پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
در این اثنا، در این حین، در این میان
شراکت داشتن، شراکت/معاونت/یاری/کمک کردن، سبب شدن
ضخیم سازی پارچه To make cloth denser and firmer
برگرفتن، برخاستن، برخیزیدن، برآمدن
ارتباط
در خاطر داشتن
با ناراحتی
زیست محیطی
لحاظ کردن
آشکارا ، به روشنی
رو کردن به ( سوی )
بازافروختگی، انفجار ناگهانی
سوداگرانه، سوداگرایانه، مرکانتیلیستی
تامل کردن، لحاظ کردن، تصور کردن دانستن، پنداشتن، انگاشتن He considers me his best friend = او مرا بهترین دوستش می داند this is considered as a resear ...
دور شدن، کوچ کردن
برگشتن
مفهوم انتزاعی
متفقا، توامان، با هم
پایداری
به روشنی
تقویت، فشرده سازی
تکیه کردن، تکیه داشتن
کار اجباری
سالیان سال
the victor = پیروزشدگان، فاتحان، افراد پیروز
ویران، نابود، معدوم، خراب، متلاشی
پایا
فعالیت داشتن، جاری بودن، جریان داشتن، گردیدن، چرخیدن، عملکرد ( داشتن )
به شدت به طرز شگفت آوری، به صورت چشمگیری، به طور تکان دهنده ای
نماد، نمادکالا
جایگاه
شرایط اضطراری
تجمع
اساسی، حائز اهمیت، بااهمیت
آتی
ناهمسنگ
تجزیه
فی نفسه، به ذات
پسوند based - - بنیاد، - بنیان science - based : دانش بنیاد، دانش بنیان http://minabaad. blogfa. com/post/39 مبتنی بر، متکی بر، بر مبنای chemical ...
lead on to = منجر شدن، سبب شدن، ممکن کردن، منتهی شدن، راه یافتن به
حل وفصل ( کردن ) ، گره چیزی را گشودن، تار و پود چیزی از هم باز شدن، وا رفتن
in parallel = به موازات
همه می دانند که. . . ، بدیهی/معلوم/مسلم است که . . .
مرسوم
بازآفرینی ( کردن )
آغاز گرفتن، پدید آمدن، سربرآوردن، هستی یافتن
هزاره
سرچشمه گرفتن، ناشی شدن از، نشات گرفتن از، برآمدن از where the book comes from = سرمنشا این کتاب his surmising where the wealth comes from = حدس وی د ...
مشهورترین، معروف ترین، نامورترین، شهیرترین، شناخته شده ترین
ریزنقش