پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٤١٥
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

شناساندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

مشخصا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

فرسایش یافته، فرسوده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

آمدن در پیِ، پشت سر کسی آمدن، تعقیب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

متمایل بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اصناف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساختمان عمومی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

از نظر دور شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

عشایری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you say that a place is a good hunting ground for something, you mean that people who have a particular interest are likely to find something that ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

منطقه/محل شکار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ابتدایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

نیا، نیاکان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

هاراپا یا هرپا، ۲۶۰۰ تا ۱۷۰۰ پیش از میلاد، محوطه باستان شناسی در پنجاب ( پاکستان ) واقع در شمال شرقی پاکستان است. نام هاراپا از روستایی به همین نام گ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماحصل، ساخته ی دست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

تخصصی شدگی، تخصصی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ممتنع گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

توان چیزی را داشتن، توان داشتن بر چیزی a settlement that can sustain economic expansion : سکونتگاهی که توان حفظ رونق اقتصادی را داشته باشد قابل، پذی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل جاسازی است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

flowers are not my thing : گل باب میل/باب طبع من نیست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فراهم سازی ارائه دادن، ارائه دهنده/فراهم کننده چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

حدومرز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

a plan or strategy intended to achieve a particular goal راهبرد، رهنمود، رهبرد، دستورالعمل، خط مشی، دستور کار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

به صورت نامتغیری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

latch on to=فهمیدن she'll soon latch on to what is happening=به زودی خواهد فهمید چه اتفاقی دارد می افتد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

فاش، هویدا، عیان، بارز، مشخص، واضح، پدیدار، نمایان؛ معلوم، پیدا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مورد گزارش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

در قبال، در زمینه، بر حسب برای، از دید، به نظر، از دیدگاه، از نگاه، به زعم for Keally = از دید/از نگاه کیلی گاهی لازم است حذف شود و ترجمه نشود ( در ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شایستگی داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

سفال سازی، سفالینه سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اختلاف نظر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

رودخانه یانگ تسه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ذکر شده، برشمرده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

گمان می رود که، فرض بر آن است که

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ازیادرفته، موردغفلت، فراموش شده، مغفول

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رکود یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

محقق کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ارج نهادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

در رابطه با، در ارتباط با، مرتبط با، مربوط به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نشانگر، نمایانگر، بیانگر، گویای، مبین، حاکی از، دال بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بارها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نژادپرستانه، از روی نژادپرستی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مضمون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نه چندان بد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

نه چندان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شکوفه زنی، گل دهی، شکفتگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مبهوت/بهت زده کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رسالت، فریضه، مسئولیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

دانستن، انگاشتن، پنداشتن، تلقی کردن، لحاظ کردن، برشمردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

معرف، تعریف کننده، تعریفگر، مشخص کننده، معلوم کننده، مبین، بیانگر، شناسنده، شناساگر