پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٢)
1 هموطن 2 دیگر
تلطیف شده
متمایل، مایل، مستعد
ضد مذهب
سازمان های دولتی
گناه را به گردن دیگری انداختن
سر در آوردن از جایی
گم کردن
به کار انداختن To actively use something
دست نوازش بر پشت کسی کشیدن
تاثیرگذار
چهره عمومی
روی کول دیگری انداختن، گناه کاری را گردن کس دیگری انداختن
تبادل
از فهمم خارج است، واقعا نمی فهمم، سردرنمی آورم
نوشته ها، آثار، کتب
متشکل بودن از، داشتن، عبارت بودن از
عجالتا
مقدمات ، جوانه
۱ ) نسبتا، تقریبا ۲ ) منطقا
توانمند
دنیای واقعی، جهان راستین
تحت الشعاع، متاثر از، مغلوب، در غلبه، زیر سیطره، در سیطره، در استیلا، تحت استیلا، زیر سلطه ، در سلطه ، تحت تسلط، در تسلط، در پرتوی، زیر سایه ی، در سا ...
شناخت، درک تمتع
خوب به تصویر کشیدن
تغییر بزرگ
about - face عقب گرد، دگرگونی، وارون روی، تغییر جهت
بازسازی، همانندسازی
جایگیری، قراردهی
مشخص شده است که. . . ، معلوم شده است که. . . ، طبق یافته ها. . .
به چشم آمدن، به صحنه آمدن، مطرح شدن
ارتقا دادن
بدون جلب توجه
در راستای ، به موازات
to be alleviated = فروکش کردن، فرونشستن
بیشتر کردن، افزایش دادن، رونق گرفتن
solar - powered = دارای سامانه انرژی خورشیدی
ناشی از، حاصل از، منتج از ، برگرفته از، برخاسته از، برآمده از، محصولِ، ثمره ی، مولودِ، به تبع، من تبعِ، ماتبعِ، متابعِ، ماحصلِ
طیف گسترده
گستره، عرصه، میدان
ملی سازی شدن
دولت گرایی
روند ایجاد چیزی پهنه، ناحیه، محوطه، منطقه، منطقه توسعه یافته
بازاکتشاف
نامتغیر
1 پیروِ، در پیِ، متعاقبِ، به دنبالِ، به تبعِ 2 تعقیب، اتخاذ
پایدار، پایا، پابرجا
سر برآوردن، ظاهر شدن ظهور، پیدایش، پدیدآیی
آزادسازی، رهاسازی
هم سن و سال