پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
کاملا روشن است که. . . ، پرواضح است که. . .
اسکان محل سکونت، ماوا، مساکن جای دهنده، دربرگیرنده، دربردارنده، نگهدارنده، محافظ
مناطق گرمسیری، نواحی حاره
نافی/منافی/نفی کننده بودن، منافات داشتن
دگرسازی
سایرین، بقیه
وابسته به قوم یا زبان آکان، آکانی
صاحب منصبان
تردیدگر
قابل بازتولید
توان کاه، جانفرسا
توان کاه بودن
نمایاندن، تبیین ( کردن ) ، مشخص کردن، تصویر کردن، به تصویر کشیدن، روشن سازی، شفاف سازی روشنگری کردن ( کاربرد قدیمی )
اختصاصا
در جوش و خروش
پیداشده، یافت شده، بازیافته
زدوده شدن
surrounded = محاط، احاطه شده، محصور surrounding = محیط، احاطه کننده، حاصر
دستورات، احکام، فرمان ها
لاک زیرین لاک پشت
پرمنزلت
پیش از همه، نخست آنکه
بدشگون
تفسیر به رای کردن
در جستجوی، در پی، به دنبال، در طلب، درصدد
دودمان ژو
( اسم ) ثروتمند، دارا ( فعل ) برخوردار بودن از، بهره مند بودن از، دارای چیزی بودن، در دست داشتن، در اختیار داشتن، در برداشتن
مسئله سازی، مسئله پردازی، مشکل سازی، طرح مسئله، تدوین مسئله
بالغ شدن، بالغ بودن the Indian subcontinent was a trade network that touched the entire littoral of the Indian Ocean = شبه قاره هند، شبکه ای تجاری ب ...
reach ؛ رسیدن when the thermometer touches 90 = وقتی دماسنج به 90 درجه برسد
centred on = بر حول، بر محور، با گرایش به، با تمرکز بر، با محوریت، متمرکز بر
پذیرفته شده
به سوی سرچشمه رود، به سمت بالای رود
lead from: سرچشمه گرفتن، نشات گرفتن، ناشی شدن، سرازیر شدن از
پاسخگو/جوابگو بودن، مسئولیت چیزی را بر عهده داشتن، عهده دار چیزی بودن
ناممکن را ممکن کردن، شتر را از سوراخ سوزن رد کردن، شاخ غول را شکستن
تیره ترین تیره وتارترین
روزگار
رنجیده خاطر، آزرده خاطر
فرض گرفتن
مطرح کردن، طرح کردن، پیشنهاد دادن
موید چیزی بودن
جاودان
پیام نهایی
increased with = به اضافه, به علاوه، علاوه بر، مزید بر
ritualized = تشریفاتی
پدید آوردن، موجب شدن، به بار آوردن، موجد چیزی بودن پسوند - زایی to generate revenue : درآمدزایی to generate wealth : ثروت زایی to generate heat : گر ...
زیربنایی
از پیش موجود
پس، بنابراین، در نتیجه، از این رو، بدین ترتیب