، به طور غیرمنتظره in a way that is sudden, unpleasant and unexpected=oxford dictionary

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

گسسته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرزمین سازی، قلمروبندی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٥

امور، کارها، اقلام، لوازم، وسایل، موجودات، موضوعات، مقولات، موارد، وقایع، پدیده ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

فضایی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیامد جانبی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

به شکلی گویا و گیرا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به لطف خداوند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

هم گستره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

عملا، به لحاظ کارکردی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ساده گرایانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بیغوله نشین